“آژنگ نیوز”:بررسی تحلیلی تاریخچه فحاشی!دارای نتایج متعددی است.مثلا می دانید مهمترین دستاورد مطالعاتی که در مورد فحاشی صورت گرفته، بیانگر چه نتیجه ای بوده؟”آنهایی که فحاشی میکرده اندعموما گفته اند این اقدام ناراحتی هایشان را تسکین می دهد!؟

 البته باید تاکید کرد که  بحث و جدال بی پایان بر سر آنچه که توهین آمیز است یا خیر ، همواره بخش مهمی از مطالعات مربوط به حوزه علوم انسانی را به خود اختصاص داده است.تا لااقل ادعای این عده که برای تسکین خود فحاشی میکنند مورد بررسی های علمی جدی قرار بگیرد.مثلا در تعدادی از  دانشگاه های تخصصی  زبان  در جهان ،این موضوع دنبال شده و همزمان با انجام این تحقیقات در راهروهای  همین دانشگاه ها ،دانشجویان هم  الفاظ رکیک را به کار گرفته ولی به آن عنوان هشدارهای محرک داده اند!

image 67 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

برخی از دانشمندان علوم اجتماعی این موضوع را  به شکلی دیگر بیان کرده و به  نحوه تأثیر ناسزاگویی  بر افراد انسانی به عنوان  عناصری از طبیعت  وموجودات تکاملی اشاره می کنند. به عنوان نمونه تیموتی جی روانشناس می گوید: “اگر این نوع زبان را مطالعه نکنید ، قسمت مهمی از انسان بودن را از دست می دهید.”

این پژوهشگر می افزاید:اگر از برخی از کلماتی که تاکنون خوانده اید آزرده خاطر شده اید ، این برای شما یک پیشرفت است. این امرحساسیت های شما را نشان می دهد. با این اوصاف اولین تعریفی که از فحاشی می توان عنوان کرد چنین است که:” اینها کلماتی است که در  اوایل نمی توانید بگوییم و به دلیل گفتن آنها؛ معتقدیم مردم را باید مجازات کرد. “دانشمند زبان شناس ، بنجامین برگن ، که تحقیقات جدیدش مربوط به فحاشی در کتابش به نام”What the F” آمده نکاتی را در این خصوص عنوان کرده که در ادامه مطالعه خواهید کرد.

ارتباط با هیجان؟!

جی در طول زندگی حرفه ای خود در کالج هنرهای لیبرال ماساچوست ، جملات هزاران نفر را که فحاشی  کرده اند ضبط و تجزیه و تحلیل کرده است . براساس تحقیقات او  دلیل اصلی برای انجام این کار ،آن است که این اقدام به ما اجازه می دهد احساسات خود را بیان کنیم ، با سرعت خودراتخلیه و آزاد کنیم. جی می گوید: “این عمل همچنین بسیار سریع ، بلافاصله با احساسات ما ارتباط برقرار می کندو کلمات دیگر این کار را نمی کنند.”

گفتن یک کلمه  فحش می تواند وضعیت روحی و روانی  فرد راکه عصبانی ، ناراحت ، هیجان زده ، متعجب یا برانگیخته  است و شدت آن حالت را منتقل کند. از آنجا که ما در اوایل یاد می گیریم که ناسزاگویی برای بیان احساسات شدید  چه نقشی دارد ؟بدن برای پاسخگویی فیزیکی به آن شرطی می شود.از این به بعد  منافذ  پوستی باز می شود و بدن شروع به تعریق می کند،ضربان قلب افزایش می یابد.”، برگن ، که در دانشگاه کالیفرنیا ، سن دیگو  درکلاسهای مربوط به فحاشی تدریس می کند ، می گوید. “شما با این  روش شبیه به جنگ ،واکنش پرواز را تجربه می کنید.” وی می افزاید:” تحقیقات نشان داده است که خواندن و نوشتن کلمات ناپسند تأثیر عاطفی بر روی افراد دارد ، اماالبته تاثیرآن تقریباً به اندازه گفتن و شنیدن آنها نیست”.

برگن می گوید ، مانند هر ابزار قدرتمندی ، این کلمات را می توان “برای اهداف سازنده یا مخرب” استفاده کرد. آنها عموماً از دامنه های مملو از تابو الهام می گیرند: جنسیت( الفاظ رکیک) ، عملکردهای بدن( دهانت را ببند) ، دین (برو به جهنم) و کلماتی که افراد دیگر گروه ها را توصیف می کنند .(شماها کلا نفهمید)کلمات در رده آخر به سمت مخرب گرایش دارند زیرا “آنها واقعاً برای آزار ، ایجاد آسیب و تحقیر” ساخته شده اند. در مطالعات انجام گرفته ، آمریکایی ها کلمات فحش گروهی را به عنوان اهانت آورترین کلامها ارزیابی می کنند.

تغییرات معنایی

البته آنچه زمانی زبان ناشایست تلقی می شود (همانطور که فرهنگ پیشرفت می کند وتکامل می یابد)ممکن است در زمانی دیگر چنین برداشتی در مورد آن وجود نداشته باشد .به بیان دیگر با تغییرات رخ داده در تابوهای زمان ،برخی کلمات در زمانهای بعدی ممکن است الفاظ رکیک نباشند.از طرف دیگر در حالی که اکثر زبان ها فحش دارند ، کلمات توهین آمیز از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. در یک کشور یک کلمه به دلایل فراهنگی احتماعی لفظ رکیک است ،در کشوری دیگر ممکن است یک کلمه عادی باشد.

تحقیقات برگن مدعی است گاهی اوقات فحاشی ها می توانند مفید هم باشند. محققان مشاهده کرده اند که مردم مثلا در هنگام آسیب خوردن دستشان آن را در آب یخ زده  برای تسکین قرار میدهند،آنها  دریافتند که افراد در صورت تکرار یک کلمه فحش به جای یک کلمه غیر فحش ، می توانند ناراحتی  وارد شده به خود را با راحتی بیشتری تحمل کنند. دانشمندان همچنین دریافته اند که برخلاف اکثر صداهایی که ما بر زبان می آوریم ، فحاشی می تواند به دو روش ارادی و غیر ارادی اتفاق بیفتد.مثلا زمانی که ما کلیدهایمان را در برف می اندازیم و بدون اینکه آگاهانه تصمیم بگیریم، مثلا فریاد می زنیم: گندش بزنن . این امر یک دستاورد علمی را هم نشان می دهد ؛مبنی بر اینکه شواهدی ارائه می دهد که زبان فقط در مغز تولید نمی شود. برگن می گوید ، این امر پیامدهای بالینی و تحقیقاتی دارد و ممکن است به ما بگوید که چرا ما  گاهی به صورت غیر ارادی با مانند خود ارتباط برقرار کرده ایم.

image 68 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

همچنین این موضوع نشان می دهد که این کلمات متأثر از احساسات ،می توانند چنان در ما ریشه بدوانند که گفتن آنها  مانند تکان دادن انگشتان پای مان که یک عمل فیزیکی است ،انجام بگیرد.بنا بر این بکارگیری چنین الفاظی  یک عمل نمادین ، ​​بیشتر شبیه یک عطسه است تا یک جمله. جی می گوید: “وقتی آنها را می گویی ، چیزی احساس می کنی.”

البته کارشناسانی مانند جی با توجه به تحقیقاتشان مدعی اند که بسیاری از دلایل مخالفت مردم با فحاشی، “افسانه ” است و دانشگاهیان برای اثبات این نظریه تلاش کرده اند. برگن یک فصل کامل از کتاب خود را به یک مطالعه در مورد اینکه آیا فحاشی به کودکان آسیب می رساند، اختصاص داده است.

ارتباط با هوش

 در همین حال ، تحقیقات جی اخیراً این تصور را به وجود آورد که مردمی  که الفاظ بد به کار میبرند ؛ به اندازه کافی هوشمند نیستند تا بتوانند نظرخود را به روشی دیگر بیان کنند. آنچه او دریافته این است که اینگونه افراد ،دارای توانایی بهره گیری از واژگان  های بیشترهستند؛ آنان می توانند در مقایسه با افراد ی که از واژه های کمتری بهره می گیرند؛ بیشتر فحش تولید کنند.

در همینجا او به موضوع بکار گیری الفاظ بد در نزد کوکان اشاره کرده و می نویسد: در حقیقت ، دلایلی وجود دارد که بایدباور کنیم ،بچه ها فکر میکنند  به تقلید از بزرگسالان،اگراز این کلمات بیشتر استفاده کنند ، تأثیرگذارتر می شوند.

نتیجه گیری بعدی نیز مربوط به همان موضوع پیگیری مطالعه آب یخ است.، محققان دریافته اند که اثر تسکین درد در بیان کلمات فحش؛ در افرادی که کمتر فحش می دهند بیشتر است. البته او تاکید کرده اگر کسی همیشه از آن استفاده کند و  به آن عادت کند. کلمات تاثیرخود را از دست می دهند.

برگن پس از تدریس در کلاسهای خود در مورد فحاشی در چند سال گذشته؛در بیان تجربه نهایی اش  اشاره کرده است که: ، نوشتن و گفتن بیشتر کلماتی که باعث سرخ شدن ما می شود ،متاسفانه در این  دوران، راحت تر شده است!

نویسنده: کیتی اشتاین متز، تاریخ نگارش، دسامبر ۲۰۱۶ میلادی

ترجمه از علی محرابی

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *