“آژنگ نیوز”:در سالهای اخیر شاهد افزایش میزان مهاجرتها بوده ایم به همین جهت آگاهی نسبت به این مفهوم با کمک گرفتن از اندیشه مولانا می توان مفید واقع شود.مهاجرت به عامترین معنای خودش یعنی «سفر از جایی به جایی دیگر برای رسیدن به وضعی بهتر». مهاجرت به این معنا را میتوان به دو قسم عمده تقسیم کرد:
۱ – سفرهای افقی یا سفرهای رو به جلو
۲- سفرهای قائم یا سفرهای رو به بالا
در مهاجرتهای رو به جلو، ما از سرزمینی به سرزمینی دیگر که در همان تراز از هستی و ساحت وجود است، گذر میکنیم تا در سرزمین دوم وضع بهتری بیابیم، اما چه در این هدف موفق شویم چه موفق نشویم، تراز این دو سرزمین، یعنی آنجا که ترک شده و آنجا که بدان میرویم، یکی است.
اما مهاجرتِ معنوی، سفری رو به بالاست. شاید و به احتمال قوی، وقتی در قرآن کریم آمده است: «اهْدِنا الصِّراط الْمُسْتقِیم» یعنی «ما را به راه مستقیم هدایت فرما»، «مستقیم»، از مادهی «قیام» آمده است و به معنای حرکت رو به بالاست. بنابراین یک معنای این آیه این است که ما را به راه رو به بالا هدایت کن، نه صرفاً به راه رو به راست.
مهاجرتِ موردنظرِ مولانا در واقع مهاجرتِ رو به بالاست. این مهاجرت، مهاجرت از خودهای دروغین به خودِ واقعی است. خودهای دروغین اینها هستند: بدن، ذهن، نفس، ملّت، دین، ثروت، قدرت، شهرت، احترام و آبرو. امّا خودِ واقعی چیز بیصورت و بدونِ تعیّن است.
این مهاجرت از خودهای دروغین به خودِ واقعی، مستلزم ده مهاجرتِ کوچک است:
۱. سفر از خودپرستی به حقپرستی. (سفر از خوشایندهای شخصی به آنچه که اقتضای حقیقت است.)
۲. سفر از بتپرستی به خداپرستی. (هیچ چیزی مساوی با خدا نیست. “عقیده به خدا”، “کلمه الله”، “دین” و… هیچیک خدا نیست. باید تنها و تنها خدا را پرستید.)
۳. مهاجرت از “دلبستگی” به “عشق” ( در دلبستگی تو را برای خود میخواهم، امّا در عشق خودم را برای تو میخواهم.)
۴. مهاجرت از تقلید به تحقیق (مهاجرت از زندگیِ عاریتی به زندگیِ اصیل)
۵. مهاجرت از تنگنظری به گشادهدلی.
۶. سفر از عنانگسیختگی به کفِّ نفس (تنگ کردنِ دایرهی مأذونات در برابر دایرهی مقدورات)
۷. سفر از نظرورزی به عملورزی (دنبال سوالاتی باید رفت که در عمل زندگیِ ما را دگرگون میکنند.)
۸. رویگردانی از جزء به کل (روی نیاز را از جزء به کلِّ هستی متوجه کنیم.)
۹. سفر از احساسات و عواطفِ منفی به احساسات و عواطفِ مثبت (توکّل، تسلیم، شکر، رضایت و شادی در نظر مولانا مادر همهی احساساتاند.)
۱۰. سفر از توهّمِ کمال به کمال (اینکه توهّم کنیم ما کاملیم و نیازی به حرکت نداریم، بلکه انسان باید دنبال کمالی که مقدور خودش است، باشد.)
نوشته ای از: مصطفی ملکیان
گروه گزارش