آژنگ نیوز: اولین فسیل یاب در آمریکای شمالی مردمان بومی و برده  این قاره بودند.چراکه دهه‌ها قبل از تأسیس رسمی دیرینه‌شناسی، سیاه‌پوستان و بومیان آمریکا فسیل‌های هزاره‌ای قدیمی را کشف و به درستی شناسایی کردند.

داستان‌های مردم برده‌شده که به شروع دیرینه‌شناسی کمک کردند و راهنمایان بومی آمریکا که طبیعت‌شناسان را به سمت فسیل‌ها در سراسر قاره هدایت کردند، مدت‌هاست که مخفی شده‌اند.

در حدود سال ۱۷۲۵میلادی، خدمه ای از افراد برده شده در حال حفاری در زمین باتلاقی در امتداد رودخانه استونو کارولینای جنوبی چیزی غیرعادی کشف کردند: یک دندان فسیل شده عظیم. این یافته، بردگان این گروه را متحیر کرد، و آنها پیشنهاد کردند که این یک بازمانده از سیل بزرگ کتاب مقدس است. اما برای حفاری‌ها آشنا به نظر می‌رسید و متوجه شباهت آن به دندان آسیاب یک فیل آفریقایی شدند – حیوانی که در خانه در پادشاهی کنگو با آن روبرو شده بودند.

آدرین مایور، فولکلورشناس و مورخ علم باستان در دانشگاه استنفورد، می‌گوید: «آنها باید فکر می‌کردند، «خب، ما آنها را در آفریقا داریم، [و] حدس می‌زنم آنها را در اینجا هم داشته باشند.» “حتما برای آنها هیجان انگیز بوده است.”

دانشمندان نام این افراد یا جزئیات دیگری از زندگی آنها را نمی دانند. ممکن است برخی در شورش استونو، بزرگترین قیام مردم برده شده در آمریکای شمالی بریتانیا، که در سال ۱۷۳۹ در سواحل رودخانه رخ داد، شرکت کرده باشند. اما آنها برخی از اولین فسیل های ماموت های کشف شده در قاره آمریکا را کشف و اساساً به درستی شناسایی کردند. (تحلیل‌های بعدی نشان داد که این دندان، یکی از چندین مورد کشف شده در استونو، متعلق به یک ماموت کلمبیایی منقرض شده، یکی از خویشاوندان فیل‌های امروزی است.) این دندان‌های آسیاب به شواهدی کلیدی در نظریه‌های نوپای دانشمندان در مورد انقراض و تکامل، دهه‌ها قبل از دیرینه‌شناسی تبدیل شدند. سپس مطالعه گیاهان و جانوران فسیل شده – به طور رسمی به عنوان یک رشته علمی تاسیس شد.

فسیل - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

کمک های مردم برده به دیرینه شناسی، پس از حفاری استونو ادامه یافت. دندان‌های مشابهی که توسط کارگران برده در ویرجینیا در سال ۱۷۸۲کشف شده بود، به میز کار توماس جفرسون در Monticello راه یافتند. رئیس جمهور بعداً به مریوتر لوئیس و ویلیام کلارک دستور داد تا در سفر سال ۱۸۰۴ خود به شمال غربی اقیانوس آرام به دنبال نمونه های زنده از موجودات غول پیکر بگردند.

داستان‌هایی از این دست، درباره مردم برده‌شده که به شروع دیرینه‌شناسی کمک کردند و راهنمایان بومی آمریکا که طبیعت‌شناسان را به سمت فسیل‌ها در سراسر قاره هدایت کردند، مدت‌هاست که مخفی شده‌اند. با این حال، در سال‌های اخیر، دیرینه‌شناسان جوان رشته خود را با شناسایی یافته‌های اولیه سیاه‌پوستان و بومی‌ها به حساب تاریخ افرادسفیدرنگ ثبت کرده اند.

مونرز، دیرین زیست شناس در دانشگاه استنفورد و نویسنده اصلی مقاله در سال ۲۰۲۱ درباره نژادپرستی و استعمار در دیرینه شناسی غربی می گوید.

با نگاهی به گذشته در این تاریخ که چگونه دیرینه شناسی اولیه انجام شده است و چگونه صدای کاشفان اصلی تقریباً از بین رفته است، … می خواهم اعتبار را به همه افرادی [که] در انجام آن اکتشافات شگفت انگیز کمک کرده اند، بدهم.”

مایور اولین بار هنگام نوشتن کتاب افسانه های فسیلی اولین آمریکایی ها، کتابی در سال ۲۰۰۵ درباره دانش فسیلی پیش از داروین – چیزی که او دوست دارد آن را «علم قبل از علم» بنامد، درباره کشف استونو یاد گرفت. در گزارشی در سال 1731، مارک کیتسبی، گیاه شناس بریتانیایی، سفر اخیر خود به ویرجینیا برای مطالعه گیاهان بومی را شرح داد. وقتی خبر از دندان‌های عظیم حفر شده در استونو به او رسید، کیتسبی تصمیم گرفت برای دیدن فسیل‌ها به جنوب سفر کند. او که از شناسایی پیشنهادی صاحبان زمین متقاعد نشده بود، تصمیم گرفت از کاشفان نیز نظر آنها را بپرسد.

کیتسبی به یاد می آورد: «طبق نظر موافق همه… بومی های آفریقایی که آنها را دیدند، [دندان ها] آسیاب یک فیل بودند. این گیاه شناس با ارزیابی بر اساس شباهت فسیل ها به دندان های فیلی که اخیراً در لندن دیده بود، موافقت کرد.

در حدود سال ۱۷۸۲، افراد برده شده ای که در باتلاق نمکی در ویرجینیا حفاری می کردند، مجموعه جداگانه ای از مولرها و استخوان های ماموت را کشف کردند. آرتور کمپبل، یک فرمانده ارتش قاره ای که اخیراً یک عملیات نظامی علیه چروکی به راه انداخته بود، فسیل ها را برای جفرسون فرستاد. کمپبل در نامه ای به همراه یافته ها نوشت: «چندین آفریقایی عاقل این دندان را دیده اند. “همه … آن را فیل تلفظ کردند.”

مردم بومی به طور مشابه درک اروپایی ها از فسیل ها را غنی کردند. در سال ۱۷۳۹، آبناکی به همراه فرمانده نظامی فرانسوی کانادایی، شارل لو موین، دومین بارون دو لونگویل، ماستودون فمور را بازیابی کرد.

تعددای عاج و دندان آسیاب – که توسط طبیعت‌شناس فرانسوی لوئیس ژان ماری دوبنتون به عنوان «استخوان‌های سه حیوان بزرگ» توصیف شده است – از مردابی در امتداد رودخانه اوهایو، در نزدیکی لوئیزویل کنونی، کنتاکی کشف گردیده اند. دلایل راهنماها برای رساندن این بقایا به لونگویل ثبت نشده بود، اما مایور خاطرنشان می کند که آنها ارزش عاج ها را تشخیص می دادند. اقوام آبناکی‌ها، مانند بسیاری از گروه‌های بومی دیگر، چنین یافته‌های ماقبل تاریخ را با داستان‌های سنتی هیولاهای آب مرتبط می‌کردند.

گزارش‌های کتسبی و لونگوئل سرانجام به طبیعت‌شناس مشهور فرانسوی ژرژ کوویر رسید. کوویر که گاهی «پدر دیرینه‌شناسی» نامیده می‌شود، در حال جمع‌آوری گزارش‌های دست اول از استخوان‌های فسیل‌شده‌ای بود که می‌توانست با تأکید ویژه بر شهادت مردم بومی پیدا کند.

مایور می‌گوید: «کوویر چندین بخش طولانی در نوشته‌های اصلی‌اش به زبان فرانسوی درباره تمام گزارش‌هایی که از آمریکای شمالی و جنوبی از قبایل مختلف درباره کشف فسیل‌های غول‌پیکر حیوانات ناشناخته و تفسیر آنها از آن‌ها جمع‌آوری کرده است، دارد. او در تلاش بود تا دیرینه شناسی را ایجاد کند و دلایل انقراض را نیزکشف کند، بنابراین برای این داستان ها احترام زیادی قائل بود.

قبل از اینکه کوویر یافته‌های خود را در اواخر قرن نوزدهم منتشر کند، اروپایی‌ها و مستعمره‌های آمریکایی معتقد بودند استخوان‌های عظیمی که گهگاه در سرتاسر آمریکای شمالی پیدا می‌شوند متعلق به غول‌هایی است که توسط طوفان کتاب مقدس نوح کشته شده‌اند. برخی از افراد – جفرسون در میان آنها – حدس زدند که بستگان این موجودات عظیم هنوز در غرب آمریکای ناشناخته زندگی می کنند.

فسیل2 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

کوویر طور دیگری فکر می کرد. دندان‌های استونو و استخوان‌های ماستودون رودخانه اوهایو، که او شخصاً در موزه‌ای در پاریس دید، به تثبیت نظریه انقراض فاجعه‌آمیز او کمک کرد، که استدلال می‌کرد جانوران بزرگ زمانی در زمین پرسه می‌زدند اما از بین رفته‌اند و فقط بقایای فسیل شده‌ای از خود به جای گذاشته‌اند. این دیدگاه توسط بسیاری از گروه های بومی آمریکا، که برخی از آنها فسیل ها را برای طیف وسیعی از اهداف فرهنگی جمع آوری کردند، مشترک بود. همانطور که مایور در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۲ توضیح می‌دهد: «خیلی قبل از ورود اروپایی‌ها، ساکنان اصلی قاره آمریکا فهمیدند که این سرزمین زمانی توسط موجودات عظیمی از زمین، آب و آسمان پر شده بود، موجوداتی که دیگر زنده دیده نمی‌شدند.» اجداد آن‌ها در کنار مگافون‌های پلیستوسن – ماموت‌ها و ماستودون‌ها، تنبل‌های غول‌پیکر، ببرهای شمشیر دندان و گاومیش کوهان دار غول‌پیکر- و آن حیوانات منقرض شده در تاریخ‌های شفاهی با فسیل‌ها زندگی می‌کردند.

برخی از این داستان ها ماستودون ها را به عنوان “پدربزرگ گاومیش” معرفی می کردند. یکی از این داستان ها از یک جنگجوی مجروح می گوید که دیدی از مردم کوچک – ارواح مسئول حفاظت از بشریت – دارد که در حال حرکت به سمت باتلاقی است، جایی که در حالی که حیوانات از روی زمین برمی خیزند برای گروهی از جانوران غول پیکر کمین می کنند. هنگامی که جنگجو به خانه باز می گردد، دیدگاه خود را به اشتراک می گذارد و به افراد خود الهام می دهد که خودشان از سایت بازدید کنند. در آنجا استخوان‌های موجودات گاومیش‌مانند را می‌بینند که توسط مردم کوچک کشته شده‌اند. همان باتلاق، که اکنون مکان تاریخی ایالت Big Bone Lick نامیده می شود، جایی است که راهنمایان آبناکی که با لانگویل سفر می کردند، فسیل های ماستودون را در سال ۱۷۳۹ کشف کردند.

کوویر همچنین دریافت که بسیاری از نظریه‌های بومیان آمریکا درباره زمان عمیق یا تاریخ زمین قبل از ورود انسان‌ها به طور کلی دقیق هستند. گروه‌های بومی عموماً به سنین متوالی که با انقراض دسته جمعی گیاهان و جانوران مشخص می‌شود، اعتقاد داشتند، همانطور که در سابقه فسیلی منعکس شده است. داستان های خلق زونی، ناواهو، آپاچی و هوپی همگی یک بازه زمانی وسیع را پوشش می دهند. برای مثال، زونی فوران‌های آتشفشانی را توصیف می‌کند که اقیانوس‌های اولیه پر از هیولاها و مارمولک‌های غول‌پیکر را که در نهایت جای خود را به پستانداران بزرگ دادند، خشک کرد. بومیان آمریکا همچنین بر این باورند که جانوران بزرگ مانند گاوهای دریایی غول پیکر و گاومیش کوهان دار در طول زمان به اندازه فعلی خود کوچک شده اند. و آنها این توضیحات را خیلی قبل از اینکه دانشمندان اروپایی درکی از زمان عمیق داشته باشند، قرنها قبل از توسعه نظریه انقراض کوویر و نظریه انتخاب طبیعی چارلز داروین به دست آوردند.

جفرسون، به نوبه خود، نه کوویر و نه مردم بومی را که ادعا می‌کردند صاحبان فسیل‌ها مدت‌هاست که از بین رفته‌اند، باور نداشت. او به لوئیس و کلارک دستور داد تا حیواناتی را که دندان‌های ماموت به آن‌ها تعلق دارد، پیدا کنند. در عوض، آن‌ها گاومیش کوهان دار، برخی از جدیدترین مگافون‌هایی که در دشت‌های بزرگ پرسه می‌زنند، پیدا کردند.

