“آژنگ نیوز”:ساستاران چه کسانی بودند؟ساستار کلمه‌ای است که در اوستا و نوشته‌های پهلوی به دو معنیِ متفاوت بکار رفته است. در مهریشت(بندِ ۱۴)، بهرام‌یشت(بندِ ۳۷)، فروردین‌یشت(بندِ ۱۸ و ۶۹)و جاهای دیگر به معنیِ شهریار و فرمانروا است و با صفاتی چون دلیر(aurva)و بر همه فرمانروا(hamo.xšaθro)آمده است، و در برخی موارد چون یسنه‌ی ۹ بندِ ۳۱، یسنه‌ی ۱۶ بندِ ۸، یسنه‌ی ۴۶ بندِ ۱، وندیداد کرده‌ی ۴ بندِ ۴۹ و جاهای دیگر، به‌معنای پیشوایانِ کیشی که دشمنِ مزداپرستیِ زرتشتی است دیده می‌شود، و با صفاتی چون اشموغ(ašәmaoγa)و پُرمرگ(pouru.mahraka)همراه است. در نوشته‌های پهلوی نیز این دو معنی برای کلمه وارد شده است، ولی در هر دو حال به‌عنوانِ دشمنان و مخالفانِ مزداپرستیِ زرتشتی. این دوگانگیِ معنا از آن روی بوده است که ساستاران، چون کوی‌ها از پیروانِ ادیانِ پیش از عهدِ زرتشت بودند، و در یشت‌های کهن که از لحاظِ بن‌مایه‌های دینی و استوره‌ای به آن دوران تعلق دارند، آثار و نمودارهایی از چندگانه‌پرستیِ اعصارِ باستان و دورانِ هندوایرانی باقی مانده است. این اختلاف نتیجه‌ی کشاکشی است که پس از ظهورِ زرتشت و گسترشِ یگانه‌پرستیِ مزداییِ او، میانِ پیروانِ دینِ نو و فرمانروایانِ چندگانه‌پرستِ آن زمان درگرفته بود. در شرحِ احوالِ زرتشت، بدان‌سان که در نوشته‌های پهلوی آمده است، از دشمنی‌های این گروه با پیامبرِ مزداپرست به‌تفصیل سخن رفته است.

پیش از این در جای دیگر از دو خاصیّتِ دینداری و رزمیاریِ شاهانِ دورانِ اساتیریِ ایران سخن رفته و سخن گفته شده است که دو عنوانِ “پیشداد”(praδāta)و “کی”(kavi)که به شاهانِ دو سلسله‌ی نخستین از فرمانروایانِ عهدِ اساتیریِ ایران تعلق داشته، در اصل دارای معنا و مفهومِ دینی بوده و به کسانی که با امور و آدابِ دینی سروکار داشتند اطلاق می‌شده است. چنین به‌نظر می‌رسد که ساستاران پیش از زمانِ ظهورِ زرتشت در میانِ اقوامِ ایرانی-یا گروهی از آنان-کسانی بوده‌اند که دو خویشکاریِ دینیاری و شهریاری را با هم داشته، هم فرمانروایانِ مردم و هم کارگزارانِ آیین‌های دینی بشمار می‌رفته‌اند.

واژه‌ی ساستار نیز چنان‌که از واژه‌های هم‌ریشه‌ی آن در زبان‌های دیگر برمی‌آید، در اصل مفهومی دینی داشته است. این واژه از ریشه‌ی اوستاییِ -sāh√ و هندیِ باستان -šās√ مشتق است، و آن نیز به اصلِ کهن‌ترِ -IE*kās برمی‌گردد. -sāh در اوستا به‌معنیِ تعلیم‌ دادن و آگاه‌ ساختن است و به احکام و آموزش‌هایی که از اهورامزدا و ایزدانِ دیگر می‌رسد ناظر و راجع است.

این فعل در ادبیاتِ دینیِ هند دامنه‌ی کاربردِ وسیع‌تری دارد، و علاوه بر تعلیم‌ دادن و آگاه‌ ساختن از عیب و گناه پاک کردن، به هنجارِ درست آوردن، و با گسترشِ دامنه‌ی کاربرد، فرمان‌ راندن و حکم کردن و کیفر دادن نیز از معانیِ آن است. از مشتقاتِ این فعل در زبانِ سنسکریت، یکی واژه‌ی “شاستره”(šāstra)است که به‌معنیِ آئین و قاعده است، و بر علمِ دین و نصوصِ دینی نیز اطلاق می‌شود، و دیگری واژه‌ی “شاستری”(šāstṛi)است که از لحاظِ ساختارِ لفظی با “ساستارِ” اوستایی و پهلوی یکی است و به‌معنیِ پیشوای دینی است و به‌همین سبب از عنوان‌هایی است که به گوتمه‌بودها و به پیشوایانِ مذهبِ جاینه(Jaina)داده می‌شود.

مشتقاتِ این ریشه‌ی کهن در زبان‌های اروپایی مفهومِ اصلی و خاصیّتِ دینی و آئینیِ آن را روشن‌تر نمایان می‌سازد. واژه‌ی castus در زبانِ لاتینی به‌معنای پاک(از لحاظِ دینی و اخلاقی)، پاکدامن، مطهر و مقدّس است، و در کاربردِ اسمی بر آدابِ دینی(rites)و پرهیز از امورِ حرام دلالت دارد، و لفظی که در این زبان بیان‌کننده‌ی مفهومِ مخالفِ castus بوده واژه‌ی incastus است که بر هر چیز یا هر کاری که از لحاظِ دینی ناپاک یا حرام باشد اطلاق می‌شود.

فعلِ castigare که از همین ریشه ساخته شده، به‌معنیِ پاک ساختن از عیب و گناه، بازداشتن از خطا، و به هنجارِ درست درآوردن است، و در لغتِ فرانسویِ کهن واژه‌ی chastoier به همین معانی است. اِرنُو و مِیَّه در فرهنگِ ریشه‌شناسیِ زبانِ لاتین، در تعریفِ واژه‌ی castus به مفهوم و خاصیّتِ دینیِ آن اشاره کرده‌اند.

ساسداران - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

چنان‌که ملاحظه می‌شود، این کلمه در میانِ آریاییانِ مغرب‌زمین از اصطلاحاتِ رایجِ دینی و آئینی بوده و بر اشخاص و اشیائی اطلاق می‌شده است که از لحاظِ دینی و اعتقادی از آلودگی پاک گشته و حرمت و تقدس یافته باشند، و نیز روشن است که ریشه‌ی -cas* لاتینی با -šās سنسکریت و -sāh اوستایی از لحاظِ لفظ و معنی پیوندِ بسیار نزدیک دارد، و هر سه از یک اصلِ مشترک(-IE.*kas)اشتقاق یافته‌اند. بنابراین، ساستارِ ایرانی و شاستریِ هندی(هر دو کلمه با پسوندِ tṛi/tar)باید دینیارانی بوده باشند که از راهِ آموزش‌های دینی و برطبقِ آئین‌های مرسوم، پیروانِ خود را از گناه پاک و از هنجار و رفتارِ ناپسند بدور می‌داشتند و آنان را با تعلیم و تنبیه به هنجارِ درست و مطلوب راهنمون می‌شدند.

اما، چنان‌که گفته شد، در اوستا و در نوشته‌های دیگرِ دینیِ زرتشتی، این ساستاران از فرمانروایان بشمار آمده‌اند، و کارهای رزمی و سپاهی نیز برعهده دارند. در مهریشت(یشتِ ۱۰)بندِ ۱۴ آمده است که میثره از فرازِ کوه(هرا)به سرزمین‌های آریایی می‌نگرد، “آن‌جا که ساستارانِ دلیر برای تازش‌های بسیار صف بسته‌اند”.

بنابراین، ساستاران نیز چون کوی‌های آن روزگار فرمانروایانی بوده‌اند که در قلمروِ خود هم خویشکاریِ رزمی و سپاهی داشته، و هم پیشوای دینی و آئین بشمار می‌رفته‌اند. در هند نیز گوتمه‌بودها، بنیان‌گذارِ دین و آئینِ بودایی، و همه‌ی پیشوایانِ افسانه‌ای و تاریخیِ مذهبِ جائینی، که عنوانِ “شاستری”(معلمِ دین و عالمِ دین‌شناس)داشته‌اند، از طبقه‌ی رزمیار(kṣatriya)و از شاهزادگان بوده‌اند.

نوشته ای از فتح اله مجتبایی

منبع: ساستاران چه کسانی بودند؟ دکتر فتح‌الله مجتبایی، در: رنج و گنج(ارج‌نامه‌ی دکتر زهره زرشناس)/ویدا نداف، فرزانه گشتاسپ، محمد شکری‌فومشی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول ۱

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *