“آژنگ نیوز”:سرپل تجریش در خاطره نسلهایی زنده بود که هوای پاک و تمیز شمیران؛ مردم قدیم تهران را به خود جذب میکرد.اینجا محل تفریح تابستانی اقشار مختلف اهالی تهرانی بود. از آن جمله کودکان .برای آنها دستفروشان کالاهای مد روزگار سال ۱۳۳۵ خورشیدی را عرضه می کردند.در یک بساط دستفروشی خدا برکت بدهد تا چشم کار میکرد اسباب بازی نایلون و کائوچوٹی – آدامس نعنائی و باد کنکی بود.

کدام بچه ایی است که از جلوی این دستگاه عبور کند و دلش پرواز نکند عینک بچگانه، جوجه خروس، رادیو پلاستیکی، هفت تیر و ترازوی کوچک همه و همه به یک قیمت ثابت یعنی فقط پنج ریال برای بچه ها عرضه میشد.
عرضه آب میوه با آب معدنی
در دهه ۳۰ تبلیغ زندگی جدید به طور وسیع تبلیغ میشد .در سال ۱۳۳۵ خورشیدی از وقتی که دکتر گیلوردهاوزر دستورات بهداشتی خود را در کتاب “چه باید خورد”چاپ کرد و در ایران منتشر شد.درشهر تهران و منطقه شمیران تعداد دکه های آب میوه فروشی سربه جهنم زده بود.

مثل اینکه بدکاری هم نبود چون آب میوه، ارزان تر از نوشیدنی های دیگر مرسوم در آن روزگار بود.البته این آب میوه ولو مخلوط با آب هم نوشیدنی بود.زیرا آب جشمه های مقصود بک هم که بسیار لذت بخش بود.و صد البته از برخی نوشیدنی های مرسوم در آن روزگار هم کمتر زیان جانی و مالی داشت.
مرکز تجمع جاهلها
جاهلهای تهران جوانهایی بودن که در مقابل ژیگولوهای تهران شناخته میشدند.رفتار لاتی مآبانه در مقابل موهای روغن زده ژیگولوها آنها را از هم متمایز میکرد.سر پل تجریش محل اختصاص تجمع جاهلها هم داشت.

این جاهلها با خیال راحت اغلب در کناردکه دل و قلوه ای نشسته و تفریح میکنردد.مزه آنها دل و قلوه و جگر بود. بعد هم مقداری گیلاس پیوندی اعلا بدرقه راه آن می کردند.آنها زبان ادبی خاصی هم داشتند مثلا وقتی چشم شان بدوستان و آشنایان میخورد با اصطلاح خودشان به او «بفرما» میزنند و مثلا میگویند اسمال آقا بفرمائین خدمت باشیم… و اسمال آقا جواب میداد که قربون شوما… خَص میشم.
تهیه و تدوین:حسن محرابی
گروه تاریخ