“آژنگ نیوز”:لویی شانزدهم در چنین روزی در سال ۱۷۷۴ میلادی به تخت سلطنت در فرانسه نشست و همسرش، ماری آنتوانت، ملکه شد؛ بعدها هر دوی آنها در جریان انقلاب فرانسه گردن زده شدند.او در حقیقت پس از مرگ پدربزرگش، لویی پانزدهم، به تخت سلطنت فرانسه نشست. در این برهه، در اواخر قرن هجدهم، دربار فرانسه، با مرکزیت ورسای، یکی از خیرهکنندهترین دربارهای اروپا بود.

در سالهای اولیه سلطنت خود، لویی تلاشی هماهنگ برای مطالعه سلطنت چارلز اول، پادشاه انگلستان که توسط پارلمان اعدام شده بود، انجام داد. سپس نقش پارلمان فرانسه را که توسط سلف خود تضعیف شده بود، دوباره برقرار کرد. اگرچه این اقدام با استقبال عمومی روبرو شد، اما در نهایت مانع قدرت او شد. در واقع، برخی از مورخان معتقدند که این امر در وقوع انقلاب فرانسه نقش داشته است. یکی از اولین اقدامات مهم لویی به عنوان پادشاه، حمایت از انقلاب آمریکا علیه بریتانیای کبیر، دشمن دیرینه فرانسه، بود. با این حال، درگیری این کشور در جنگ به بدهیهای قابل توجه آن افزود و منابع آن را تحت فشار قرار داد. فروپاشی رابطه سنتی بین پادشاه و پارلمان منجر به این شد که لویی مجبور شود مجلس اعیان را برای اجرای اصلاحات مالی که مانع از ورشکستگی فرانسه میشد، فراخواند.
البته عملا سیستم و روش اداره درباری که توسط لویی چهاردهم تأسیس شد؛ توسط لویی پانزدهم و لویی شانزدهم ادامه یافت، این شیوه بود که موجب به گران شدن زندگی شده و مردم به طور فزایندهای از آنچه که آن را اسراف میدانستند، خشمگین شدند.
میراث لویی شانزدهم پیچیده است. او اغلب به عنوان یک حاکم ضعیف و ناکارآمد به یاد آورده میشود که قادر به رسیدگی به مشکلات پیش روی فرانسه در دوران سلطنت خود نبود. با این حال، او همچنین محصول زمان خود و شرایط سیاسی و اجتماعی فرانسه قرن هجدهم بود. تلاشهای او برای اصلاحات واقعی بود، اما در نهایت ناموفق بود.
گروه گزارش