آژنگ نیوز: فرار مغزها و مهاجرت نخبگان مساله ای تاریخی است و فرع و نتیجه عدم تعادل در شئون توسعه است. وقتی تعداد تحصیل کرده بیش از میزان نیاز است گروهی از آنان و البته بهترین هایشان به جایی که علم در آنجا آسان تر و راحت تر نفس می کشد می روند و بعضی از آنان ممکن است در زمره دانشمندان بزرگ جهان قرار گیرند. از این مهاجرت نه اخلاقاً و نه عملاً نمی توان جلوگیری کرد.

اگر می‌گویند که این مهاجرت خسرانی بزرگ برای کشور است راست می گویند ولی با این سخن راست چه می توان کرد؟ اولین کاری که می توانیم بکنیم این است که به وضع جهان کنونی و در روابط و مناسباتی که اقتضایش محروم شدن جهان توسعه نیافته از بهترین داشته هایش به سوی قدرت های جهانی است، بیندیشیم.

مساله مهاجرت نخبگان، مساله ای سیاسی نیست. سیاستمداران بهترین تصمیمی که می توانند بگیرند این است که در طراحی برنامه های توسعه هماهنگ، برای هماهنگ سازی شئون توسعه بکوشند.

کشور هر چه در راه توسعه پیش رود، نیازش به دانشمند بیشتر می شود و تحصیلات دانشگاهی نیز صورتی کم و بیش متعادل پیدا می کند

اگرها را باید دور انداخت و کاش می توانستیم از شر این همه اگر که هر روز در حل مسائل خرج می کنیم رها شویم. آیا ما اکنون برای همه دانشمندان داوطلب خدمت در کشور شغل مناسب و وسایل رفاه و شرایط آسودگی تن و جان و خاطر آماده داریم یا می توانیم در کوتاه مدت اینها را فراهم کنیم؟ فرض کنیم که فردا بیست هزار دانشمند ایرانی از خارج بیایند و داوطلب خدمت در کشور شوند. کشور به آنها چه نیازی دارد و دانشگاه ها و مراکز علمی- پژوهشی چه پاسخی به آنها می توانند بدهند. مسائل واقعی با اگرهای بی وجه و بی جا حل نمی شود.

مهاجرت - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

اینکه دانشمندان ما در مجلات و نشریات علمی آثار و پژوهش های خود را عرضه کنند یک فضیلت است اما الزام دانشمندان به نوشتن مقاله در مجلات خارجی را می توان تأیید ضمنی و البته نادانسته جواز مهاجرت دانشمندان دانست زیرا اگر نتایج کار علمی در کشور به کار نمی آید و باید به خارج فرستاده شود معنی اش این است که کشور به دانشمند و دانشش نیاز ندارد. اگر دانش را می توان صادر کرد چرا مهاجرت دانشمند را منع کنند.

می گویند این قبیل مطالب بوی اعتقاد به ضرورت تاریخی (دترمینیسم) و اضطرار اجتماعی می دهد و با اختیار منافات دارد. اختیار را با توهم همه توانی اشتباه نباید کرد. تاریخ ضرورت ها، اضطرارها و امکان ها دارد و اختیار موکول به درک ضرورت ها و اضطرارها و کوشش برای یافتن امکان هاست. ضرورت ها و اضطرارها چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد و با انکار آنها مشکل ها حل نمی‌شود. ضرورت و اضطرار را باید تصدیق کرد تا راهی به اختیار یافت. این اضطرارها و ضرورت ها لازمه امور تاریخی اند و تعلق بی واسطه به سیاست ندارند

اگر از آنچه گفته شود نتیجه بگیرند که پس به رفتن مستعدان از کشور تن باید داد مراد نویسنده را درنیافته اند زیرا آنچه گفته شد دعوت به تأمل بیشتر و اندیشیدن به این پرسش است که چاره ها و درمان ها تاکنون چه اثر داشته است. اگر مؤثر بوده و امید می رود که باز هم مؤثر باشد قدرشان را باید دانست و بر صاحبانش درود فرستاد اما تدبیری را که اثر ندارد یا اثرش پوشاندن و پنهان کردن غفلت هاست رها باید کرد تا مجال و فرصتی برای اندیشیدن به درد و مساله پیدا شود

نویسنده:دکتر رضا داوری اردکانی

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *