“آژنگ نیوز”:مارگارت میچل، نویسندهی کتاب «بر باد رفته»، در چنین روزی در سال ۱۹۰۰ میلادی در آتلانتا، جورجیا، متولد شد.«بر باد رفته»، یکی از محبوبترین کتابهای تمام دوران بود. این رمان در سال ۱۹۳۶ منتشر شد و در شش ماه اول بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسید، که با توجه به دوران رکود بزرگ اقتصادی، یک شاهکار خارقالعاده بود. بیش از ۳۰ میلیون نسخه از این شاهکار که داستان آن در طول جنگ داخلی (۱۸۶۱-۱۸۶۵) اتفاق میافتد، در سراسر جهان و در سی و هشت کشور فروخته شده است. این کتاب به بیست و هفت زبان ترجمه شده است. اندکی پس از انتشار کتاب، حق ساخت فیلم آن به دیوید او. سلزنیک به قیمت ۵۰،۰۰۰ دلار فروخته شد که بالاترین مبلغی بود که تا آن زمان برای یک نسخه خطی پرداخت شده بود. در سال ۱۹۳۷، مارگارت میچل جایزه پولیتزر را دریافت کرد.

مارگارت مونرلین میچل در ۸ نوامبر ۱۹۰۰ در آتلانتا متولد شد. جد بزرگ بزرگ بزرگ او، توماس میچل، در انقلاب آمریکا (۱۷۷۵-۱۷۸۳) جنگید و پسرش ویلیام میچل در جنگ ۱۸۱۲ شرکت کرد. جد بزرگ او، ایزاک گرین میچل، یک کشیش متدیست بود که در مارتاسویل، که بعدها آتلانتا نام گرفت، ساکن شد. بنابراین میچل نسل چهارم آتلانتاییها بود. پدربزرگش راسل میچل در جنگ داخلی جنگید و در طول نبرد آنتیتام دو زخم گلوله به سر داشت. او دو بار ازدواج کرد و دوازده فرزند داشت که بزرگترین آنها پدر میچل، یوجین، بود.
میچل قبل از اینکه بتواند بنویسد، شروع به داستانسرایی کرد و آنها را به مادرش دیکته میکرد. بعدها او کتابهای خودش را با جلد مقوایی میساخت و آنها را با داستانهای ماجراجویی با استفاده از دوستان، اقوام و خودش به عنوان شخصیتها پر میکرد. با بزرگتر شدن، به کتابهای کپی روی آورد که مادرش آنها را در جعبههای نان لعابی ارزانقیمت نگهداری میکرد. تعداد کمی از صدها داستانی که او نوشت، از جمله دو داستان جنگ داخلی، باقی مانده است.
در سپتامبر ۱۹۱۸، میچل وارد کالج اسمیت در نورثهمپتون، ماساچوست شد و در آنجا شروع به استفاده از لقب «پگی» کرد. سال اول دانشگاه او با شیوع آنفولانزا و لغو کلاسها مختل شد. در ژانویه، مادرش به آنفولانزا مبتلا شد و یک روز قبل از رسیدن دخترش به خانه درگذشت.
به زودی میچل با برین کینارد آپشاو، که از یک خانواده سرشناس رالی، کارولینای شمالی بود، آشنا شد. آنها در سال ۱۹۲۲ ازدواج کردند، اما ازدواجشان کوتاه بود. پس از چهار ماه، آپشاو آتلانتا را به مقصد غرب میانه ترک کرد و دیگر هرگز بازنگشت. این ازدواج دو سال بعد فسخ شد.
در همان سالی که ازدواج کرد، میچل در مجلهی «ساندی ژورنال آتلانتا» مشغول به کار شد. او از «پگی میچل» به عنوان نویسندهی اصلی استفاده میکرد. مصاحبهها، شرح حالها و طرحهای او از زندگی در جورجیا با استقبال خوبی روبرو شد. در طول چهار سال همکاری با مجلهی «ساندی»، میچل ۱۲۹ مقاله نوشت، به عنوان ویراستار کار کرد، جایگزین ستوننویس بخش مشاوره شد، کتابها را نقد کرد و گاهی اوقات برای روزنامه، اخبار مهم مینوشت. عوارض ناشی از شکستگی مچ پا باعث شد که او به حرفهی روزنامهنگاری خود پایان دهد.
بر باد رفته
دومین ازدواج میچل با جان رابرت مارش در ۴ ژوئیه ۱۹۲۵ بود و این زوج در آپارتمان کوچکی که با محبت «دامپ» نامیده میشد، خانهای برای خود ساختند. آنها مرتباً از جمعیت روزنامه و سایر دوستان پذیرایی میکردند. مارش، که اصالتاً اهل مایسویل، کنتاکی بود، به عنوان مدیر بخش تبلیغات در شرکت راهآهن و برق جورجیا (که بعدها شرکت برق جورجیا شد) کار میکرد.
در سال ۱۹۲۶، میچل برای رهایی از کسالت ناشی از شکستگی مچ پا، شروع به نوشتن «بر باد رفته» کرد. او ماشین تحریر رمینگتون خود را روی یک میز خیاطی قدیمی گذاشت و بخش عمدهای از کتاب را در سه سال به پایان رساند. او ابتدا فصل آخر و سپس فصلهای دیگر را بدون ترتیب خاصی نوشت. او فصلها را در پاکتهای مانیل قرار داد و در نهایت تقریباً هفتاد فصل جمعآوری کرد. وقتی بازدیدکنندگان میآمدند، اثر خود را با حوله میپوشاند و رمان خود را مخفی نگه میداشت. گمانهزنیهای زیادی در مورد اینکه آیا شخصیتها بر اساس افراد واقعی هستند یا خیر، وجود دارد، اما میچل ادعا میکرد که آنها ساختهی خودش هستند.
گروه گزارش
