“آژنگ نیوز”: جایگاه اسب درایران باستان و بویژه در  دوران اوستایی دارای اهمیت فراوانی است. دوران اوستایی را ما اصطلاحا به روزگار ایرانیانی اطلاق می‌کنیم که در حدود ۱۲۰۰ تا ۹۰۰ پیش از میلاد در شرق ایران می‌زیسته‌اند.  

اوستا مقام بلندی را برای اسب قائل شده است و آن را همسنگ مرد دلیر، از نعمت‌هایی شمرده که از ایزدان درخواست می‌کرده‌اند. [آبان‌یشت، بند ۸۶]

در زمره دارایی‌های خواستنی ‌و دلکش و کامبخشی که اشی، فرشته توانگری، به هوادارانش ارزانی می‌کرد، «اسبان تندرو و هراس‌انگیز و تیزتک و گردونه استوارکش» بوده است. [ارت یشت، بند ۱۲] نام بسیاری از قهرمانان اوستایی، از جمله در خاندان زرتشت، با کلمه «اسب» ترکیب شده است، (کرسه اسپه=گرشاسب، ویشتاسپه=گشتاسپ، جاماسپه، پوروشسبه‌)

image 162 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

یک قطعه اوستایی (یسنا ۱۹، بند ۱۷) طبقات اجتماعی ایرانیان را چهار دسته می‌شمارد: پیشوایان دینی، کشاورزان، دست‌ورزان یا صاحبان صنایع، و گردونه سواران. خود ایزدان نیز به داشتن اسبان دستکش و نژاده می‌بالند. مثلا گردونه سروش، ایزد پیام، را چهار اسب سفید می‌کشد. [یسنای ۵۷، بندهای ۸_۲۷]

اسبان ایزد پشتیبان و ویژه خود را دارند که «درواسپا» (همان کلمه که بعدها لهراسب شده) نام دارد و «دارای اسب تند» معنی می‌دهد. و او را هم اسبانی زین شده است که گردونه‌ای گردان و پرخروش را می‌کشند. [درواسپ یشت، بند ۲_۱]

منبع: اسب و سوارکاری در ایران‌باستان ، نوشته:علیرضا شاپور شهبازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *