“آژنگ نیوز”:توماس هابز،فیلسوف ونظریهپرداز سیاسی انگلیسی که شاید بیشتر به خاطر فلسفه سیاسیاش شناخته شده بود، در چنین روزی در سال ۱۶۷۹ میلادی در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
توماس هابز، فیلسوف برجسته انگلیسی قرن هفدهم بود که بیشتر به خاطر نظریههای سیاسی و اثرش، «لویاتان»، شناخته میشود. هابز که در ۵ آوریل ۱۵۸۸، در دوران نزاع سیاسی در انگلستان متولد شد، تجربیات اولیه زندگیاش دیدگاههای او را در مورد طبیعت انسان و حکومت شکل داد.
او ادعا کرد که انسانها، که توسط ترس و منافع شخصی هدایت میشوند، در «وضعیت طبیعی» که با هرج و مرج و خشونت مشخص میشود، وجود دارند. هابز برای فرار از این وضعیت استدلال کرد که جوامع باید تسلیم یک حاکم مطلق شوند، که او آن را به عنوان یک قرارداد اجتماعی مطرح کرد که در آن افراد از آزادیهای خاصی در ازای امنیت و نظم صرف نظر میکنند.

هابز به خاطر توسعه اولیه و استادانه آنچه که به عنوان “نظریه قرارداد اجتماعی” شناخته میشود، مشهور است، روشی برای توجیه اصول یا ترتیبات سیاسی با توسل به توافقی که بین افراد عاقل، آزاد و برابر در موقعیت مناسب انجام میشود. او به خاطر استفاده از روش قرارداد اجتماعی برای رسیدن به این نتیجه شگفتانگیز که ما باید تسلیم اقتدار یک قدرت حاکم مطلق – تقسیم نشده و نامحدود – شویم، بدنام است.
در حالی که نوآوری روششناختی او تأثیر سازنده عمیقی بر کارهای بعدی در فلسفه سیاسی داشت، نتیجهگیریهای اساسی او عمدتاً به عنوان مانعی برای توسعه مواضع فلسفی خوشایندتر عمل کرده است. فلسفه اخلاق هابز کمتر از فلسفه سیاسی او تأثیرگذار بوده است، تا حدی به این دلیل که این نظریه بیش از حد مبهم است تا بتواند اجماع عمومی در مورد محتوای آن به دست آورد. بیشتر محققان، هابز را به عنوان کسی که نوعی نسبیگرایی شخصی یا ذهنگرایی را تأیید کرده است، پذیرفتهاند؛ اما دیدگاههایی که هابز را به نظریه فرمان الهی، اخلاق فضیلت، خودگرایی مبتنی بر قاعده یا نوعی از فرافکنیگرایی معتقد میدانند، در متون هابز و در میان محققان نیز تأیید میشوند.
از آنجا که هابز معتقد بود «آموزه حقیقی قوانین طبیعت، فلسفه اخلاقی حقیقی است»، تفاوتها در تفسیر فلسفه اخلاق هابز را میتوان به درکهای متفاوت از جایگاه و عملکرد «قوانین طبیعت» هابز نسبت داد، که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد. این دیدگاه که قبلاً غالب بود و هابز خودگرایی روانشناختی را به عنوان پایه و اساس نظریه اخلاقی خود میدانست.
نظریههای هابز هم سلطنتطلبان مستقر و هم نیروهای پارلمانی نوظهور را به چالش کشید و منجر به تبعید او به فرانسه در طول جنگ داخلی انگلیس شد. مشارکتهای فلسفی او زمینه را برای اندیشه سیاسی مدرن فراهم کرد و بر رویکردی سکولار که ریشه در مشاهده و عقلانیت دارد، به جای توضیحات مذهبی یا متافیزیکی، تأکید داشت.
اگرچه دفاع او از مطلقگرایی از آن زمان مورد انتقاد قرار گرفته و تا حد زیادی رد شده است، اما هابز به دلیل بینشهایش در مورد رفتار انسان، حکومت و ضرورت نظم مدنی برای تضمین صلح و ثبات در جامعه، همچنان مهم است.
در حال حاضر به طور گسترده رد میشود و تا به امروز هیچ مطالعه کاملاً سیستماتیکی در مورد روانشناسی اخلاقی هابز انجام نشده است.
گروه گزارش
