آژنگ نیوز”:کتاب “علم اقتصاد و چپ: گفت‌وگو با اقتصاددانان مترقّی” منتشر شد.

ویراستار: سی.جِی. پُلیکرونیو، ترجمهٔ پیروز اشرف، ۶۰۲ صفحه ،قیمت ۳۰۰۰۰۰ تومان چاپ اول سال ۱۴۰۲ خورشیدی.

درباره کتاب

در این کتاب مصاحبه‌های انجام‌شده با بیست‌وچهار اقتصاددان که تمام تلاش‌شان در طول زندگی مصروف تفسیر و تغییر جهان برای بهتر شدن گردیده، ارائه می‌شود. این بیست‌وچهار نفر همگی در کارشان جعبه‌ابزاری از مهارت‌های فنی رشتۀ خود را به همراه داشته‌اند؛ اما بسیار مهم‌تر از آن، تمام آن‌ها همچنین افرادی متعهد به اصول برابری‌جویی، دموکراسی، و عقلانیت زیست‌بومی هستند. آن‌ها همگی تعهدات خود را به راه‌های مختلف به اجرا گذاشته‌اند هم از طریق کار پژوهشی به‌عنوان اقتصاددان و هم درگیری در عرصه‌های سیاست‌گذاری اقتصادی.

تمام بیست‌وچهار نفری که با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام، به‌گونه‌ای چشمگیر راه خود را از شعارهای علم اقتصاد راست‌اندیش (ارتدوکس) متعلق به جریان اصلی جدا کرده‌اند، اما درعین‌حال همگی رویکرد متعلق به خود را در کار پژوهشی و مداخله در سیاست‌گذاری شکل داده‌اند. آن‌ها، بر روی هم، به اَشکال ابداعی و مؤثر مسائل مربوط به تعارضات طبقاتی، نابرابری نژادی و جنسیتی، بی‌ثباتی سیستمیِ نظام مالی، امپریالیسم، بحران اقلیمی، نابرابری جهانی، فقر، و راهبردهای توسعه‌ای تحت هدایت دولت را به‌صورت بحث‌های مطرح در آورده‌اند.

علم اقتضاد - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

کارهای آن‌ها همگی ادای سهمی بنیادی به درک نحوۀ عملکرد، و سوءعملکرد، اقتصادها و جوامع سرمایه‌داری هستند. این امر هم به‌طورکلی، و هم به‌گونه‌ای خاص‌تر، در عصر کنونی حاکمیت سرمایه‌داری نئولیبرال صادق است، عصری که در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ آغاز شد و هنوز در هر گوشه‌ای از جهان غلبه دارد. نئولیبرالیسم گونه‌ای از سرمایه‌داری است که در آن اولویت‌ها و حقوق و امتیازات ویژۀ شرکت‌های بزرگ، وال‌استریت، و ثروتمندترین ۱/۰ درصدِ جمعیت جهان بر تمام دیگر ملاحظات دخیل در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی غلبه دارد.

شرط انصاف نخواهد بود که گفته شود همگی اقتصاددانان جریان اصلی (mainstream) این‌گونه ملاحظات را تماماً نادیده گرفته‌اند. بلکه واقعیت این است که این اقتصاددانان در اغلب موارد یا این مسائل را دارای اهمیت ثانوی دانسته‌اند یا موضوعاتی تلقّی کرده‌اند که بهترین راه پاسخگویی به آن‌ها در چارچوب سرمایه‌داری بازار آزاد امکان‌پذیر است. آن‌ها نتیجه‌گیری خود را بر پایۀ این اصل کلی قرار می‌دهند که ثابت شده نزدیکی به نظام اقتصادی بازار آزاد بهتر از هر بدیلی هم به سطح زندگی بالاتر و هم به عدالت اجتماعی منجر می‌شود.

بیست‌وچهار اقتصاددان مترقّی مصاحبه‌شده به‌خوبی از دشواری کار خود در به چالش کشیدن راست‌اندیشی اقتصادی (economic orthodoxy) آگاهند. بسیاری از آنان در مصاحبۀ خود این چالش‌ها را با زبانی قاطع توصیف می‌کنند. جوآن رابینسون، اقتصاددان معروف دانشگاه کِیمبریج و تبیین‌کنندۀ دوره‌های رکود بزرگ و بعد از جنگ جهانی دوم به‌زیبایی هم جذابیت و هم نابیناییِ اخلاقیِ علم اقتصاد ارتدوکس را این‌گونه توصیف کرده است:

یکی از اثرات عمده (نمی‌گویم مقاصد) علم اقتصاد سنتی ارتدوکس … برنامه‌ای برای تبیین این موضوع برای طبقۀ صاحب امتیاز بود که موقعیت آن‌ها از منظر اخلاقی برحق و برای تأمین رفاه جامعه لازم است. حتی فقرا در نظام موجود وضعی بهتر از هر نظام دیگری داشته‌اند.

درعین‌حال، برای خوانندگان به‌سرعت روشن می‌شود که این بیست‌وچهار مصاحبه‌شونده از یک سنخ واحد نیستند ـــ اصلاً چنین نیست. آن‌ها دارای خاستگاه‌هایی با تنوع وسیع و متعلق به نسل‌های مختلف هستند؛ بنابراین، جای تعجب نیست که کار هر یک از آن‌ها به‌عنوان اقتصاددان مترقّی در مسیرهای واگرایانه و دورشونده از هم پیش رفته است. آن‌ها موضوعات متفاوتی را دنبال کرده‌اند، برای پیشبرد فعالیت پژوهشی خود روش‌های متفاوتی را به کار گرفته‌اند، و خود را با مجموعه‌ای متنوع از جنبش‌های سیاسی همسو کرده‌اند. آن‌ها همچنین بر سر بسیاری مسائل، بزرگ و کوچک، اختلاف نظر دارند. درنتیجه، این مصاحبه‌ها روشنگر تفاوت‌های میان آن‌ها و همچنین وجوه تشابهشان است.

گروه رسانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *