لویی فیشر (1970-1896) روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی که هم با گاندی دیدار و گفت‌وگو کرده و هم با استالین، در کتاب خواندنی خود با نام «گاندی و استالین» که سال 1947 منتشر و 70 سال بعد در ایران توسط غلامعلی کشانی ترجمه شده است، گزارش و تحلیلی از زندگی، اندیشه‌ها و رفتار این دو شخصیت اثرگذار و آنچه این دو روش در تاریخ قرن بیستم پدید آوردند ارائه کرده است… گاندی، شخصیتی که هم برای استقلال هند و هم برای حقوق انسان‌هایی که نادیده گرفته و نجس‌ خوانده می‌شدند کوشش کرد، و در راه مبارزه باور داشت که تنها با حقیقت و راستی می‌توان ناراستی را از میان برچید، و تاکید می‌ورزید که اگر آموزش سیاه خشونت که قانون درندگان است به میلیون‌ها نفر امکان‌پذیر است پس آموزش هنر سپید عدم‌خشونت نیز که قانون انسان تکامل‌یافته است به مراتب امکان‌پذیرتر است و هیچ باور متعصبانه‌ای نیز از خود بر جای نگذاشت تا پس از او موضوعی برای دعواها و جنجال‌های پیروان‌اش قرار گیرد، ولی استالین در همه این جهت‌ها نقطه مقابل گاندی است.

به تعبیر دقیقِ فیشر، گاندی و استالین با «وسیله‌ها» و «کلمات» خود، از هم دور می‌شوند. از دیدگاه استالین، کسب قدرت و حفظ آن، هدف نهایی بود و برای رسیدن به هدف، هر وسیله‌ای را توجیه می‌کرد اما گاندی باور داشت که بین وسیله و هدف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، ارتباطی چنان نزدیک که هرگز نمی‌توان با توسل به وسیله‌ای ناپاک به هدفی پاک دست یافت.

image 142 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

از دیدگاه گاندی، وسیله همه چیز است و ماهیت وسیله هر چه باشد، ماهیت هدف، از آن جدایی‌شدنی نخواهد بود. فیشر با اشاره به اینکه گاندی از هیچ‌کس نفرت، حسد و کینه در دل نداشت، می‌نویسد:«سی سال آزگار با امپریالیسم انگلیس مبارزه کرد، بدون ابراز یک کلمه تند و نیش‌دار ضد هیچ انگلیسی‌ای. وی دوست همان نایب‌السلطنه‌ای باقی ماند که او را زندانی ساخت». به تعبیر فیشر، زندگی گاندی کتابی گشوده است در حالی که استالین در پشت پرده‌ای ضخیم زندگی‌ می‌کرد. گاندی در میان مردم می‌زیست، به سادگی و مانند همه مردم رفت‌وآمد می‌کرد اما مردم نمی‌دانستند استالین کجا زندگی می‌کند (در مسکو یا خارج از مسکو) وقتی راهی سفر می‌شد، مسیر سفرش مشخص نبود و وقتی در مراسمی عمومی شرکت می‌کرد و به میان مردم می‌آمد پلیس مخفی همه خیابان‌ها، خانه‌ها و… را به شدت زیر نظر داشت، گاندی امیدوار بود که حتی دزد را درمان کند و حکومت استالینی مجازات مرگ را برای کودکان مجرم بالای 12 ساله و بالاتر تصویب کرد (1935)، گاندی خالی از نفرت و خشونت و استبداد استالینی بر نفرت‌پراکنی و شکنجه استوار بود، گاندی اهل دوستی و شفقت و استالین اهل تقلب، فریب‌کاری، حذف و قتل دوستان و رقیب‌های خود بود، گاندی می‌گفت:«من هرگز مطمئن نیستم که درست می‌گویم» اما در شوروی همیشه حق با رئیس (استالین) بود، گاندی همواره پذیرای شنیدن سخن دیگران بود و آمادگی داشت تا نظر خود را عوض کند اما استالین متعصب و سازش‌ناپذیر بود و خود را مساوی با حقیقت می‌پنداشت، گاندی بیشتر خود را سرزنش می‌کرد اما استالین دیگران را متهم می‌کرد، گاندی در مواجهه با مخالفان خود اهل گذشت و بخشندگی بود و استالین مخالفان خود را سرکوب می‌کرد، گاندی خواهان عشق و دیگردوستی و استالین خواهان اطاعت و پذیرش بی‌چون‌وچرای آرای خود بود. گاندی اهل گفت‌وگو بود، آزادی و عدالت را ارج می‌نهاد و به کار آموزشی برای پیشرفت مردم باور داشت اما آموزش و پرورش شوروی و همه پیشرفت‌ها در خدمت حکومت و شخص استالین بود.

image 143 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

بنابراین آنچه را استالین نمی‌پسندید یا دوست نمی‌داشت مردم نباید می‌خواندند یا می‌نوشتند، از مجله‌های خارجی خبری نبود، سانسورچی‌ها با دقت روزنامه‌ها، مجله‌ها و… را به شکل موردنظر حکومت درمی‌آوردند، کتاب‌های خارجی هم اگر چاپ و توزیع می‌شدند کتاب‌هایی بودند که در ستایش شوروی و در نقد و نفی روش‌های زندگی در جهان آزاد و حکومت‌های مردمسالار بودند.

نویسنده:محمد صادقی

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *