“آژنگ نیوز”:زندگی تا حدی ماهیتی دوگانه دارد. ما فراز و نشیب ها را تجربه می کنیم. ما روزهای “خوب” داریم که در آن زندگی طبق برنامه پیش می رود، و روزهای “بد” داریم که در آن زندگی چنین نیست. این طبیعت زندگی است که همیشه در نوسان است.

پس چگونه با این روزهای بد کنار بیاییم؟ چگونه از آنها به نفع خود استفاده کنیم؟

اغلب  ما  در حال گذر از تلاطم زندگی هستیم، یا دیر یا زود به آن دچار  خواهیم شد. این موضوع کمک می کند که بدانیم چگونه این فراز و نشیبهای سخت را به تجربه ای معنادار تبدیل کنید. همچنین بدانیم که چگونه می‌توانیم کیمیاگر لحظه‌های خود شویم و ناکامی خود را به طرز جادویی تبدیل به موفقیت کنیم. برای رسیدن به این مقصود،چند تکنیک وجود دارد که به نظر مفید است:

با شرایط مقابله کنید

وقتی با ناملایمات و مشکلات روبرو می شویم، برخی از ما مایوس و درمانده  می شویم،یا سعی می کننداز مواجهه  فرار کرده و حتی گاهی سعی می کنند خود را ندیدن بزنند.به این امید که آن مشکل به مرور زمان از بین برود.  تلویزیون تماشا می کنیم، راه می رویم، به خرید می رویم، چیزی خوشمزه می خوریم.در مجموع سعی می کنیم از چیزی که دوست نداریم فرار کنیم و به چیزهایی که دوست داریم. (یا فکر کنیم دوست داریم.) توجه کنیم.

اما باید این اقدامات را متوقف کرد، بامشکل ​​روبروشد. هر چیزی را که در حال مواجهه با آن هستید را به طور کامل باید پذیرفت. بدانید که این قدرت را در درون خود دارید که می توانید آن را پشت سر بگذارید. تنها زمانی که با زندگی با وضوح و متانت روبرو شوید، می توانید خرد و دانش قابل استفاده از آن استخراج کنید.

متواضع بمانید

بدیهی است که مواجهه با سختی ها هرگز آسان نیست. اگر بود، زندگی یک نسیم بود. اما زندگی یک نسیم نیست. این مجموعه ای از مسایل ،مشکلات،شکستها و پیروزی هاست.

تمرین آرامش ابزاری عالی برای مقابله با این شرایط است. اصل اساسی آرامش، پذیرش است. پذیرش خوبی ها، و مهمتر از همه، بدی ها، بدون چسبیدن به گذشته و یا بیزاری صرف ا ز گذشته. چسبیدن به چیزهایی که دوست داریم زمانی که آن چیزها (زندگی) از ما گرفته می شود به ما صدمه می زند و به سبب واقعیتی که در درون ما ایجاد میکند،رنج می بریم، زیرا می خواهیم آنچه را که قادر به انجام آن نیستیم؛ تغییر دهیم. متواضع ماندن به ما این امکان را می دهد که در آرامش خود متعادل بمانیم، نه در آشفتگی غرق شویم و نه در اشتیاق خود دچار افراط شویم.

روی هدف متمرکزباشید

از آنجا که ما زندگی را از دیدگاه ذهنی خود درک می کنیم، از روی عادت و به دلیل عدم آگاهی از خود، تمایل داریم که زندگی را شخصی بدانیم.این یک نگاه بغیر کامل  به نظرما می رسد .مثلا گاه فکرمیکنیم همسرمان محبتش نسبت به ما را از دست داده است ،در حالی که واقعاً دیشب خوب نخوابیده است. مکالمه با کسی که لحن او نسبت به ما مهربانانه  نیست بیانگر این موضوع است که در خانه مشکل داشته و آشفتگی درونی‌اش درلحن خشن کلامش متجلی شده است.از نظر ما  احمقی که هنگام رانندگی باسرعت وحشتناک از جلوی  خانه ما عبور می کند، در واقع پدری است که با عجله به بیمارستان می رود؛ زیرا فرزندش حمله آسم شدیدی داشته است.

اینقدر مسائل را شخصی نگیرید چیزها آنطوری که فکر می کنید نبینید بلکه آن را به وضوح ببینید. با دقت و فرصت کامل و “عمیق” نگاه کنید. از پرده سطحی زندگی عبور کنید تا معنای بالقوه ذاتی هر لحظه را ببینید.

روی احساسات خود حساب کنید

ما یک انسان هستیم ، ظرفیت تجربه یک پالت رنگارنگ از احساسات را داریم. از آنها فرار نکنید، مهم نیست چقدر احساس ناراحتی می کنید. با آنها روبرو شوید. با آنها همراه باشید. این بهترین راه برای “شفا” است. از احساسات خود مراقبت کنید تا زمانی که به بلوغ رسیده و خود به خود ادامه دهید. پس اجازه بدهید احساساتان به طور طبیعی متبلور شود. آنها را قضاوت نکنید و به آنها فکر نکنید. فقط آنها را احساس کنید و اجازه دهید عبور کنند. اغلب متوجه می شویم که می توانیم این حس  را به نوعی مراقبه تبدیل کنیم، حتی از غم انگیزترین احساسات در حین عبور ؛لذت ببریم و فضا را برای افراد سالم تر و شادتر در ذهنمان باز کنیم.در این صورت  نه تنها سبک تر زندگی خواهید کرد، بلکه سخاوتمند تر شده  و استقامت در شما نیز افزایش خواهد داشت.

زندگی - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

همه چیز برای بهترین کار انجام می شود

اغلب ما تجربیات بی‌شماری داشته‌ایم که در سطحی، به نظر می‌رسید زندگی یک فاجعه است، اما با انتظار و تلاش برای بهترین استفاده از موقعیتها، متوجه می شویم که آنچه فاجعه به نظر می آید  یک ضرورت برای اتفاقات بزرگ‌تر است.

به عنوان مثال یک نویسنده کنونی امروزین می گوید:، در ۱۶ژانویه ۲۰۱۴ من چاره ای جز کنار گذاشتن یک داروی قوی نداشتم که باعث می شد به دلیل عوارض  شدید آن من رنج ببرم، البته ازبرخی از آنها هنوز هم بعد از ۲ سال رنج می برم. اما آیا فکر می کنید من دیوانه هستم اگر بگویم که این کار را دوباره هم انجام خواهم  داد!خیر من این کار را کردم تا کسی باشم که امروز هستم؟ یک ماه پس از ترک مصرف ان دارو، اشتیاقم به نوشتن را کشف کردم. از آن زمان، من از نوشتن به عنوان ابزاری برای بهبود و خلق خود و زندگیم استفاده کرده ام. این روند به معنای واقعی کلمه من را متحول کرده است .بدین ترتیب روشن است که ما مدیون رویدادهای گذشته هستیم که در زمان  خودش پر فراز و نشیب  و غیر قابل کنترل  به نظر می رسیدند. اما هرگز ایمانمان را از دست نداده  و دریافتیم که همه چیز آنطور که  ما می خواهیم میتواند پیش برود.

فردا به بدی امروز نیست

وقتی با یک موقعیت سخت و دشوار روبرو می شوید، این قدرت را دارید که از این تجربه هر طور که دوست دارید  بهره بگیرید. می‌توانید به آن به عنوان یک بیماری ناتوان‌کننده نگاه کنید و آن را از دریچه‌ای منفی ببینید.در این صورت خود را قربانی زندگی می‌بینید.یا می‌توانید آن را مثبت ببینید و راه‌های بی‌نهایتی برای تبدیل تجربه‌تان به فرصتی خلاقانه برای رشد پیدا کنید.

چنانکه اشاره شد در مجموع باید بدانیم که زندگی یک کل دوگانه و برخی اوقات رو به  بالا و برخی مواقع روبه پایین است. اگر بخواهیم می توانیم از زندگی لذت ببریم. بدها نباید بد باشند. ما می توانیم از آنها عبور کنیم، و از آنها به نفع خود استفاده کنیم، زیرا باید بدانیم که فردا ممکن است به بدی امروز نباشد. ما باید بیاموزیم که مانند رنگین کمان باشیم و از طبیعت خورشید و باران استفاده کنیم تا آن چیزی باشیم که در طبیعت خود هستیم –منظور چهره ای  زیبا و موفق است.

گروه گزارش

ترجمه:احسان محرابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *