به گزارش “آژنگ نیوز”تغییر؛ یکی از قوانین نانوشتۀ زندگی است. هر چند گفته می‌شود که تغییر، پس از عبور از مرحلۀ جوانی به تدریج دشوار می‌شود ولی وجود مفهومی همچون «اجتماعی شدن مجدد» یا «بازاجتماعی شدن» در متون جامعه‌شناسی مؤید آن است که در مسیر زندگی هر فرد، تغییر کم و بیش استمرار دارد. «بازاجتماعی‌شدن» یعنی فرایند اجتماعی‌شدن از جایی آغاز و در جایی پایان نمی‌گیرد بلکه افراد همواره در معرض اجتماعی‌شدن قرار دارند. مهاجرت؛ چه داخلی و چه خارجی، مسافرت، ورود به محیط‌های جدید شغلی، ورود به مراحل جدیدی از زندگی نظیر تحصیل، ازدواج، سربازی یا بازنشستگی، همگی می‌توانند موجب تغییر افراد شوند. به علاوه، در دنیای جدید قرار گرفتن در معرض انبوهِ رسانه‌های جمعیِ متنوع که حاصل آن به تعبیر برخی از نظریه‌پردازان « انفجارِ معنا» بوده است موجب می‌شود تا افراد در آنچه می‌اندیشند دچار تردید شوند و در سبک و رویه‌های زندگی خود تجدید نظر کنند.

با ذکر این مقدمه، کانونِ بحث این نوشتۀ کوتاه« همسران» هستند یعنی زنان و مردانی که در کنار هم زندگی مشترک را آغاز و آنرا با هم پیش می‌برند. پرسش آن است که آیا در این گروه اجتماعیِ کوچک تغییر به‌آسانی رخ می‌دهد؟ کدام یک، زن یا مرد، آسان‌تر با تغییر کنار می‌آیند؟ بی‌اساس نیست اگر در اینجا ادعا کنیم که در جامعۀ ایرانی، دستکم یکی از دلایل طلاق، چه نوع قانونی آن و چه نوع پیشا-قانونی آن نظیر طلاق عاطفی و جنسی، به شکلی به موضوع تغییر فرد ارتباط دارد.

image 119 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

در خصوص تغییر در بین همسران، چند وضعیت را می‌توان متصور بود:

نخست، زن و مرد، هر دو در مسیر و جهتِ مشترکی تغییر می‌کنند. در اینجا جهان‌بینی، سلیقه و نگاه آنان با همدیگر و به شکلی توأمان تغییر می‌کند و در نتیجه رابطۀ ایشان کمتر چالش‌برانگیز خواهد بود. زنان و مردانی که تلاش می‌کنند همواره تجارب مشترک داشته باشند، زنان و مردانی که مدام تجارب انفرادی جدیدشان را با یکدیگر در میان می‌گذارند و درباره آن حرف می‌زنند، زنان و مردانی که با هم از تغییر استقبال می‌کنند و آگاهانه به سوی آن می‌شتابند جزوی از این گروه‌اند.

دوم، زن و مرد، هر دو تغییر می‌کنند ولی در جهتی مخالف. اینکه افراد چگونه و با قرار گرفتن در چه موقعیت‌ها و شرایطی تغییر می‌کنند موضوع بحث این نوشتۀ کوتاه نیست ولی نکته آن است که عدم گفتگو دربارۀ سلیقه و نگاه جدید ایجاد شده، و یا به رسمیت نشناختن تفاوت سلیقه و نگاه جدید از طرف یکی، معمولا می‌تواند این نوع زندگی‌های مشترک را متزلزل و چالش‌برانگیز نماید. در ضمن، در صورت عدم توافق بر روی تفاوت، طلاق راهکاری طبیعی به شمار می‌رود. گفته شد که تغییر قانون نانوشتۀ زندگی است و ممکن است رخ دهد و ممکن است رخ ندهد. کسی را نمی‌توان به دلیل تغییر کردن سرزنش کرد و به همین دلیل، باید با تغییر رفتاری توأم با مدارا داشت.

سوم، تغییر صرفا در یکی از دو نفر رخ می‌دهد. از جمله زمینه‌ها و شرایطی که معمولا می‌تواند این وضعیت را تسریع نماید عبارتند از: ادامه تحصیل پس از ازدواج به ویژه در زنان، شاغل شدن زنان و در نتیجه کسب استقلال اقتصادی، سفرهای کاری مکرر یکی از آنها به خارج از کشور که در ایران به دلیل قوانین مردسالارانه عمدتا درباره مردان صادق است، زندگی همسر و فرزندان در خارج از کشور و ماندن یکی از آنها که در ایران که عموما این مردان هستند که می‌مانند و همسر و فرزندان را به «خارج» می‌فرستند.

نگاهی عمیق‌تر به زندگیِ روزمره ایرانی بیانگر آن است که طی سال‌های اخیر در مقایسه با مردان، اشتیاق زنان ایرانی برای تغییر چشمگیرتر بوده است. حضور زنان در عرصه‌های علمی، اجتماعی و اقتصادی روز به روز بیشتر می‌گردد و بدون تردید این حضور در نگرش‌ها و سلایق آنان تأثیرگذار است. مراجعه بیشتر زنان به روان‌شناسان و مشاوران علوم تربیتی برای ساختن زندگی بهتر، و در مقابل، مقاومت مردان در مقابل چنین مراجعاتی شاید، بیانگر پویایی یکی، و ایستائی طرف دیگر باشد. همچنین، درخواست رسمی تعداد بیشتری از زنان برای طلاق نیز حداقل می‌تواند گویای آن باشد که آنان خواهان تغییرند و شرایط موجود خود را برنمی‌تابند.

با این وجود، بر پایۀ شواهد موجود می‌توان این گمان جامعه‌شناختی را نیز داشت که در هر صورت مردان نیز کاملا ایستا نیستند و تغییر می‌کنند ولی به دلیل منتفع شدن از وضع موجود و ترجیح بر حفظ آن، تغییر خود را در خانه و خانواده بروز نمی‌دهند بلکه آنرا در لایه‌های دیگری از روابط اجتماعی خود نظیر دوستان و همکاران برملا می‌سازند.

فردین علیخواه

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *