مطبوعات چه مطالبی باید منتشر کنند؟گزارش خبری،نظرات کارشناسان،انعکاس یک دیدگاه،یا بیان یک موضوع خاص که در ذهن نویسنده فقط شکل گرفته و یا تبلیغ نظرات حزبی و گروههای سیاسی؟پیگیری تاریخ مطبوعات در آمریکا می تواند پاسخهایی به این سوالات بدهد.

فعالیت نیویورک پست در سال ۱۸۰۱ میلادی توسط الکساندر همیلتون به عنوان سکویی آغاز شد که حزب فدرالیست نظرات خود را از جمله حملاتی که باید به رقیبشان یعنی توماس جفرسون انجام می شد را منتشر می کردند.

البته  این روزنامه در میان مطبوعات آمریکا  استثنا نبود. مطبوعات اولیه ایالات متحده مملو از نظرات گروهی وحملات حزبی به رقبا بود و روزنامه ها اغلب تا اوایل قرن نوزدهم توسط احزاب سیاسی حمایت مالی می شدند.

در دهه ۱۸۳۰،یک دانشجوی جوان پزشکی به نام بنیامین دی فهمید که اگر روزنامه را ارزان تهیه کنید ، افراد بیشتری آن را خریداری می کنند. این بدان معناست که او می تواند مبلغ بیشتری را از تبلیغ دهندگان دریافت کند، به شرط آنکه به جای چاپ مطالب احزاب سیاسی ،مطالبی را بنویسد تا مردم بیشتری تمایل به خرید خدمات و کالاهای تبلیغ شده پیدا کنند.بدین ترتیب روزنامه هایی برای جلب مشتریان منتشر شدند،اولین روزنامه بدین شکل روزنامه  Day’s New York Sun ابود .این روزنامه به قیمت یک پنی به فروش می رسید.این روزنامه زمینه  موفقیت انتشارایده گزارشگری غیرحزبی را نیز فراهم آورد.

البته مطبوعات ایالات متحده با تغییر موضع از چاپ گزارشهای حزبی به انتشار مطالب عمومی و البته تبلیغی؛ایده بی طرفی را به عنوان گامی اصیل در جستجوی مشترک برای انتشارحقایق را اتخاذ نکردند. بلکه در مجموع این یک تصمیم تجاری بود.

قبلا روزنامه ها دارای مطالبی بودند که برای یک حزب سیاسی تهیه و توسط اعضای آن حزب خوانده می شدند. اما با گسترش حوزه انتشار و جستجوی مخاطبان تازه ،این امرموجب خلاص شدن آنها از شر حمایتهای حزبی گردیده و ضمنا، می توانستند درآمد بیشتری کسب کنند.

به دنبال این تغییرات در مطبوعات ؛هوراس گریلی در سال ۱۸۴۱ نیویورک تریبون را تأسیس کرد. تفاوت او با روزنامه های دیگر در زمینه تفکیک صفحات گزارشها و اخبار ازصفحه نظریات ،بود او برای این بخش یک صفحه اختصاصی  ایجاد کرد .این اقدام برای روزنامه اش اعتباری ویژه به همراه داشت.

روزنامه - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

اواسم این بخش را “صفحه تحریریه” یا “نظرات”گذاشت و اقدامش به عنوان  ایده ای جالب مورد توجه روزنامه های آمریکایی قرار گرفت. این برچسب گذاری و تفکیک تا امروز هم دوام دارد و حتی در رسانه های مجازی ونیزوب سایت ها ،شاهد برچسب بخش “OPINION” هستیم.

همچنین با نوآوری گریلی ،دربخش “تحریریه” مقاله یا ستونی کوتاه بوجود آمد  که نظرات نهادی هر روزنامه را ارائه می دهد.این بخش را امروزه به عنوان سرمقاله و یا یادداشت می شناسیم.

بدین ترتیب وقتی روزنامه ها دارای مخاطبان عام شدند سرمقاله ها موجب شخصیت گرفتن روزنامه ها و ایجاد رابطه صمیمی وطولانی مدت (خوب یا بد) آنهابا جامعه شد.

در تغییری دیگر در اوایل دهه ۱۹۰۰ ، به نویسندگان خاصی؛ فضای ویژه ای برای درج مستمر اینگونه مقاله اختصاص داده می شد ، غالباً عکس آنها در بالای مطلبشان بود تا به خوانندگان نشان دهد این نظر آنها است ، نه یک گزارش خبری و یا نظرات روزنامه.این روش روزنامه نگاری به ستون نویسی هم مشهور شد. والتر وینچل ، ستون نویس روزنامه ها که از دهه ۱۹۲۰تا ۱۹۶۰فعال بود ، در طول عمرش مطالب او در ۲۰۰۰ روزنامه به صورت مستمر منتشر می شد و گاه تا ۵۰ میلیون نفر در روز آن  مطالب را می خواندند.

بهره گیری از مطالب متنوع و متفاوت نیز به تدریج در روزنامه های جایگاهی ویژه برای خود دست و پا کرد،مثلا ستون های روزنامه های معروف با درج مطالب شاعران طنزپردازی از جمله  فرانکلین پی. آدامز از نیویورک تریبون در دهه ۱۹۲۰ و اچ. ال. منکن در دهه های ۳۰ و ۴۰ کار خود راشروع کردند.

بدین ترتیب روزنامه نگاری افکار جای روزنامه نگاری احزاب را گرفت، این سنت امروزه با نویسندگانی چون جورج ویل ، توماس فریدمن و گیل کالینز ادامه دارد.

حسن محرابی

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *