همه در‌به وجود آمدن رویدادها نقش داریم،زیرا ما آدمیان، کار خیر و کار شر را به تنهایی و بدون اثرپذیری از دیگران انجام نمی‌دهیم. از این رو نه تمام افتخار رفتار فضیلت‌مندانه را می توان به پای خود نوشت و نه همه‌ی ننگ یک فعل خشن غیراخلاقی و یا یک خطا را به پای دیگری.

 باید بسیاری علل و عوامل جمع شود تا مثلا من بتوانم دانشگاه بروم و درس بخوانم. علل و عواملی که من در ایجاد آنها نقشی نداشته‌ام بلکه فقط مصرف کننده آنها بوده‌ام. دانشگاه را من تاسیس نکرده‌ام. کتاب‌ها را من ننوشته‌ام. ساختمان و آزمایشگاه را من نساخته‌ام. نهاد علم، بی حضور و مشارکت من ایجاد شده است. من از سرمایه‌های انباشت شده‌ای استفاده کرده‌ام که در تولید آنها سهمی نداشته‌ام و البته به قدر وسع‌ام نیز زحمت کشیده‌ام و بر آن سرمایه‌ی اندکی افزوده‌ام. این گونه است که ما بر حاصل دسترنج میلیون‌ها انسان دیگر تکیه می‌زنیم و از خوان بیکران‌شان، لقمه‌ها برچیده‌ایم. سعدی درست می‌گفت:

از دست و زبان که برآید/ کز عهده‌ی شکرش به در آید.

از این رو باید فروتنانه و مشفقانه دین خود را به جامعه ادا کنیم. و هیچ منتی بر دیگران نداشته باشیم.

image 118 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

از سوی دیگر، رخدادها و  رویدادهای تلخ نیز چنین است. بسیاری از علل اجتماعی و روان شناختی در نحوه‌ی کنش و واکنش‌ها حضور و سهم دارند. این سخن، هیچ از مسئولیت اخلاقی و حقوقی  اشخاص نمی‌کاهد. هر کس، مسئول اعمال خویش است. اما نمی‌توان این واقعیت‌ها را نادیده گرفت که علل و عوامل متعددی بر روی هم اثر می‌گذارد تا شخصی دست به خطا و اشتباه و حتی جنایتی ببرد. علل بعید و علت‌های قریب با آثار و نتایج متفاوت در کار است تا کنشی منفی شکل بگیرد. اگر یادتان باشد چند سال قبل که یکی از اشرار، به نام بیجه، به چه خشونت‌های هولناک و جنایت‌های غیر انسانی دست زده بود. اما این پرسش که: بیجه، چرا بیجه شد؟، جدی گرفته نشد.  آیا تمام مسئولیت بیجه شدنش بر عهده‌ی خود اوست؟ و یا همه‌ی افرادی که در سرنوشت این فرد، نقطه‌ی سیاه و دردناکی نهادند نیز مسئول هستند؟ شاید باورمان نشود که اگر شبکه‌ی علل و عوامل خشونت‌ها و انحرافات را به خوبی توصیف و تبیین کنند،  ای بسا ما هم در آن‌ها شریک باشیم. ما بی‌گناه نیستیم.

روبلس، امانوئل”، در نمایشنامه ی “مونتسرا”، دستان آلوده‌ی همه‌ی اهالی یک خانه را در خودکشی یک دختر که به تازگی اتفاق افتاده بود، برملا می‌کند. او در این نمایش‌نامه تلاش می کند زنجیره‌ای از اتفاقات را که در نهایت به خودکشی منجر شود، نشان دهد و بگوید، همگی در این زنجیره متهم‌اند. نمایشنامه نویس نشان می‌هد که همه‌ی کسانی را که در زندگی او اثر منفی گذاشته‌اند و بتدریج او را به لبه‌ی پرتگاه مرگ کشانده‌اند، چه کسانی هستند. و این در حالی است که خودشان از این که در پروسه‌ی خودکشی آن دختر دخالت داشته‌اند، بی اطلاع بوده‌اند. و این چنین، همه‌ی افرادی را که ناخواسته در خودکشی او دست داشته‌اند، رسوا می‌سازد.

و ما برای گریز و خلاصی از عذاب وجدان و برای پاک کردن صورت مسئله، خشم‌گینانه همه‌ی کاسه کوزه‌ها را بر سر یک نفر می‌شکنیم. آن که در سلسله‌ی علل، آخرین حلقه‌ی آشکار زنجیر است. او را از جامعه حذف می‌کنیم تا یادمان برود که ما هم در رخدادهای تلخ، سهم داریم. تا خود را پاک‌تر از آن بدانیم که چگونه برای دیگران رنج می‌آفرینیم و دیگران را به تباهی می‌کشانیم. ما همه، گناهکاریم، گرچه وزن گناه ما ممکن است با هم برابر نباشد.  همه گناه‌کاریم

باید اعتراف کنیم همه‌ی ما در به وجود آمدن  مجموعه ای از رنج‌ها و آسیب‌ها، گرچه ناآگاهانه و حتی با نیت خیرخواهانه، دخالت داریم. و این البته غم انگیز است.

علی زمانیان

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *