“آژنگ نیوز”:  پلاکاردهای سینما جلوه گاهی از یک هنر تازه و در عین حال باسابقه را پیش روی می آورد. گرچه در آغاز هیچ یک از این پلاکاردها با این قصد که یک کار هنری به شمار آیند، نقاشی  نشدند، بلکه آگهی هایی بوده اند که هدفشان فقط جلب توجه بوده است. اما در نگاهی دیگر، این مجموعه را گوشه ای کشف ناشده از هنر گرافیک در می یابیم که در خورد اعتنا است. در سال ۱۳۴۹ یک نمایشگاه به عنوان نمایشگاه نقاشی معاصر ایران برگزار شد که در آن پلا کارد های سینما نیز به نمایش در آمدند. هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه عبارت بودند از آقایان علیزاده بهشتی داداشی گنجی  قاضی زاده گیراگوسیان اجاقیان رضوی وقباد  شیوا .

 این نمایشگاه با هدف دمیدن جانی تازه در تن یک هنر متفاوت بود. مسئول برگزاری این نمایشگاه یک آمریکایی به نام داگلاس  جانسن هود  بود که  مدت چند سال در ایران زندگی می کرده است .با توجه به ویژگی‌های جالب کار این نقاشان آنرا گرد آورده و نمایشگاهی بزرگ را برگزار کرده بود. سرپرست  امورهنری انجمن نقاشان  آن زمان ایران نیز  او را یاری کرده بود.او در پاسخ به این سوال که هدف از برگزاری این نمایشگاه چه بوده است ؟می گوید قصد ما این بوده که چند تن از نقاشان گمنام را به مردم معرفی کنیم به عقیده ما در این کارها نمای ایران را می‌توان دید.

aras khan1 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

 دور تا دور تهران و در تمام شهرهای ایران از این پلاکاردها هست و می توان گفت اینان یک گالری به وجود آورده اند که به راحتی در همه جا نمایش میدهند. دیگر اینکه ایرانی‌ها خیلی خوش شانس هستند که این هنر را دارند. حالا در کشورهای خارج با دست کارهای تبلیغاتی را نمی سازند. من می ترسم که در چند سال آینده هم در ایران این شیوه از بین برود. مسئله مهم این است که این ها واقعاً هنرشان را متری می فروشند و کسی نمی داند. اینها به نظر من هنرمندند  و تمام مردم باید بیایند و هنرآنها را ببینند.

در آمریکا و انگلستان تقریبا  ده یا ۱۵ سال پیش یک مدرسه به اسم پاپ آرت درست شد.  کار این مدرسه آموزش هنر آگهی بود.با توجه به این هدف که قرن ما قرن تکنولوژی است و هنر تکنولوژی آگهی است. خیلی از نقاشان پاپ آرت از راه  آگهی ساختن آمدند به  قلمرو نقاشی و ماندگار شدند. این مسئله را باید دانست که اینان همان کاری را برای ایران می‌کنند که نقاشان پاپ آرت  برای آمریکا و انگلستان می کنند .

از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ که فیلم به ایران آمد ،نقاشان برای این فیلم‌ها آگهی ساختند و آقای اوچاریان  تقریبا  باسابقه‌ترین پلاکارد ساز تهران است و به جز قدیمی‌ها ،اعده ای  در مدارس هنری تعلیم می‌یابند .اینها علاقه مندند که به وسیله چاپ ،آفیش  و پلاکارد  بسازند. همین آسان طلبی ممکن است این هنر را اندک اندک از بین ببرد.

نکته و سوال بعدی که در خصوص پلاکارد سازی مطرح میشد این بود که : از طرف دیگر  بی‌توجهی مردم نسبت به این کارها ،دلیلش این بوده که کارها صرفاً تجارتی است .یعنی پلاکاردی ساخته نشده که انسان را به فکر وادار کند و این ها فقط صحنه‌هایی و یا هنرپیشه های از فیلم را گرفتند و به صورت تصویر بزرگ به مردم نشان داده اند. اگر به این وسیله ایده یا فکر و محتوای فیلم القا می شد، شاید مردم توجه بیشتری می‌کردند.

در خصوص این موضوع نیز داگلاس جانسن می گوید: این ها نقاش هستند و یک نقاش به عایدی احتیاج دارد که بتواند زندگی کند .اینها خودشان را به قرن  تکنولوژی فروخته اند تا بتوانند هنر شان را نشان دهند و زندگی کنند. بنابراین اگر اینها می‌توانستند از هنرشان عایدی داشته باشند، بی آنکه تکنولوژی به آن لطمه ای بزند، نقاش می‌شدند .نه پلاکارد ساز .حالا که پاپ آرت  و امثال  این مکاتب در نقاشی پیدا شده، می‌توان گفت که اینها نقاشی های آینده اند که توانسته‌اند بفهمند ما به قرن تکنولوژی رسیده‌ایم و این هنر قرن تکنولوژی هست.

در قرن ۱۶ و ۱۷ میکل آنژ و لئوناردو داوینچی با مسائل زمان خودشان پیش می رفتند. ولی این قرن  وابسته به مسائل مادی و ماشین و تکنولوژی است و اگر از من بپرسید میگویم این هنر این‌قرن  آگهی است .

سوال بعدی که در این خصوص مطرح میشد  این بود که این نوع آگهی تا چه حد موثر است؟

پاسخ چنین بود که : خیلی برای اینکه ما عادت کردیم قبل از اینکه فیلم به نمایش گذاشته شود آگهی اش را ببینیم . هر چه بیشتر رقابت در کار باشد، پلاکاردها مهم ترند . آگهی ها هم اگر بهتر باشند، موثرترند. البته باید گفت که این رشته هنری از اروپا و آمریکا به ایران آمد. ولی در آمریکا و اروپا اکنون نابود شده است. این نوع کارها را با چاپ می‌کنند و تنها در ایران و  دو یا سه کشور دیگر هنوز پلاکاردها را با دست می سازند و نه تاجر ها.

 عقیده نقاشان پلاکارد ساز در مورد برگزاری نمایشگاه نیز نکته مهمی بوده  که جانسن در توضیحش می گوید که  اصلاً  پلاکارد سازان باور نمی کردند ،برایشان خیلی سخت بود که قبول کنند کسی می‌خواهد با  آنها کمک کند و آنها را معرفی کند بدون اینکه کمیسیونی بگیرد .

آنقدر مردم به آنها تلقین کرده اند که تاجرند  و هنرمند و نقاش نیستند که خودشان هم این را پذیرفتند و بعد از اینکه ما از آنها خواستیم که کارهای مخصوص ما و برای ما انجام بدهند که در نمایشگاه بگذاریم خیلی خوشحال شدند و به ما کمک کردند .

تهیه و تدوین:حسن محرابی

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *