“آژنگ نیوز”:آرتور شوپنهاور در ۲۲ فوریه۱۷۸۸ در دانزیگ [گدانسک ، لهستان] – شهری که دارای سابقه طولانی در تجارت بین الملل به عنوان عضو لیگ Hanseatic. خانواده شوپنهاور از میراث هلندی بود ، متولد شد .
اودقیقاً یک ماه جوانتر از شاعر رمانتیک انگلیسی ، لرد بایرون (۱۷۸۸–۱۸۲۴) است که در ۲۲ ژانویه۱۷۸۸متولد شده است. ، پدراو فیلسوف ، هاینریش فلوریس شوپنهاور (۱۷۴۷–۱۸۰۵) ، یک بازرگان و مالک کشتی موفق بود او برای پسر تازه متولد شده اش آینده ای در دنیای تجارت بین المللی تصور می کرد. این امر نشان می دهد که چگونه پدر شوپنهاور نام فرزند خود را با توجه به هجی کردن یکسان آن به آلمانی ، فرانسوی و انگلیسی ، با دقت و یک هدف بین المللی! انتخاب کرده است. در مارس ۱۷۹۳ ، هنگامی که شوپنهاور پنج ساله بود ، خانواده وی پس از الحاق شهر آزاد” دانزیگ” به پروس ، به شهر هامبورگ نقل مکان کردند.
شوپنهاور به عنوان یک نوجوان،چندین بار به همراه خانواده خود به اروپا سفر کرد. او با در نظر گرفتن سالهای بعدی زندگی اش ،در فرانسه11 سال ودر انگلیس ۱۵ سال زندگی کرد،جایی که زبانهای آن کشورها را نیز آموخت. همانطور که بعداً نیز خودش عنوان کرد ، تجربیاتش در فرانسه از بهترین دوران زندگی او بوده است. در مقابل ، اقامت وی در یک مدرسه شبانه روزی سختگیر و تحت مدیریت انگلیکان در ویمبلدون ؛برایش بسیار عذاب آور بود . این تجربه باعث شد او تا آخر عمر در برابر سبک انگلیسی مسیحیت،موضع منفی داشته باشد.
همزمان با بزرگتر شدن شوپنهاور؛ روشن شد که روحیه و گرایشهای علمی شوپنهاور، بامشاغل حرفه ای همچون یک بازرگان یا بانکدار؛ مطابقت ندارد.اگرچه به مدت دو سال پس از مرگ پدرش درهامبورگ ،در ۲۰ آوریل ۱۸۰۵ ؛ (که احتمالاً خودکشی بود، آن هم درهنگامی که شوپنهاور هفده ساله بود) او به تجارت اشتغال داشت. بدین ترتیب مدت کوتاهی آرزوهایی که پدرش برای او داشت را دنبال کرد.اما سرانجام در ۱۹سالگی کارآموزی تجارت را درهامبورگ ترک کرد، تا برای تحصیلات دانشگاهی آماده شود. در این میان ، مادر او ، یوهانا هنریت تروازیر شوپنهاور (۱۷۳۸–۱۸۳۸) ، که دختر سناتور شهر بود ، به همراه خواهر شوپنهاور ، لوئیز آدلاید [آدل] لاوینیا شوپنهاور (۱۷۹۷–۱۸۴۹) خانه خود درهامبورگ و محله نویر راترک کردند. بعد از آن نیز به ویمار نقل مکان کردند. جایی که یوهانا با یوهان ولفگانگ فون گوته (۱۷۴۹–۱۸۳۲) دوستی برقرار کرد. در ویمار ، گوته به دفعات با یوهانا دیدار می کرد و یوهانا شوپنهاور با تولید مجموعه ای گسترده از مقالات ، سفرنامه ها ، رمان ها از نویسندگان مشهور آن دوره شد.آثار کامل وی در مجموع بیست و چهار جلد است.
شوپنهاور در سال۱۸۰۹ تحصیلات خود را در دانشگاه گوتینگن آغاز کرد و دو سال در آنجا ماند و ابتدا در رشته پزشکی و سپس در رشته فلسفه تحصیل کرد. وی در گوتینگن ، شیفته نظرات فیلسوف شکاک ، گوتلوب ارنست شولز (۱۷۶۱–۱۸۳۳) شد.وی همچنین از طریق این فیلسوف ، با افلاطون و کانت آشنا شد. شوپنهاور بعداً در دانشگاه برلین ثبت نام کرد (۱۳۱۱-۱۸۱۱) ، که در آن استادان وی شامل یوهان گوتلیب فیشته (۱۸۱۴-۱۷۶۲) و فردریش شلایرماخر (1834-1768) بودند. تحصیلات دانشگاهی وی در گوتینگن و برلین شامل دوره های فیزیک ، روانشناسی ، نجوم ، جانورشناسی ، باستان شناسی ، فیزیولوژی ، تاریخ ، ادبیات و شعر بود. شوپنهاور در سن ۲۵ سالگی ودر زمان نوشتن رساله دکتری خود ، در سال ۱۸۱۳به رودولشتات ، شهری کوچک در فاصله کمی از جنوب غربی جنا نقل مکان کرد و در آنجا برای مدت طولانی در مسافرخانه ای به نام زوم ریتر اقامت گزید.رساله دکترای وی با عنوان “ریشه چهارگانه اصل دلیل کافی” محور اصلی فلسفه بعدی او بود .در همان سال ، شوپنهاور پایان نامه خود را به دانشگاه جنا ارسال کرد و به طور غیرحضوری دکترای فلسفه دریافت کرد.
شوپنهاور در سال۱۸۱۴از آپارتمان مادرش که مدت کوتاهی در آن اقامت داشت ، خارج شد و به درسدن رفت و در آنجا زندگی کرد. سپس به ایتالیا رفت .
شوپنهاور پس از گذراندن یک سال تعطیلات در ایتالیا ، برای یک دوره تدریس در دانشگاه برلین ، موسسه ای که قبلاً در آن تحصیل کرده بود ، درخواست کرد و دو سال بعد (۱۸۱۸) ، وارد آن دانشگاه شد و تدریس در کرسی معتبر فلسفی فیشته را به عهده گرفت. تجربیات او در برلین از نظر حرفه ای بسیار مثمر ثمر بود . در مارس ۱۸۲۰ ، شوپنهاور با اطمینان خاطر کلاس خود را در زمانی که همزمان با سخنرانی های معروف هگل بود ، برنامه ریزی کرد .اما دانشجویان کمی شنیدن درس شوپنهاور را انتخاب کردند. در سال ۱۸۲۲، او آپارتمان خود را در نزدیکی دانشگاه ترک کرد و برای دومین بار به ایتالیا سفر کرد و یک سال بعد به مونیخ بازگشت. او مدتی در مانهایم و درسدن در سال ۱۸۲۴ زندگی می کرد، سپس در سال ۱۸۲۵ به برلین رفت. در این زمان تلاش دومش برای تدریس در دانشگاه برلین ناموفق بود .
شوپنهاور در سال ۱۸۳۱ از برلین به دلیل شیوع بیماری وبا که از روسیه وارد آلمان می شد ، عزیمت کرد و ابتدا به مدت کوتاهی به فرانکفورت-ماین و سپس به مانهایم و به جنوب رفت. اندکی پس از آن ، در ژوئن۱۸۳۳، او برای همیشه مقیم فرانکفورت شد و برای بیست و هفت سال آینده در آنجا اقامت گزید ، و از سال ۱۸۴۳ تا ۱۸۵۹ در یک آپارتمان در حاشیه رودخانه ماین اقامت داشت .
زندگی در تنهایی،پیاده روی با سگهای پودل فرانسوی (حیوانات خانگی اش به نامهای آتما و بوتز) به عنوان یک روال عادی زندگی در این زمان برایش تعریف شده بود. در کنار آن شوپنهاور در ساعات ابتدایی صبح بیدارمیشد ، شستشو ، مطالعه میکرد و فلوت خود را می نواخت.سپس ناهار را در انگلیشر هاف ،یک مسافرخانه شیک در مرکز شهر در حوالی هاپتواچ میخورد. پس از آن استراحت می کرد، بعد از ظهر پیاده روی می کرد ،بعد رویدادهای جهانی را که در لندن تایمز گزارش شده بود بررسی می کرد. گاهی اوقات عصرها در یک کنسرت هم حضور می یافت.
شوپنهاور در طی این مرحله از زندگی خود ، کاری کوتاه در سال ۱۸۳۶ با عنوان”درباره اراده در طبیعت”نوشت ، که هدف آن تأیید و تکرار دیدگاههای متافیزیکی وی با توجه به شواهد علمی بود. در این اثر فصلی درباره مغناطیس و جادوی حیوانات ، همراه با سینولوژی (مطالعات چین) وجود دارد. مورد اول دلیل علاقه شوپنهاور به فراروانشناسی را آشکار می کند.
اندکی پس از آن در سال۱۸۳۹ ، شوپنهاور مقاله ای را که بسیاربه آن افتخار می کرد ، با عنوان “در مورد آزادی اراده انسان” نوشت. این مقاله جایزه اول مسابقه حمایت شده توسط انجمن علوم سلطنتی نروژ ؛در تروندهایم شد. یک سال بعد ، وی این مقاله را با مقاله دوم ، “در اساس اخلاق” تکمیل کرد که با دریافت جایزه انجمن علوم سلطنتی دانمارک در کپنهاگ؛ مورد تقدیر قرار گرفت. در سال 1841 ، شوپنهاور هر دو مقاله را با عنوان دو مسئله اساسی اخلاق،در یک کتاب منتشر کرد. بعدا این متن تکمیل شده و با عنوان “جهان به عنوان اراده و نمایندگی” در سال ۱۸۴۴ منتشرشد.
در سال ۱۸۵۱، شوپنهاور مجموعه ای از تأملات فلسفی طولانی خود را تحت عنوان “ضمائم و موارد حذف شده از زبان یونانی” منتشر کرد . در طی چند سال ، وی به مطالعه،تحقیق وشناخت فلسفی پرداخت. این تحقیقات او در سال ۱۸۵۳بدون امضا در وست مینستر ریویو منتشر شد.شوپنهاور یک سال پس از انتشارآخرین کتابش” اراده و نمایندگی جهان” در سال ۱۸۵۹، در ۲۱سپتامبر ۱۸۶۰ در آپارتمان خود در فرانکفورت در شون آوسیخت ۱۶ با آرامش درگذشت. او زمان مرک ۷۲ساله بود. پس از مرگ او ، جولیوس فراوانشتات (۱۸۱۳–۱۸۷۹) ) ویرایشهای جدیدی را از اکثر آثار شوپنهاور منتشر کرد . اولین نسخه کامل آن (شش جلد) در سال ۱۸۷۳ منتشر شد. در قرن بیستم ، نیز پژوهشی گسترده درباره دست نوشته های شوپنهاور؛ توسط آرتور هوبشر (۱۸۹۷–۱۹۸۵) انجام شد.
شوپنهاور املاک خود را برای کمک به سربازان پروس معلولین و خانواده های آن سربازانی که در انقلاب ۱۸۴۸ شرکت کرده بودند ، اهداء کرد. مجموعه ای از عکسهای شوپنهاور در سالهای آخر از او گرفته شده است ، و اگرچه آن تصاویر پیرمردی ،را در مقابل دیدگان ما قرار می دهد. ، اما باید بدانیم که شوپنهاور کار اصلی خود ،یعنی کتاب “جهان به عنوان اراده و نمایندگی” را تا زمان رسیدن به سی سالگی به پایان رسانده است .
ترجمه علی محرابی
گروه گزارش