“آژنگ نیوز”:در این ماجرای تاریخی، شاه ساعد و پاپ نقش عمده ای دارند.شاه برای یک مسافرت رسمی به ایتالیا رفته بودند، یک روز هم رفتند به سفارت ایران در واتیکان که آقای ساعد در آنجا سفیر بود و با آقای ساعد ناهار خوردند. بعد اعلیحضرت در آنجا به ساعد گفتند: خب، ساعد مثل اینکه باید وصیت نامه ات را بنویسی چون دیگر مأموریت ۴ ساله ات تمام شده.
ساعد گفت بله قربان درست فرمودید ۴ سال تمام شد. ولی اعلیحضرت قانون وزارت خارجه ۵ سال است. ۴ سال، تصویب نامه دولت است. تصویب نامه دولت که نمیتواند ناقض قانون باشد…
اعلیحضرت گفته بودند چطور همچین چیزی ممکن است؟ ساعد گفت: یک انگلیسی آمده بود به ایران و میخواست در ایران زندگی بکند، روز اول که آمد دید چقدر هوا خوب است و چقدر مردم بهش محبت می کنند، گفت من اصلاً همین جا میمانم شب که خواست بخوابد، صدای بوقی را شنید پرسید این بوق چیست؟ گفتند که این بوق داروغه است. پرسید داروغه چیست؟ گفتند یعنی دولت یعنی از این ساعت هر کس را که توی خیابان باشد میگیرند…. انگلیسی خوابید. صبح بوق زدند، از خواب بیدار شد ولی صدای این بوق با بوق قبلی فرق داشت. پرسید این بوق چیست؟

گفتند که این بوق حمام است. یعنی اینکه آب حمام گرم و آماده است. کسانی که میخواهند حمام بگیرند، می توانند به حمام بروند. انگلیسی پرسید پس آن بوقی که دولت زده بود و قدغن کرده بود، آن بوق چه میشود؟ گفته بودند وقتی این بوق را بزنند، آن بوق از بین میرود…. انگلیسی میگوید مملکتی که بوق حمام بوق دولتش را از بین ببرد جای ماندن نیست حالا اعلیحضرت این تصویب نامه را که آوردند ناقض قانون است. این که درست در نمی آید…
اعلیحضرت فرمودند همه این حرف را زدید که ۵ سال بمانید؟ برای چه؟! ساعد گفت: قربان برای اینکه سعی کردم پاپ را مسلمان کنم برای همین یک سال دیگر وقت لازم دارم شاه فرمودند: در این۴ سال هنوز نتوانستی مسلمانش کنی؟! ساعد گفت: چرا قربان آمادگی دارد که مسلمان بشود اما میخواهد سنّی بشود ولی من میخواهم که او شیعه شود!!
شاه هم فرمودند: خب ۵ سال بمان! خلاصه، ساعد ۵ سال در سفارت واتیکان ماند و برگشت وقتی برگشت به دیدن اعلیحضرت رفت. شاه از ساعد پرسید خب! بگو ببینم! طرف شیعه شد یا نه!؟ ساعد گفت قربان پاپ گفته که من الآن ٨۵ سالم است، حالا بیام زنجیر بزنم و قمه بزنم!؟ دیگر برایم دیر است!!
خب ببینید، اینها همه شوخی است ولی در آن یک دیپلماسی یا حکمتی هم هست.
منبع خاطرات:امیراصلان افشار قاسملو
گروه تاریخ