“آژنگ نیوز”:شستشو و استحمام یکی از مراسمی است که در میان بسیاری از ملل و اقوام جهان چه طبق احکام دینی و مذهبی و چه بر حسب سنن و آداب ملی به اشکال گوناگون برگذار میشود و آدمی را نه تنها از کثافت ظاهری بلکه در بعضی موارد از – پلیدیهای باطنی پاک و منزه میسازد، هندیها رودخانه دارند که باشستشو در آب آن هم کثافت بدن را بر طرف میکنند و هم طبق معتقدات دین خود با این استحمام در آب – روان از تمام گناهانی که مرتکب شده اند پاک میشوند.
درمیان پیروان دین مبین اسلام هم معروف است که مرد یازنی که از کرده ها پشیمان باشد و بخواهد از گناهان استغفار کند آب تو به بسر خود میریزد. بطور کلی در شرع مقدس اسلام برای موارد زیادی درزندگی غسل های واجب و مستحب تأکید شده که یکی از آنها هم غسل شب مراسم ازدواج است . سابقاً و تا اواخر دوره قاجار حمام رفتن داماد یکی از مراحل پرشور و نشاط عروسی بود و البته تا اواسط دهه ۵۰ خورشیدی؛این رسم نظافت آمیز کم و بیش در برخی از نقاط کشور نیز با دبدبه و طمطراق تمام برگزار میشد.
مراسم بدین صورت بود که خانواده های متمکن حمام را قوروق می کردند و داماد را در معیت جمعی از دوستان و خویشاوندان به حمام می فرستادند. گاهی مطرب سر حمام می آوردند که صدای بزن بکوب آنها زیر گنبدهای داخل و خارج حمام می پیچید چایی و شربت و شیر ینی و میوه به راه بود .داماد پس از استحمام رختی را که از خانه عروس آورده بودند میپوشید .یکی از مستشرقین با ذوق روس که تقریباً در هشتاد سال مقداری از فولکلور و اشعار عامیانه را جمع کرده ضمنا ترانه های بس دلکش و لطیفی هم راجع به حمام داماد در شیراز ضبط کرده که برای نشان دادن اهمیت حمام رفتن داماد چند قطعه از آنها نقل می شود:
شیر داماد رفته حمام
ارخالق نیمه تمام
گوش با باش برسانید
صد تومان خرج حمام
ملاحظه میفرمائید که اهمیت حمام رفتن شاه داماد تا چه اندازه بوده که میگوید با اینکه ارخالق شب عروسی (فراک امروز) نیمه تمام مانده و هنوز تکلیفش معلوم نیست معهذا صد تومان به پول آنزمان که معادل پنجاه لیره طلا بوده خرج حمامش شده است.
یک حمامی ساخته ایم
چون حمام کازرون
صد وسی قاشق خریدیم
از برای شربت خورون
خوانندگان هوشمند خود متوجه هستند که صد وسی قاشق شربت خوری یک آمار تقریبی از عده مدعوین سر حمام بدست میدهد.
شیر داماد از حمام آمد
تاج شاهی بر سرش
که بگردد دور تاجش ؟
خواهر کوچکترش

بطوریکه در آغاز مقاله اشاره شد حمام رفتن داماد (حمام عروس پرونده جداگانه دارد) یکی از مراحل نشاط انگیزعروسی بوده و مسلماً در بسیاری از نقاط کشور عزیز ما هنوز خاطره این رسوم و آداب مخصوص محلی در یادها باقی است.
با این حال یکی از اهالی خوش ذوق شرحی راجع به بعضی مراسم و آداب عروسی در برخی دهات چاپلق تهیه کرده و در ضمن راجع بحمام رفتن داماد مطالبی نوشته که حتی برای آنان که با غرائب عادات و رسوم و عجائب آداب و سنن اقوام مختلف آشنا هستند نیز سخت تازگی دارد و خالی از غرابت نیست و ما آنرا با استعجاب تلقی می کنیم .وی می نویسد : در قراء مزبوریک روز قبل از عروسی شاه داماد که از هر جهت آراسته و پیراسته میباشد پیشا پیش دوستان و اقربای خود که عده آنان از شصت هفتاد نفر تجاوز میکند قدم از خانه بیرون می نهد و بطرف حمام آبادی براه میافتد. مطربها میزنند و میخوانند و میرقصند صدای شورانگیز و دلنواز ساز و آواز چنان همراهان جوان داماد را تحت تأثیر قرار میدهد که آنان نیز به رقص آمده دست افشان و پای کوبان را ه را طی کرده به در حمام میرسند.
داماد و همراهانش همگی از در حمام وارد و از سر بینه گذشته همانطور با کفش و لباس داخل حمام میشوند داماد نیک نهاد که قبلا دست خود را از حنا خضاب کرده جلو میافتد از پله های خزینه بالا رفته بدر خزینه میرسد در میان هلهله و شادی همراهان یک انگشت خود را در آب فرو می کند و همان دم طبل بازگشت فرومی کوبد و بدین ترتیب مراسم حمام دامادی برگزار میگردد و پایان می یابد ومراسم حمام رفتن عروس نیز بهمین ترتیب انجام می گیرد.
اگر طرز حمام رفتن در قریه مزبور خالی از غرابت نمیباشد در عوض مردم آن قریه رسم قابل تقدیر و ستایشی داشتند که میتوانست سر مشق سایر مردم دهستانها باشد و آن کمک به مخارج عروسی بود.
البته در بعضی از نقاط آذربایجان و مازندران اغلب اقربا و دوستان داماد و عروس سعی می کردند که با کمک های نقدی و جنسی که به شیوه بس خوش و دلنشین مبذول میدارند بار مخارج عروسی را سبکتر سازند.
در قریه فوق الذکر چاپلق رسم بود که تمام دکان دارانی که در خط سیر و بر سر راه عروس واقع شده اند باید هدیه قابلی تقدیم عروس بکنند که در اینجا به بخش هایی از آن اشاره می شود:
وقتی که عروس خانم را به طرف منزل شاه داماد میبردند مقارن ظهر عروس خانم با دارو دسته اش به طرف منزل داماد براه می افتادند. معمولا اگر فاصله بین منزل عروس و داماد سه چهار کوچه باشد چند دکان مختلف از اصناف مثل بزازی عطاری – بقالی خرازی در مسیر جاده عروس خانم وجود داشت. وقتی که عروس به اولین دکان میرسید پایش بزمین میچسبید و از حرکت باز می ایستاد مطربها مرتبا می زدند و می کوبیدند .در این موقع صاحب مغازه که بزاز بود فوراً دوسه متر پارچه به فراخور حال عروس پاره می کرد و دو دستی تقدیم میداشت.
عروس از آنجا حرکت می کرد تا به دکان دومی میرسید بازپای عروس خانم گیر می کرد و قوه حرکت نداشت. نوازندگان صدای ساز و نقاره را به آسمان می رسانند چشمها همه به طرف آن دکان می رفت. صاحب دکان که مثلا عطاری است.
فورأیک کله قند بایک بسته چای با کمال میل ورغبت به عروس خانم تقدیم میکرد عروس خانم پس از دریافت دوباره از جا کنده شده براه خود ادامه میداد تا به در دکان دیگری می رسید و باز بر زمین میخکوب میشد .خلاصه تمام دکاکین و مغازه هایی که بر سر راه عروس بودند بایدهدیه قابلی تقدیم او بکنند . البته بدین ترتیب شانس عروس زیادتر است که راهش دورتر و مغازه های بیشتری بر سر راهش باشند.
گروه تاریخ