زمانی که دیرینه‌شناس بریتانیایی مارتین رودویک در سال ۱۹۹۷ آثار کوویر را به انگلیسی ترجمه کرد، بخش‌های مربوط به اسطوره‌های فسیلی را به‌عنوان بی‌ربط با علم کنار گذاشت و استدلال کرد که «فقط در تمدن غرب، در طول دوره رنسانس، دیرینه‌شناسی از این پراکندگی پدید آمده است.سپس آگاهی از فسیل ها،تبدیل به یک رشته علمی منسجم شد.

این پاک کردن تاریخ بخشی از یک روند بسیار گسترده تر و قدیمی تر،همراه با بسیاری از دیرینه شناسان قرن بیستم بود. آنانی که که به دنبال تعریف رشته خود به عنوان یک کار بسیار علمی هستند که منحصراً توسط اروپاییان مرد سفیدپوست انجام شده است .

مایور می گوید: «جورج گیلورد سیمپسون، که یک دیرینه شناس برجسته مدرن بود و اولین تاریخ دیرینه شناسی را در دهه ۱۹۴۰نوشت، تمام تلاش خود را کرد تا هر کسی را که حتی به افسانه های فسیلی بومی توجه می کرد، تحقیر کند. سیمپسون نظریات خود را بسیار علمی و به نوعی دروازه بان می دانست. اکنون که این رشته ایجاد شده بود، او می خواست آن را بر اساس روش های علمی و دقیق حفظ کند

سیمپسون در تاریخ خود با اکراه اعتراف کرد که افراد برده «اولین شناسایی فنی یک مهره‌دار فسیلی آمریکایی را انجام دادند. او افزود، با این حال، این یافته نشانگر «شروعی پست برای پیگیری است که باید توسط برخی از برجسته‌ترین مردان آمریکا و تاریخ علمی تحسین شود». سیمپسون این کشف علمی واقعی را به کیتسبی نسبت داد.

به طور مشابه، سیمپسون پیشنهاد دیرینه شناس ادوارد کیندل را رد کرد که دانشمندان باید بومیان آمریکا را برای کشف فسیل های مهره داران اعتبار دهند. سیمپسون اذعان کرد که «حتی قبایل نسبتاً وحشی هم فسیل‌ها را می‌شناختند » اما ادعا کرد که این اکتشافات هیچ نقش واقعی در تاریخ دیرینه‌شناسی نداشتند. او حتی گزارش‌های مستند از مشارکت مردم بومی در اکتشافات فسیلی را نادیده گرفت، مانند راهنمایان آبناکی که دندان‌ها و استخوان‌های ماستودون را به Longueil آوردند.

فسیل3 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

به گفته سیمپسون، «این بافته ها زمینه های علاقه‌ی احساسی و ادبی زیادی دارند، اما هیچ نتیجه‌ی علمی نداشتند. برای اختصاص فضای کافی به کشف واقعی، باید در برابر وسوسه بررسی جزئیات بیشتر آنها مقاومت کرد

پاسخ شهردار سیمپسون به افسانه‌های فسیلی بومیان آمریکا، تقریباً غم انگیز است، مانند اینکه او به آنها علاقه دارد اما باید همزمان آنها را سرکوب کند.

امروزه، علوم زمین که دیرینه شناسی به آنها تعلق دارد، به مراتب کمترین تنوع را در بین تمام زمینه های STEM دارند. بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۶، تقریباً۹۰ درصد از دکترای علوم زمین، جو و اقیانوس در ایالات متحده به دانشمندان سفیدپوست تعلق گرفت. آزار و اذیت و فقدان مداوم تنوع، محرک های اصلی این نابرابری هستند. اما گذشته در بی عدالتی معاصر نیز نقش دارد. در سال ۲۰۲۰، همه‌گیری کووید-۱۹ و محاسبه نژادپرستی سیستمیک که به دنبال قتل جورج فلوید انجام شد، مونارز و همکارانش را از سراسر کشور رابر آن داشت تا تاریخ دیرینه‌شناسی را بررسی کنند و به ریشه‌ای مشکلات تنوع امروزی این رشته بپردازند. از نظر مونرز، این رویکرد منطقی بود. او می‌گوید: «به‌عنوان زمین‌شناس، همه ما تاریخ‌دان هستیم. “این فقط یک نوع متفاوت از تاریخ است.”

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *