“آژنگ نیوز”:روشهای آموزشی کلیسا تازمان رنسانس بر قاره اروپا حاکم بود.تخمین زده می شود که تا سال ۱۳۳۰، تنها ۵ درصد از کل جمعیت اروپا هر نوع آموزش دریافت می کردند. برای اکثر مردم، آموزش در قرون وسطی یک ضرورت تلقی نمی شد. نیاز آن تنها با ظهور پادشاهیهای بزرگتر آشکار شد که برای مدیریت آنها به مهارتهایی مانند مدیریت، حساب و البته کلام مکتوب متکی بودند.
در آن زمان آموزش، آنطور که ما میدانیم، برای همه قابل دسترس یا حتی مطلوب نبود. مدارس عمدتاً فقط برای پسران اربابان عالی سرزمین قابل دسترسی بود.

در بیشتر پادشاهی های اروپا، آموزش و پرورش تحت نظارت کلیسا بود. کلیسا برنامه درسی مطالعات را سازماندهی میکرد، سیستم تست و نمره گذاری را ایجاد کرد و البته دانش آموزان را در طول تحصیل راهنمایی میکرد. خود این واقعیت که برنامه درسی توسط کلیسا ساخته شده بود، به آن توانایی می داد تا دانش آموزان را برای پیروی از دکترین خود شکل دهد. اسقف ها در کلیساها، کشیشان در کلیساها و راهبان در صومعه ها معلمان بسیاری از مؤسسات تأسیس شده توسط کلیسا بودند. مؤسساتی که توسط کلیسا اداره می شد بیشتر بر زبان و هنر تمرکز می کردند و کمتر بر علوم متمرکز می شدند، اما حتی دانش خواندن و نوشتن لاتین به فارغ التحصیلان این مؤسسات امتیاز بزرگی می داد. تذهیب، نقاشی (فرسکو) و خوشنویسی برای کلیسا بسیار مهم بود و به کسانی که استعداد هنری نشان می دادند آموزش داده می شد. این سه شکل هنری تضمین میکردند که کتابها میتوانند کپی شوند و معابد تزیین میشدند و باعث ایجاد هیبت در کسانی که وارد آنها میشدند.
سطوح آموزش قرون وسطی
به طور غیر رسمی، آموزش از سنین پایین شروع میشد. این نوع آموزش اولیه به طبقه فئودالی والدین کودک بستگی داشت. بسته به کشوری که بچههای بزرگتر، اگر استعداد نشان میدادند و والدینشان بودجه لازم را داشتند، ممکن است در یک مدرسه گرامر یا یک مدرسه رهبانی شرکت کنند. تنها باهوش ترین و ثروتمندترین این دانش آموزان فارغ التحصیل می شوند و به تحصیل در سطح دانشگاه ادامه می دهند. تحصیلات اولیه حتی فرزندان رعیت مهارت های لازم برای زنده ماندن را نیز توسط والدینشان آموزش می دیدند. پسران را برای مشاهده و کمک به والدین خود در انجام کارهای آسان به مزارع می بردند، در حالی که دختران با حیوانات در خانه، در باغ سبزی با مادران خود کار می کردند یا به بافتن آنها نگاه می کردند. پسران جوان نجیب زاده یاد می گرفتند که چگونه اسلحه را شکار و تاب دهند، در حالی که خانم های جوان اشراف آشپزی را یاد می گرفتند.
فرزندان صنعتگران و بازرگانان از دوران کودکی در تجارت پدران خود آموزش دیدند. اسرار تجاری به ندرت از خانواده ای خارج می شد و برای تداوم میراث خانوادگی باید توسط همه وارثان مرد (و بطور غیرعادی زن) آموزش و درک می شد. آموزش در دوران کودکی، چه مدرسه و چه در محل کار بسیار مهم بود. این به این دلیل بود که افرادی که در سنین پایین یاد می گرفتند، در مقایسه با افرادی که دیرتر شروع می کردند، می توانستند تجربه و مهارت بیشتری کسب کنند. همچنین، این مهارتها برای آنها منفعت ایجاد میکند، زیرا مهارتهایی که برای سالها آموختهاند به آنها کمک میکند تا زندگی کنند یا در محیط خاص خود زندگی کنند.
مدارس گرامر مدارس دستور زبان معمولاً در کنار کلیسای جامع یا کلیسای بزرگ یا بسیار نزدیک به آن ساخته می شدند. موضوع اصلی تحصیل در آن مدارس لاتین (خواندن و نوشتن) بود. علاوه بر این، به دانش آموزان فن بیان و متقاعدسازی نیز آموزش داده می شد که ابزار بسیار مفیدی هم برای مردان طبقه متوسط و هم برای نجیب زادگان بود. در نهایت، دانش آموزان بسته به تخصص مربیان، با موضوعاتی مانند حساب (ریاضی) یا سایر علوم آشنا شدند. در اواخر قرون وسطی (در انگلستان)، مدارس گرامر برنامه درسی خود را به یونانی باستان، انگلیسی، سایر زبانهای اروپایی، علوم طبیعی و جغرافیا گسترش دادند. دروس اغلب با طلوع خورشید شروع می شد و در غروب خورشید به پایان می رسید. این بدان معناست که در ماه های بهار/تابستان، مدرسه می تواند ساعت های زیادی ادامه داشته باشد.
نظم و انضباط بسیار سختگیرانه بود – اشتباهات در درس با چوب (یا تهدید آن) مجازات می شد. در تئوری، دانشآموزان پس از کتک خوردن هرگز اشتباه مشابهی را تکرار نمیکنند، زیرا حافظه درد وارد شده بسیار قوی بود. پس از دهه ۱۴۰۰، مدارس گرامر تحت صلاحیت یک دانشگاه بزرگ مانند کمبریج یا آکسفورد قرار گرفتند. هر سال دانشگاه، توسط کمیته، دو استاد دستور زبان را منصوب می کرد که از یک دبیرستان به دبیرستان دیگر می رفتند و دانش آموزان را علامت گذاری می کردند. استاد دستور زبان بودن آنقدر سودآور بود که مجبور بودند هر سه سال یکبار کارمندان خود را عوض کنند تا فساد به حداقل برسد.

مدارس صومعه یامدارس رهبانی اگرچه شبیه به مدارس دستور زبان بود، مانند راهبان بندیکتین توسط دستورات رهبانی تأسیس و اداره می شد. مدارس صومعه بخشی از صومعه بود که شامل آنها می شد و فقط اعضای صومعه را می پذیرفت. مدارس رهبانی توسط راهبان اداره میشد، اما تحت کنترل واتیکان، در دوران قرون وسطی به پناهگاههای هنر و علوم تبدیل شدند. بسیاری از راهبان بر مطالعه و کپی کردن کتابهای یونان و روم باستان تمرکز کردند و نظریههای افلاطون، اراتوستنس، ارسطو و بقراط را بررسی کردند. در مجموع راهبان سهم بزرگی در تلاش برای حفظ دانش گذشته داشتند و در برخی از صومعهها، رادیکالترین راهبان موضوعاتی مانند فیزیک، گیاهشناسی و نجوم را کشف کردند.
گروه گزارش