“آژنگ نیوز”:یک نظریه با عنوان توطئه سال کبیسه مدعی است: آیا ۳۰۰ سال ازتاریخ بشر ساخته شده است؟به نظر می رسد این روزها اخبار جعلی در همه جا وجود دارد. رسانه‌های اجتماعی و اینترنت چنان شعله‌های اطلاعات نادرست را شعله‌ور می‌کنند که تشخیص واقعیت و آنچه تخیلی است دشوار است. به نظر می رسد که جهان جمعی ۱۰۰% در مورد آن توافق کند. حداقل همه ما می توانیم در مورد میزان سال موافق باشیم … یا می توانیم در این مورد هم شک کنیم ؟ برخی هستند که با دیدگاه اکثریت که ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، موافق نیستند. در عوض، آنها معتقدند که ما در واقع در دهه ۱۷۰۰ هستیم، با این استدلال که ۳۰۰ سال تاریخ جهان در واقع کاملا ساختگی است. کسانی که از این دکترین پیروی می کنند به آنچه که فرضیه زمان شبح نامیده می شود اعتقاد دارند، نظریه ای که توسط مورخ و محقق آلمانی هربرت ایلیگ در سال ۱۹۹۱ ارائه شد.

سالهای گمشده به گفته ایلیگ، سال های ساختگی مورد بحث بین سال های ۶۱۴ تا ۹۱۱ میلادی است. اگر این نظریه درست بود، با حوادث و شخصیت‌های تاریخی متعددی که به طور سنتی به این سال‌ها پیوند خورده‌اند، بایدخداحافظی کرد. در این جدول زمانی تغییریافته، وایکینگ‌ها هرگز به انگلستان حمله نکردند، آلفرد کبیر هرگز پادشاه آنگلوساکسون‌ها نبود، امپراتور روم مقدس شارلمانی هرگز همراه با سلسله تانگ در چین وجود نداشت… و این البته فقط سطح را اندکی خراش می‌دهد.

فرضیه زمان فانتوم پس تئوری چگونه کار می کند؟ به گفته ایلیگ، در اوایل قرون وسطی، دو (شاید حتی سه) شخصیت قدرتمند با هم نقشه می‌کشیدند تا تصویری را در چشمان همه منعکس کنند. افراد مورد بحث، امپراتور روم مقدس اتو سوم، پاپ سیلوستر دوم و شاید امپراتور بیزانس کنستانتین هفتم نیز بودند. مقصران تصمیم گرفتند که تقویم را ۲۹۷ سال به جلو ببرند تا به ۱۰۰۰ بعد از میلاد برسند. اهمیت تاریخ، دقیقاً هزار سال پس از تولد عیسی مسیح، به تقویت سلطنت آنها کمک می کند و میراث خاصی را برای آنها در تاریخ به جا می گذارد. برای اینکه تقویم را 300 سال به جلو ببرند، اسناد تاریخی ساختند و رویدادها و افراد تخیلی را اضافه کردند. آنها به معنای واقعی کلمه کتاب های تاریخ را بازنویسی کردند.

تاریخ گمشده - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

درک محاسن آن

در نگاه اول، چنین ادعای عجیب و غریبی به راحتی قابل رد است. با این حال، چند استدلال جالب وجود دارد که به ارائه نظریه با اعتباری بالا کمک می کند. پس از سقوط امپراتوری روم غربی در سال ۴۷۶ پس از میلاد، اروپا وارد دوره ای شد که به عنوان قرون تاریک شناخته می شود.این دوره نزدیک به هزار سال دوام آورد و از اوایل این دوره (اوایل قرون وسطی) ادبیات بسیار کمی باقی مانده است. همچنین در اوایل قرون وسطی پیشرفت‌های علمی یا فرهنگی مهمی وجود داشت که از این ایده حمایت می‌کرد که شاید آنها به سادگی ساخته شده بودند. تاریخچه و ساختاری که اتو و توطئه‌گرانش برای پوشش این دوره گرد هم آوردند، ظاهراً می‌تواند توضیح دهد که چرا قرون وسطی اولیه چندان اتفاق افتاده است. قدرتی که کلیسا در این زمان به کار می برد را نیز نمی توان دست کم گرفت. از آنجایی که ادبیات گسترده نبود و ساعت‌های مکانیکی هنوز اختراع نشده بودند، خارج از قلمرو احتمالی نیست که اتو و پاپ قدرت و ابزاری برای فریب توده‌ها داشته باشند.

ابداع سال کبیسه

هنگامی که به تصمیم پاپ گریگوری سیزدهم در سال ۱۵۸۲برای تغییر تقویم ژولیانی به تقویم گرگوری نگاه دقیق تری داشته باشیم، فتنه بیشتر به وجود می آید. تقویم میلادی یک سیستم قدمت شمسی و پرکاربردترین تقویم در دنیای مدرن است. این تقویم جایگزین تقویم جولیان شد، زیرا زمانی را که زمین طول می کشد تا دور خورشید بچرخد، یعنی یک سال، بهتر منعکس می کرد. این امر از طریق روش دقیق‌تری برای محاسبه سال‌های کبیسه به دست آمد. برای تراز کردن تقویم جدید با سال شمسی، ۱۰ روز حذف شد. تعداد روزهای اضافی که تقویم جولیانی از زمان پیدایش آن در سال ۴۵ قبل از میلاد جمع شده بود. با این حال، کسانی که در فرضیه زمان شبح مشترک هستند استدلال می کنند که محاسبات مربوط به سال ۴۵ قبل از میلاد نشان می دهد که تقویم ژولیانی باید ۱۳ روز اضافه داشته باشد، نه ۱۰ روز. این اثر برای حدود ۳۴۰ سال کمتر از حد انتظار بین ۴۵ قبل از میلاد و ۱۵۸۲ پس از میلاد است. آیا این همان سند اثبات این است که نخبگان سیاسی و مذهبی کتاب ها را ساخته اند؟

مقابله با نظریه

در حالی که استدلال‌ها برای این نظریه برخی از تردیدها را ایجاد می‌کند، به طور کلی، فرضیه زمان شبح توسط مورخان مدرن رد شده است. اولاً، ادعای خالی بودن دوران تاریکی از ادبیات و فرهنگ اکنون به طور گسترده با شواهد روشنی مبنی بر اینکه هنر، دانش پژوهی، تجارت، کشاورزی و معماری همه در این دوران در اروپا پیشرفت کرده و حتی شکوفا شده اند، رد شده است. ساختن همه اینها برای کتاب‌های تاریخ، برای اتو و پاپ یک شاهکار بود. همچنین این نظریه شامل تمام آثار باستانی و آثار باستانی باقیمانده از عصر طلایی اسلامی (۶۲۲ – ۱۲۵۸ پس از میلاد) و همچنین سلسله تانگ چین (۶۱۸ – ۹۰۷ پس از میلاد) نمی شود. آیا باید فرض کنیم که اینها هم جعلی هستند یا کاملاً از دوره دیگری آمده اند؟

در مقیاس وسیع‌تر، اگر فرضیه زمان شبح درست می‌بود، چین و همچنین خاورمیانه در این توطئه دخیل بودند و آماده بودند تا رکوردهای خود را برای انعکاس تاریخ‌های جدید تغییر دهند، که احتمال آن به نظر می‌رسد. فوق العاده کوچک باشد. ثانیاً، شواهد طبیعی و همچنین نجومی در برابر فرضیه زمان شبح سنگینی می کند. دندروکرونولوژی (با استفاده از حلقه های درخت برای تاریخ رویدادها) ثابت کرده است که ۳۰۰ سال گمشده واقعاً بسیار سخت است، در حالی که خورشید گرفتگی های اروپای باستان با گاهشماری کنونی ما موافق است، نه با گاهشماری پیشنهادی ایلیگ. به عنوان مثال، نویسنده رومی، پلینی بزرگ، یک خورشید گرفتگی در سال ۵۹ پس از میلاد را مستند کرد که با جدول زمانی نجومی کنونی ما مطابقت دارد. مشاهدات دنباله دار هالی نیز پشتیبانی بیشتری از این تقویمها می کند. سرانجام، ۱۰روز حذف شده که تقویم گریگوری وارد شد، قرار بود آن را با تقویم یولیانی پس از شورای نیکیه (۳۲۵ پس از میلاد) که تاریخ عید پاک تعیین شده بود، مطابقت دهد و نه از زمان ایجاد آن (۴۵ قبل از میلاد). این مربوط به ۳۰۰سال گمشده است و چرا ۱۰ روز انتخاب شده است نه ۱۳.

تهیه و تدوین:حسن محرابی

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *