“آژنگ نیوز”:یکی از کارهای تازه وزارت فرهنگ در ۱۲۹۷ تاسیس اداره بازرسی به ریاست ایپکیان بود.وی از ارامنه ای بود که در اسلامبول و پاریس تحصیل کرده بود . بازرسانی که به همکاری او انتخاب شدند اغلب از فارغ التحصیل های دانشسراهای فرانسه بودند . من (عیسی صدیق)هم یکی از آنان بودم .ضرورت استفاده از این اداره به دلیل وضعیت نامناسب مدارس قدیمی بود.در موقعی که من تحصیل میکردم مشکلات فراوان بود .عده مدارس جدید در تهران به۱۰ باب نمی رسید .بزرگترین مانع تحصیل در مدارس جدید نامساعد بودن نظر مردم بود که تصور میکردند رفتن بمدارس جدید باعث بی دینی میشود و بعضی از مواد درسی چون زبان خارجه و علوم طبیعی و جغرافیا اطفال را منحرف و لا مذهب میکند .بI این جهت همیشه عده ای از عوام در صدد محدود کردن مدارس و آزردن کارکنان آنها بودند .چنانکه در محله قنات آباد و سید نصر الدین که مدرسه کمالیه در آنجا بود بر تمام دیوارهای کوچه و بازار با ذغال و گچ نوشته بودند : مرتضی خان(مدیر مدرسه کمالیه ) بابی است.
یک روز هم که با صف از مدرسه خارج می شدیم و مرحوم مرتضی خان کمالیه پیشاپیش ما میرفت مجموعه ای از خاکستر از پشت بام بر سر آن مرد خدمتگزار فداکار ریختند.وقتى من به دارالفنون میرفتم عصرها در موقع مراجعت ناچار بودم از بازار عباس آباد که نزدیک خانه بود و کسبه آن میدانستند که محصل مدرسه مذکور هستم عبور نکنم تا مبادا کلمه زشتی بشنوم.

البته قبلا اداره تفتیش وجود داشت منتها وظایف عمده اش عبارت بود از حل وفصل مشاجرات بین مدارس ملی که اغلب بر سر جلب شاگردان یکدیگر بروز میکرد – برداشتن آمار از شاگرد و معلم – رسیدگی بحضور و غیاب و نظیر اینها . اما تغییرات اساسی لازم بود.بازرسان همگی مردمان نیک نفس و دانشمندی بودند مانند شیخ غلامرضا خان نامدار ؛ پدر آقای دکتر مهدی نامدار رئیس دانشکده داروسازی که مردی شوخ و بذله گو و حراف و فاضل بود – فخر الا شراف که ادیب و خلیق و شریف بود – میرز اسید حسینخان عدالت که از آزادی خواهان روشن فکر تبریز بود – ناصح الممالک که مردى سلیم النفس و خوش قلب بود .
اداره تفتیش جدید بکلی تازگی داشت بازرسان جوان وفرنگ دیده موظف بودند طرز تعلیم معلمین را طبق اصول جدی آموزش و پرورش اصلاح کنند.بازرسی مدارس متوسطه و عالیه بعهده من واگذار شده بود.یکی از آنهامدرسه متوسطه علمیه بود. هفته ای یک روز بدانجا میرفتم و بکلاس داخل میشدم و بر نیمکت آخر می نشستم و بدرس گوش میدادم و نقائص و معایبی که بنظرم میرسید یادداشت میکردم و پس از پایان درس و خروج شاگردان از کلاس، آنها را خاطر نشان میکردم و راه اصلاح را پیشنهاد می نمودم. هفته بعد سر همان درس میرفتم و چنانچه تذکرات من عملی نشده بود از معلم خواهش میکردم اجازه دهد درس را بجای او بدهم.
البته این طرز کار بنظر بعضی از معلمین سالخورده گران می آمد و حسودان وفتنه جویان سعی میکردند از این موضوع استفاده کنند و معلمین ارشد را تحریک میکردند. بعضی اوقات دسایس آنها مؤثر واقع میشد و مشاجره و جنجال برپا می گشت و فقط خونسردی و بردباری و فداکاری مانع فتنه و فساد عمده میگردید.
در نتیجه این نوع بازرسی معلوم شد که اکثر آموزگاران تهران سواد کافی ندارند و در موقع استخدام آنها بیشتر به سن ولباس وصلاحیت اخلاقی آنها توجه شده تا به معلومات. به پیشنهاد اداره تفتیش امتحانی از آموزگاران از زبان فارسی و حساب چهار عمل اصلی انجام گرفت و نتیجه و حشتناک بود. لذا قرار شد کلاسهای شبانه برای آنها تأسیس شود که فارسی و حساب و اصول ساده و عملی آموزش را بآنها یاد دهد و پس از اتمام کلاسها مجددا از معلمین امتحان شود. کسانی که در این امتحان دوم از عهده بر نیامدند از خدمت معلمی معاف شدند.
مقارن با کلاسهای مذکور وزارت فرهنگ مصمم شد عده ای بازرس بمعنای جدید این کلمه برای مدارس تربیت کند و دوازده نفر از فارغ التحصیلهای دارالفنون را مانند آقایان دکتر شفاء الدوله و دکتر رستگار و مرحوم دکترطرفه و دکتر شیخ الاسلامی استخدام کرد که در کلاسهای تعلیم و تربیت حضور یافتند و تحت نظر بازرسان رسمی بکار پرداختند. سخنرانیهائی که من برای معلمین و بازرسان کردم وزارت فرهنک طبع و تحت عنوان نه کنفرانس در اصول تعلیم عملی) منتشر کرد. کار دیگری که اداره تفتیش برای تکمیل معلومات آموزگاران کرد تاسیس مجله ؛اصول تعلیمات؛ بود که بعدها بنام آموزش و پرورش موسوم شد وتا مدتها نیز منتشر میشد.
منبع:کتاب مشهودات چهل ساله در فرهنگ در سال ۱۳۳۷ خورشیدی
نوشته عیسی صدیق
گروه تاریخ
