آژنگ نیوز”:فروشگاه‌های زنجیره‌ای گروه‌هایی از فروشگاه‌های خرده‌فروشی هستند که در یک حوزه عمومی تجاری فعالیت می‌کنند و تحت مالکیت یا مدیریت یکسانی فعالیت می‌کنند. فروشگاه های زنجیره ای تجسم کسب و کارهای بزرگ یکپارچه عمودی توزیع انبوه مدرن هستند و استراتژی های آنها مصرف انبوه را شکل داده است. فروشگاه های زنجیره ای مدرن در سال ۱۸۵۹میلادیشروع به کار کردند، سالی که شرکت بزرگ چای اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام اولین فروشگاه مواد غذایی خود (A&P) را افتتاح کرد.

اف دبلیو وولورث مبتکر نیز، اولین فروشگاه تنوع خود را در سال ۱۸۷۹در یوتیکا، نیویورک افتتاح کرد. شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای در چند دهه آینده، هم از نظر فروش و هم از نظر تعداد فروشگاه‌ها، رشد بسیار زیادی داشتند و تا سال ۱۹۲۹، ۲۲درصد از کل خرده‌فروشی ایالات متحده را به خود اختصاص دادند.این چشمگیرترین میزان رشد در خرده فروشی مواد غذایی و در فروشگاه های انواع مختلف بود.

اما فروشگاههای زنجیره‌ای در زمینه‌های دیگر نیز موفق بودند، از جمله فروشگاه‌های تنباکو (فروشگاه‌های سیگار متحد)، داروخانه‌ها و رستوران‌هایی مانند غرفه‌های انواع نوشیدنی A&W و هاواردجانسون. محبوبیت فروشگاههای زنجیره‌ ای نتیجه انتخاب مردم یا خدمات گسترده نبود. مدیران، دامنه فعالیت فروشگاه های کوچک دیگر را محدود کردند و کنترل دقیقی بر طراحی فروشگاه و اقدامات مدیران در این فروشگاه های نسبتاً کوچک داشتند. از دیگر سو،قیمت پایین،بزرگترین کارت برنده آنها بود و تبلیغات به طور برجسته اقلام فروش را نشان می داد.

Hudsons small - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

هزینه‌های کمتر و قیمت‌های پایین‌تر نتیجه سرمایه‌گذاری این شرکت‌ها در انبارها و شبکه‌های توزیع خودشان و «اقتصاد در مقیاس» بود –همچنین هزینه‌های پایین‌تر از طریق فروش با حجم بالا میسر بود. این رشد همچنین به چندین استراتژی مهم دیگر بستگی داشت. مثلاً از طریق کاهش هزینه‌های نیروی کار .آنها مشتریان را تشویق می‌کردند که کالاها را برای خود انتخاب کنند نه اینکه از طریق کارمندی که کالاها را از یک انبار یا جعبه قفل شده تهیه می‌کرد آنرا دریافت کنند.شرکت ها همچنین تکنیک های تخصصی را برای انتخاب سایت های فروشگاهی توسعه دادند.

مدیران رونق املاک و مستغلات در دهه ۱۹۲۰ در جستجوی پرشور خود برای تاسیس فروشگاههایی که حداکثر تعداد ممکن مشتریان بالقوه را جذب می‌کردند – به اصطلاح مکان‌های ۱۰۰درصد دور افتاده را تقویت کردند. بر این اساس، فروشگاه‌های زنجیره‌ای در تلاش‌های مداوم خود برای افزایش فروش، نشان دادند که مایل به فروش در محله‌های طبقه کارگر آمریکایی آفریقایی‌تبار و سفیدپوستان هستند. این اقدامات وفاداری خریداران را برای آنها به ارمغان آورد که قدردانی می‌کردند که شیوه‌های استاندارد این فروشگاهها معمولاً در زمینه رفتار برابر با مشتریان نسبت به خدمات شخصی‌تر، اما گاهی تبعیض‌آمیزتر در خواربارفروشی‌ها و فروشگاه‌های بزرگ؛بسیار بهتر عمل میکردند.

وعده های خودمختاری و استقلال در زمینه انتخاب کالا و خرید؛به ویژه برای مشتریان زن ،از اهداف فروشگاه های زنجیره ای مواد غذایی بود. بنابراین، پویایی اجتماعی و همچنین قیمت پایین به افزایش میزان موفقیت فروشگاه های زنجیره ای کمک کرد. در دهه‌های ۱۹۲۰و ۱۹۳۰، داروسازان و خواربارفروشان مستقل؛ خواستند قانونی تصویب کنند که ممکن است رشد شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای را متوقف یا کاهش دهد. نه این جنبش و نه قانون منتج شده – به ویژه قانون رابینسون-پتمن (۱۹۳۶) و قانون میلر تایدینگ (۱۹۳۷) – در متوقف کردن رشد زنجیره‌ها یا مهم‌تر از آن در ارائه کمک قابل توجه به فروشگاه‌های کوچک‌تر و مستقل مؤثر نبودند.

در واقع، شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای با اثبات شرکای مفید خود در تلاش‌های جدید برای تنظیم مصرف در برنامه‌های رفاهی و کوپن غذای فدرال و ایالتی، مالیات‌های جدید فروش، و جیره‌بندی و کنترل قیمت در زمان جنگ، حمایت دولت را به دست آوردند.

تهدید جدی تر،رشد نوع جدیدی از فروشگاه ها بود – سوپرمارکت. سوپرمارکت ها اغلب به صورت زنجیره ای بسیار کوچک یا به صورت تک فروشگاهی مستقل اداره می شدند وازنظر فیزیکی بسیار بزرگتر از فروشگاه های زنجیره ای بودند. یک سوپرمارکت واحد، اجناس بسیار بیشتر و انواع بیشتری از کالاها را نسبت به اکثر فروشگاه های زنجیره ای دوران بین دو جنگ می فروخت. این فروشگاه ها اغلب در مناطق دور از شهر و در حومه شهر قرار داشتند.

فروشگاه۱ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ در ابتدا از ساخت فروشگاه‌های کمتر، اما بزرگ‌تر خودداری کردند. با این حال، در دهه ۱۹۵۰، اکثر شرکت‌های زنجیره‌ای مواد غذایی مشغول ساخت سوپرمارکت‌ها بودند و شرکت‌های زنجیره‌ای در زمینه‌های دیگر، به‌ویژه ارایهمتنوع لوازم خانگی، نیز این استراتژی‌ها را اتخاذ کردند.

فروشگاه های سلف سرویس بزرگ که در حاشیه شهرها یا در حومه شهرها ساخته شده بودند، خرده فروشی انبوه را تعریف کردند. تا سال ۱۹۹۷، اداره سرشماری ایالات متحده تعیین کرد که شرکت‌های «چند واحدی» – شرکت‌هایی که از دو یا چند مؤسسه خرده‌فروشی تشکیل شده‌اند – بیش از ۶۰درصد از کل را تشکیل می‌دهند.خرده فروشی حتی کسب‌وکارهای خرده‌فروشی مستقل اغلب از طریق زنجیره‌های داوطلبانه،عمده‌فروشان تعاونی، یا سیستم‌های حق رای که به وضوح شرکت‌های فروشگاه‌های زنجیره‌ای را به یاد می‌آورد، وابسته بودند. بنابراین بسیاری از فروشگاه‌ها، صرف نظر از نوع مالکیت، از نظر ظاهر و استراتژی‌هایی که به کار می‌برند، به یکدیگر شباهت پیدا کردند. تجربه آمریکایی‌ها از خرید با ظهور فروشگاههای زنجیره‌های تغییر کرده بود.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *