آژنگ نیوز”:مروری بر پیشینه حقابه‌ی ایران از رود هیرمند،در تاریخ معاصر امروزه یک ضرورت است. زیرا پیشینه این موضوع می‌تواند بیانگر پیچیدگی شرایط کنونی باشد.

سیستان زمانی یکی از آبادترین و سرسبزترین سرزمین‌های ایرانی بود که نقش مهمی در تامین محصولات کشاورزی ایران از جمله غله ایفا می‌کرد، اما در طی دویست سال اخیر این سرزمین خشک و به منطقه‌ای بیابانی تبدیل شد که علت اصلی آن اختلافات بین دولت‌های ایران و افغانستان در مورد حقابه رود هیرمند از زمان قاجار تا به امروز است. به عبارت دیگر از اواسط دوران قاجار تا به امروز مذاکرات دولت‌های دو کشور در این زمینه نتیجه‌ی مناسبی نداشته است .

مسئله حقابه ایران از رود هیرمند رابطه‌ی مستقیمی با تعیین مرزهای ایران و افغانستان داشت. پس از جدایی رسمی افغانستان از ایران در زمان قاجاریان ابتدا مرز بین دو کشور به طور دقیق مشخص نبود و انگلیسی‌ها که در آن زمان در افغانستان نفوذ زیاد و در ایران نفوذ نسبی داشتند نخستین افرادی بودند که به تعیین دقیق مرز دو کشور و همچنین حقابه‌ی ایران از هیرمند پرداختند. به‌این‌ترتیب ژنرال فردریک گلداسمیت برای نخستین بار در سال ۱۲۵۱ خورشیدی به مشخص کردن بخشی از مرزهای ایران و افغانستان پرداخت و همچنین حقابه‌ی ایران و افغانستان را از رود هیرمند به طور مساوی و پنجاهپنجاه درصد تعیین نمود. بااین‌حال افغانستانی‌ها به این قرار پایبند نماندند و با احداث کانال و بند در مسیر رودخانه باعث شدند تا حقابه ایران کاهش یابد و اختلافات در این باره ادامه یابد.

در سال ۱۲۸۴ خورشیدی یک انگلیسی دیگر به نام سرهنگ ماک‌ماهون بار دیگر به تعیین حدود مرزهای ایران و افغانستان پرداخت. در زمان او افغانستان ‌تحت حمایت بریتانیا بود و ژنرال انگلیسی در داوری خود به سود افغان‌ها کار کرد و سهم آن‌ها را دو سوم و ایرانی‌ها را یک سوم تعیین کرد. به‌همین‌خاطر اختلافات ایران و افغانستان همچنان ادامه یافت. یعنی افغان‌ها از حقابه‌ی ایران می‌کاستند و ایرانی‌ها هم کاری جز شکایت و اعتراض نمی‌کردند.

مسئله حقابه ایران از رود هیرمند و همچنین تعیین دقیق مرزهای ایران و افغانستان در زمان قاجارها ناتمام ماند. در زمان سلطنت رضاشاه دولت ایران عزم جدی داشت که مرزهای ایران با همسایگانش به طور دقیق مشخص شود. خوانندگان باید توجه کنند که ما تا زمان رضاشاه مرز دقیقی با همسایگانمان از جمله افغانستان نداشتیم و این مسئله باعث درگیری‌های زیادی در مناطق مرزی می‌شد.

helmandrivermap - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

هم‌زمان با تعیین دقیق مرزها، دولت رضاشاه پیگیر مسئله حقابه ایران از هیرمند هم بود. سرانجام در سال ۱۳۱۸ دولت‌های دو کشور قراردادی امضا کردند که به موجب آن آبی که از هیرمند به مرز دو کشور می‌رسید، به طور مساوی، یعنی نصف_نصف بین دو کشور تقسیم می‌شد. به‌این‌ترتیب تقریباً شرایط زمان گلداسمیت انگلیسی دوباره احیا ش

افغان‌ها از سال ۱۳۲۴ دوباره با احداث بند‌ها، کانال‌ها و سدها از حجم آبی که به مرز ایران می‌رسید کاستند و این موضوع باعث اعتراض دولت ایران شد. اعتراض‌های دولت ایران در زمان محمدرضاشاه سرانجام منجر به میانجی‌گری آمریکا شد. در سال ۱۳۲۹ خورشیدی قرار شد یک هیئت بی‌طرف با اعضایی از آمریکا، کانادا و شیلی به ایران و افغانستان سفر کند و در این باره تصمیم بگیرد.

در سال ۱۳۲۹ خورشیدی یک هیئت بی‌طرف متشکل از اعضایی از کشورهای آمریکا، کانادا و شیلی جهت داوری در مورد حقابه رود هیرمند به افغانستان رفت. این هیئت پس از بررسی اوضاع و شرایط رأیی داد که بیشتر به سود طرف افغان بود تا ایرانی. بر اساس نظر هیئت مزبور حقابه‌ی ایران از هیرمند ثانیه‌ای ۲۲ متر مکعب تعیین شد که بسیار کمتر از نیاز ایران بود. اما چرا این هیئت به زیان ایران حکم داد؟

به گفته مقامات ایرانی آن زمان از جمله عباس سالور که خود شخصاً در جریان مذاکره با هیئت بی‌طرف درگیر بود، وقتی افغان‌ها متوجه شدند که این هیئت قرار است به افغانستان بیاید و از هیرمند دیدن کند، بندها و کانال‌هایی را که بر سر رود بسته بودند باز کردند و این اقدام باعث شد حجم عظیمی از آب روانه‌ی سیستان شود. در ایران نیز چون کسی انتظار این مقدار از آب را نداشت، همگی غافلگیر شدند و بخش زیادی از آن آب در بیابان تلف شد و هیئت بی‌طرف نیز بعد از مشاهده‌ی این وضعیت نتیجه گرفت که ایران نمی‌تواند مقدار زیاد آب هیرمند را به درستی مدیریت کند و در نتیجه حکمی داد که بیشتر به سود افغانستان بود. _

بااین‌حال دولت ایران یک بار دیگر به مخالفت با حکم بین‌المللی برخاست و در نتیجه‌ی تلاش‌ها و اعتراضات بعدی سرانجام افغان‌ها با ثانیه‌ای ۲۶ متر مکعب آب موافقت نمودند که فقط چهار متر مکعب بیشتر از نظر هیئت بی‌طرف بین‌المللی بود. جالب اینکه افغانستان حتی نتوانست به همین مقدار هم پایبند بماند و به دلیل کودتاها و جنگ‌های داخلی در این کشور عملاً قرارداد جدید هم ناکام ماند تا همچنان ایران به همان حقابه‌ی اندک خودش هم نرسد.

از بعد از داوری هیئت بی‌طرف بین‌الملل تا حدود ۲۱ سال بعد دولت ایران همیشه نسبت به حقابه‌ی خود معترض بود اما بنا به ناآرامی‌های افغانستان نتیجه‌ی مساعدی به‌دست نمی‌آمد. سرانجام در سال ۱۳۵۱ معاهده‌ای به امضای نخست‌وزیران دو کشور رسید که مبنای حقابه‌ی ایرلن را همچنان همان ۲۶ متر مکعب بر ثانیه تعیین می‌کرد، یعنی همان رأیی که هیئت بی‌طرف بیش از بیست سال پیش‌تر صادر کرده بود.

توافق جدید دو کشور مورد مخالفت برخی دولتمردان پهلوی قرار گرفت، از جمله اسدالله علم که آن را خیانت به کشور و شاه می‌دانست. بااین‌حال باید توجه داشت که چون هیئت بی‌طرف بین‌الملل رأی به سود افغانستان داده بود و چون رود هیرمند قبل از رسیدن به سیستان حدود هزار کیلومتر داخل خاک افغانستان قرار داشت، شرایط سیاسی و جغرافیایی هم در مجموع به زیان ایران بود. خصوصاً آنکه در آن زمان گروه‌های چپی در افغانستان در حال قدرت گرفتن و مایل شدن به شوروی بودند و شاه نمی‌خواست با افزایش تنش بین دو کشور افغانستان بیشتر به دامن روس‌ها بیافتد.

نکته‌ی مهم اینجاست که افغانستان به معاهده‌ی جدید هم پایبند نماند. هم به دلیل جنگ‌های داخلی در این کشور و هم به دلیل دشمنی دولتمردان پشتون آن با ایران که تلاش می‌کردند از حقابه‌ی ایران تا آنجا که می‌شد بکاهند. بنابراین افغانستان همان حقابه‌ی اندک ایران را هم نداده است. به عبارت دیگر، ایران به همان حقابه‌ی ثانیه‌ای ۲۶ متر مکعب هم که از ابتدا اندک بود نرسیده است!

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *