“آژنگ نیوز”: درک ارتباط بین ادبیات و ریاضیات یک ضرورت مهم است .سال‌ها پیش یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد، در بخشی از پایان‌نامه‌اش ثابت کرده بود که علاقۀ ایرانیان به ادبیات، بیش از علاقۀ آنان به فلسفه و ریاضیات است؛ بر عکس بسیاری از ملل دنیا، مانند آلمانی‌ها.

به او پیشنهاد کردم که در فصلی از پایان‌نامه‌اش، این رابطۀ معکوس را تحلیل کند و توضیح دهد که چرا میل به شعر و شاعری، معمولا بی‌رغبتی به علوم پایه را در پی دارد، و بر عکس.

به او گفتم: اقتضای ریاضیات، دقت و باریک‌بینی است؛ اما ادبیات، تعهدی به دقت‌های ریاضی‌وار ندارد. بنابراین به طور معمول، آدم ادبیاتی از عهدۀ تفکر ریاضی برنمی‌آید و آدم ریاضیاتی، نازک‌خیالی‌های ادبیات را ندارد. این تفاوت، ریاضیات را برتر یا فروتر از ادبیات نمی‌نشاند؛ اگرچه گرایش به هر یک، در سرنوشت ملت‌‌ها بی‌تأثیر نیست.

ادبیات - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

نمی‌دانم آن دوست، این فصل را افزود یا نه؛ ولی چندی ‌‌پیش بیتی را در مثنوی دیدم که تا به حال، از این منظر به آن نگاه نکرده بودم. میگوید:

معنی اندر شعر جز با خبط نیست

چون فلاسنگ است، آن را ضبط نیست

(ضبط، از اصطلاحات حدیثی، و به معنای ثبت دقیق است)  

یعنی شعر مانند فلاخن است: هدف‌های دور را نشانه می‌گیرد؛ اما در هدف‌گیری، دقیق و ریاضی‌وار نیست.

هدف، هر چه دورتر و ریزتر باشد، نشانه‌گیری آن دشوارتر است. بنابراین خبط و خطای شعر را باید به دورنگری و بلندپروازی آن بخشید. گام‌های سنجیده و منضبط، اگرچه کمتر می‌لغزند، سرعت هم نمیگیرند؛ بر خلاف شعر که در آن، دقت فدای سرعت و جرئت می‌شود، و درختان، فدای جنگل.

بنابراین ملتی که خوی ادبیاتی دارد، نزدیک را خوب نمی‌بیند و باید از عینک نزدیک‌بین عقلانیت استفاده کند، و مردمی که خوی ریاضی دارند، برای دیدن دوردست‌ها باید دوربین ادبیات به دست گیرند.

چه اشکالی دارد که ملت‌ها هم مثل آدم‌ها گاهی عینک بزنند؟

عینک ملی، همان است که در قدیم به آن «عقل‌ منفصل» میگفتند و امروز، «گروه‌های مرجع» میگویند؛ یعنی دانشگاهیان، نخبگان، روشنفکران، دانش‌آموختگان در رشته‌های مختلف و احزاب مردم‌نهاد

نویسنده: رضا بابایی

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *