“آژنگ نیوز”:تصرف پایگاه نظامی ژاپن توسط میشیما یوکیو،رمان‌نویس ژاپنی،درچنین روزی در سال ۱۹۷۰،رخ داد.او و چهار عضو انجمن سپر او، ارتشی خصوصی که برای حفظ روحیه رزمی ژاپن تشکیل شده بود، یک مقر نظامی در توکیو را تصرف کردند و بعداً مرتکب سپوکو(هاراگیری.دریدن شکم) شدند.

واقعه موسوم به «حادثه میشیما» – یکی از تکان‌دهنده‌ترین وقایع تاریخ ژاپن پس از جنگ است. آنچه در آن صبح روشن سال ۱۹۷۰ در عرض ۸۰ دقیقه خارق‌العاده اتفاق افتاد، به طور دقیق ثبت شده است، اما همچنان در هاله‌ای از جنجال و معما باقی مانده است.

یوشوکی - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

حداقل، وقایع روشن هستند: میشیما یوکیو، بزرگترین استعداد ادبی ژاپن پس از جنگ، چهار دانشجوی جوان از ارتش خصوصی خود، «انجمن سپر»، را به جلسه‌ای از پیش تعیین‌شده با یک ژنرال در یک مرکز نیروهای دفاع شخصی در ایچیگایا، توکیو، هدایت کرد. ژنرال که انتظار چیزی بیش از کمی خوش و بش را نداشت، ناگهان با دیدن اینکه افراد میشیما او را گرفتند، دهانش را بستند و تهدید کردند که اگر تمام پرسنل پایگاه فوراً برای شنیدن صحبت‌های نویسنده احضار نشوند، او را خواهند کشت، شوکه شد. پس از درگیری‌های مکرر با افسرانی که سعی در ورود به اتاق گروگان‌ها داشتند، میشیما سرانجام به بالکن بزرگی در بیرون اتاق رفت و برای ۱۰۰۰ نفر از پرسنل نظامی در میدان رژه پایین سخنرانی کرد.

میشیما با لحنی تند آنها را در مورد لزوم اصلاح قانون اساسی سرزنش کرد و با عصبانیت گفت که «قانون اساسی صلح» حتی وجود آنها را به رسمیت نمی‌شناسد. او که قصد داشت نیم ساعت صحبت کند، بلافاصله با سیلی از فحاشی‌ها («دیوانه!» «احمق!» «ژاپن در صلح است!») مواجه شد و تنها پس از هفت دقیقه منصرف شد. او به اتاق ژنرال رفت و در آنجا خودکشی آیینی خود را که با دقت آماده شده بود، انجام داد.

خبر این حادثه مانند آتش‌سوزی در رسانه‌های جمعی در امواجی از سوءتفاهم و گزارش‌های نادرست پخش شد. برخی از مردم، وقتی نام “میشیما” را که دائماً در رادیو و تلویزیون تکرار می‌شد، شنیدند، فرض کردند که او جایزه نوبل ادبیات را برنده شده است.

در عوض، نسخه آن شب روزنامه آساهی شیمبون – پرفروش‌ترین نسخه این روزنامه تا کنون – عکسی جنازه میشیما را منتشر کرد. به دنبال آن، سیلی از تحلیل‌های دیوانه‌وار سرازیر شد و نظرات متنوعی ارائه شد: میشیما در باشکوه‌ترین اعتراضات سیاسی جان باخته بود. نه، او به سادگی دیوانه شده بود. آرزوی نویسنده برای مرگ قهرمانانه سامورایی در اوج قدرت و ارضای انگیزه‌های سادومازوخیستی مادام‌العمرش نیز ناگزیر ذکر شده بود.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *