“آژنگ نیوز”:جوزف اسمیت،موسس کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان(مورمونها)؛در شارون،ورمونت در چنین روزی در سال ۱۸۰۵ میلادی متولد شد.این رسول مورمونها از یک خانواده کشاورز فقیر بود که در نیوانگلند امرار معاش میکردند و مرتباً در جستجوی فرصتهای جدید، نقل مکان میکردند.بیشتر اطلاعات اندک در مورد زندگی اولیهاش از کتابی که مادرش پس از مرگش نوشت، به دست آمده است. در سال ۱۸۱۶، خانواده در فقر مطلق، به پالمیرا در ایالت نیویورک علیا، در جنوب دریاچه انتاریو نقل مکان کردند. لوسی اسمیت هنگام ورود، نه سنت در جیبش مانده بود.

جوزف در پسزمینهای از جنبشهای احیای انجیلی پیدرپی در نیوانگلند بزرگ شد. والدین جوزف به کلیسا نمیرفتند، اما به شدت مذهبی بودند و خواندن کتاب مقدس و دعا کردن بخشی از زندگی خانوادگی در خانه بود. همانطور که جوزف به یاد میآورد، حدود دوازده سالگی، او به طور جدی نگران رفاه روح خود شد. او به مادرش گفت که «او هم میخواهد دیندار شود، میخواهد مانند بقیه احساس کند و فریاد بزند اما هیچ احساسی ندارد». او تقریباً به متدیستها پیوست، اما خود را کنترل کرد. در سن پانزده سالگی در سال ۱۸۲۰، مضطرب و پریشان، به یک فضای باز در جنگل رفت تا از خدا کمک بخواهد و تجربهای از تغییر دین داشت که مورمونها بعداً آن را «اولین رؤیا» نامیدند. او گفت که ستونی از نور فرود آمد و بر او قرار گرفت و او از روح خدا پر شد و صدای مسیح را شنید که به او میگفت گناهانش بخشیده شده است.
در دهه بیست زندگیاش، تجربیاتی را پشت سر گذاشت که در آنها صفحات طلایی مخفی، که با نسخهای اصلاحشده از خط هیروگلیف مصری حک شده بودند، توسط فرشته مورونی بر او آشکار شدند و ثابت شد که حاوی متن کتاب مورمون هستند. این تاریخ دنیای جدید روایت میکرد که چگونه در سال ۶۰۰ پیش از میلاد، بنیاسرائیل به آمریکا مهاجرت کردند و در زمان مناسب، مسیح رستاخیز یافته در میان آنها آمد و دورانی از عدالت و صلح را آغاز کرد. مأموریت یوسف، احیای این کلیسای اولیه بود.
با وجود تحقیر و مخالفتهای فراوان، او کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان را در سال ۱۸۳۰ تأسیس کرد و خود را به عنوان پیامبر و اولین پیر کلیسا برگزید. والدینش از اولین کسانی بودند که به آن پیوستند. او به سرعت پیروانی پیدا کرد و در سال ۱۸۳۱ پیروان خود را به سمت غرب، به کرتلند، اوهایو، جایی که امیدوار بود یک مرکز مذهبی جدید را بسازد، و در سال ۱۸۳۹ به کامرس، ایلینوی، که آن را ناوو نام نهاد، هدایت کرد. تأیید او بر چندهمسری در سال ۱۸۴۳ – او خود در آن زمان بیش از بیست همسر داشت – خصومت خشونتآمیزی را برانگیخت. او قصد خود را برای نامزدی ریاست جمهوری ایالات متحده اعلام کرد، اما در سال ۱۸۴۴، در سن سی و نه سالگی، توسط گروهی از افراد متخاصم در کارتاژ، ایلینوی، کشته شد.
گروه گزارش
