“آژنگ نیوز”:صفی علیشاه در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه ؛به یک چهره شناخته شده بدل گردید.در این زمان بود که یک مرد عارف با اندام بلند ، ریش سیاه و چشمان گیرا وارد طهران شد و با ورود خود به طهران شور و غوغای بزرگی برپا ساخت به این معنی که انظار عده زیادی از مردم را بخود جلب کرد و در میان رجال درباری هم جمع کثیری با و گرویدند که از جمله آنها ظهیر الدوله داماد ناصر الدین شاه بود که مدتی هم سمت حکمرانی طهران را داشت و در نهضت مشروطیت با آزادی خواهان هم صدا شد و محمد علی شاه خانه او را که ضمنا محل انعقاد انجمن اخوت بود به توپ بست . این شخص که هم عارف و هم شاعر بود در اصطلاح طریقت بنام صفی علی شاه نامیده میشد و سمت ارشاد و اجازه دستگیری داشت.

صفی علی شاه نفر سمت چپ
گواینکه او در تمام دوره عمر خود هرگز عنوان مرشدی و مرادی بخود نیست و همیشه خود را یک مرد گوشه نشین درویشی معرفی میکرد و اساسا با ادعا کردن و داعیه و عنوان داشتن مخالف بود و اینکارها را با راه و رسم درویشی ناساز کار میدانست .
ولی چون علاوه بر جنبه ارشاد و داشتن سمت نمایندگی از طرف رحمت علی شاه شیرازی قطب آن روز در اویش نعمت اللهی، دارای معلومات علمی قابل توجهی بود و از اینها بالاتر در شعر،مقامی بلند و طبعی بسیارسلیس داشت و اشعار او با شعر شعرای بزرک فارسی زبان برابری میکرد خیلی زود مشهور شدوخانه او محل تجمع اشخاص زیادی گردید که میخواستند ببینند به اصطلاح دراویش در چنته او چیست و پایه و مایه اش چقدر است .
صفی علی شاه در یکی از خیابانهای طهران نزدیک میدان بهارستان که به نام او موسوم میباشد،به خاک سپرده شده است.
او زندگانی پر حادثه ای داشته و بطوری که خودش در مقدمه یکی از آثار خویش میگوید در دوران جوانی خیلی سختی کشیده و صدمه ها دیده و با دست خالی در ایران و هند و بعضی شهرهای مجاور ایران گردش کرده و یکبار هم در سفر حج کشتی که سوار بوده در جنوب دریای سرخ دچار طوفان شده و به اعماق آب فرو رفته و او با تخته پاره ای خود را به ساحل رسانده است .
صفی علی شاه با آنکه بعضی از مریدانش کرامتهای متعدد باو نسبت میدادند،خودش هیچوقت ادعای کرامت نداشت و خصوصا در حضور مردم اینگونه حرف ها را تخطئه میکرد و بی ارزش تلقی مینمود.

داخل مقبره صفی علیشاه
صفی علی شاه بر خلاف بعضی از در اویش دوره قاحار که به فرایض مذهبی چندان پای بند نبودند در انجام تکالیف و فروع دین بسیار دقیق و جدی بود. هرگزنمازش ترک نمیشد و در محوطه خانقاه خوداجازه استعمال حشیش و بنک وغیره نمیدادو مریدانش هم مجبور بودند در نماز و روزه و سایر واجبات دینی کمال دقت را داشته باشند.
هر وقت کسی پیش صفی علی شاه از خرابی و بدی کار و کسب خود شکایت میکرد.صفی میگفت لابد نمازت ترک شده اگر میخواهی کار و کسب تو رونق بگیرد سحر برخیز و نماز بخوان و مقارن طلوع آفتاب دکان خودت را باز کن تا کسب و کارت رواج شود.
خود صفی نیز همه روزه سحر به حمام میرفت .و کمی پیش از سرزدن آفتاب به منزل مراجعت میکرد. یکنفر از همسایگان خانقاه گفته است: قریب دو سال متوالی هر روزصبح مراقبت کردم ببینم یک روز این نظم و ترتیب صفی مختل شود و نشد. همه روزه چه در میان برف و باران چه دربهار و تابستان درست ده دقیقه پیش ازطلوع آفتاب از حمام بر میگشت و آرام آرام بطرف خانقاه میرفت مگر درویش باید نامنظم و شلوغ باشد ؟ !
پس از فوت صفیعلی شاه مریدانش؛ظهیر الدوله را به جانشینی او شناختندو پیرامون او جمع شدند.مقبره صفی در خانقاه او و عبارت از یک اطاق بزرگ آینه کاری است که از لحاظ فن و هنر نیز بسیار مهم است.
این اطاق راسیف الدوله برادر عین الدوله ساخته بود. سیف الدوله هم یکی از مریدان خیلی صمیمی صفی بود و بعداهم نواده هایش اهل درویش و طریقت بودند.

نشاط داماد صفی علیشاه
باغچه خانقاه غرق گل و سنبل بوده و اساسا مانند همه خانقاهها و مدارس مجلل قدیم و کانونهای معنویت ، لطف و زیبایی خاصی داشت. افرادی که در آن مکان حاضر میشدند؛هر چه غم و غصه دنیا را داشتند اگر چند دقیقه در این خانقاه بسر می بردند با دیدن گلاه و درختان زیبا غم خود را فراموش کرده و روحشان آرام میشد، عصر های یک شنبه دراویش در خانقاه اجتماع میکردند و مجلسی تشکیل میدادند .شعرهای عارفانه میخوانند و آقایان نشاط و دفتری درویشهای دیگر از دوره حیات مرحوم صفى وصفا (ظهیر الدوله که لقب درویش و تخلص شعری او صفا بود) حکایتها میگفتند.افراد زیادی در خدمت خانقاه بودند.
از آن جمله آقای دفتری بود که او هم مانند نمازی که سال ۱۳۲۲ فوت شد، زندگی و مال و خانه و فامیل خودرا رها کرده در خانقاه معتکف شده بود.
نمازی پسر عموی نمازیها تاجر میلیونر معروف بود و خودش هم در بمبئی تجارتخانه داشت .در سال ۱۲۸۰ خورشیدی ناگهان تجارت و پول و خانواده اش را رها کرد و به خانقاه صفی رفت و بقیه عمر را خدمتگزار و معتکف خانقاه شد. این نمازی که خودش چند نفر نو کر و خدمتکار داشته، چند سال در خانقاه افتخاراً جارو کشی میکرد و مثل سایر درویشها به کسانیکه آنجا می رفتند آب و چای و قلیان میداد.

شمس الضحی دختر شیخ صفی
از بستگاه نزدیک صفی علیشاه آقای نشاط داماد صفی و همسر خانم شمس الضحی بودند.همه افراد خانواده نشاط اهل علم و دانش بوده اند.یک برادر وی ابراهیم نشاط بودکه کتاب اندلس ودوره کتاب گوتها را به فارسی ترجمه کرده برادر دیگرش در ادبیات فرانسه مقام استادی داشته و سالها مترجم سفارتخانه ها بود .این خانواده همگی اهل هنر و ذوق هستند خانه آنها کانون هنرهای زیبا بودند.
خانم شمس الضحی در نقاشی مقام بسیار عالی داشتند و تابلوهای ایشان چند دفعه در مسابقه ها و نمایشگاههای بین المللی اروپا و امریکا برنده شده و یکبار هم از نمایشگاه نقاش فیلادلفیا که ده ها نفر ازنقاشان و هنرمندان درجه اول دنیا در آن شرکت کرده بودند جایزه اول را بردند و مدال طلا به ایشان داده شد.
گروه تاریخ
