“آژنگ نیوز”: غار شاپور از جمله مناطق تاریخی است که کمتر در باره آن سخن گفته شده است.با نگاهی به پیکره تاریخی موجود در غار شاپور با اثری منحصر به فرد در هنر ساسانیان و حتی ایران باستان مواجه می شویم. خوشبختانه تمامی پژوهشگران بر سر هویت این پیکره هم نظر هستند و با توجه به تاج وی، آن را متعلق به شاپور اول دانسته اند. اما کاربری این غار هنوز در پرده ایی از ابهام است.

نخستین بار هرتسلفد این نظریه را مطرح کرد که غار شاپور آرامگاه شاپور اول است و پیکر این پادشاه در آن به خاک سپرده شده است و بر این باور بود که از بین بردن جسد پادشاه بر طبق آداب و رسوم زرتشتی صورت پذیرفته است.پس از او گیرشمن نیز این نظریه را پذیرفت و بدون هیچ تردیدی آورد که همه چیز حاکی از آن است که بقایای جسد شاه بزرگ را در این غار نهاده اند

گریشمن برای اثبات نظریه ی خود تکیه بر بخشی از متن زندگی نامه ی مانی می کند که به زبان قطبی و بر روی پاپیروس نوشته شده و در اوایل سده بیستم میلادی در مصر پیدا شده است: پادشاه بزرگ، شاپور، به سرزمین فارس بازگشت وارد شهر بیشاپور شد، مرضی در تنش افتاد و خطری بزرگ متوجهش شد. پایان زندگی او فرا رسید. پادشاه مرد و به بیرون جهان برده شده. بنابر نظر این دو، جد شاپور پس از مرگ به این غار انتقال یافته و در این مکان به سنت زرتشتی با آن رفتار شده، بی شک این غار در زمان حیات شاپور ساخته شده و خود او بر ساخت آن نظارت داشته است. علاوه بر آن شکلی که امروزه ما در غار می بینیم متفاوت با اصل آن در روزگار شاپور است.

اما به دلایل متعددی نمی توان این نظریه را پذیرفت اگر بخواهیم نظریه ی هرتسفلد را بپذیریم باید بر اساس سنت زرتشتی به دنبال قبرهای تابوتی شکلی باشیم که بر فراز کوهها همانند کوه بیشاپور ساخته شده است و شکل و فرم خاصی دارند. اما این غار بر فراز کوه نیست، بلکه در گوشه ایی دنج است؛ علاوه بر آن هیچ استودان و یا گور گاهی همانند کوه شاپور در این غار وجود ندارد و در حوضچه ی ۱ و ۲، هر دو با داشتن پله و شکل خاص، همچنین وجود آبراهه، بی شک کاربری تفریحی داشته اند. رضا گروسی در کتاب خود کاربری های دیگری همچو: پرستشگاه، جلوگاه فرمانروا و یا جایگاهی برای پرستش پادشاه معرفی می کند. وی تاممکن نمی داند که غار شاپور در دوران پادشاهی شاپور اول جایگاهی برای پرستش پادشاه بوده باشد.

غار شاپور - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

شاید نیاز نباشد برای کاربری این غار تا این حد به دنبال اهدافی غیر طبیعی باشیم. هر آنکس که برای نخستین بار به دیدن این غار برود از بزرگی و زیبایی محیط روستا و رودخانه ی پایین آن لذت می برد و هر گاه به بالای کوه و دهانه ی غار برسد، شکوه و فرهی موجود در این غار آدمی را شگفت زده می کند نگارنده(میلاد وندایی) معتقدم این غار تنها جایگاهی برای خوشگذرانی و تفریح پادشاه بوده است؛ آبی که در این غار جاری است جلوه ایی زیبا به آن بخشیده و نمایی که دنیای بیرون از دهانه ی غار دارد همجو قاب عکس زیبایی است که آدمی از چشم دوختن به آن خسته نمی شود.

شاپور دستور به ساخت و مرمت داخلی این غار می دهد که در نزدیکی شهر مورد علاقه ی او یعنی بیشاپور قرار گرفته است حوضچه های آبی نیز برای آب تنی و شنا در این غار تعبیه می شود، تا گهگاهی که پادشاه به همراه  درباریانش به این غار می آید از این آب زلال لذتی شاهانه ببرد. شاپور همچنین ازاستالاگمیتی که به شکل طبیعی خود در وسط غار همچو یک ستون قرار گرفته بود، بیشترین بهره را می برد و دستور به حجاری پیکرهای خود بر روی این استالاگمیت می دهد. کاری که این پادشاه جاه طلب و هنر دوست بیار انجام داده است.

برگزیدن چنین تفرج گاه هایی در تاریخ ایران باستان امری طبیعی است که به کرات اتفاق افتاده، همچو نقش بهرام دوم در سراب بهرام که در کنار چشمه ی زیبایی که نشانگر، باغ تفریحی پادشاه بوده حجاری شده و یا نقش تگ قندیل که در یک نخجیرگاه جاویدان شده است. ساسانیان این خوش گذرانی خود را از اسلاف خود یعنی هخامنشیان به ارث بردند که در باغهای زیبا همچو پاسارگاد و شوش و پارسه زندگی می کردند.

پس قبول کردن کاربری تفرجگاه و محلی برای تفریح شاهی بسیار ساده و منطقی تر است تا پذیرفتن آرامگاه، پرستشگاه و … که دلایلی محکمی برای اثبات آنان نداریم.

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *