“آژنگ نیوز”:زندگی دهقانی در یک عمارت قرون وسطایی چگونه بود؟بودو یک کشاورز فرانکی در اوایل قرن نهم بود. او و خانواده اش از یک عمارت متعلق به صومعه سنت ژرمن د پره در نزدیکی پاریس آمده بودند و به عنوان مستاجر در آن کار می کردند. او زمین های کشاورزی را شخم می زد در حالی که همسرش، ارمنترود، از خانه آنها مراقبت می کرد. زندگی آنها تصویری زنده از زندگی روزمره دهقانانی که در عمارتهای اربابی در دنیای کارولنژی اوایل قرون وسطی زندگی میکردند، ارائه میدهد.
روش اربابی ساختار اقتصادی و اجتماعی بسیار اساسی اروپای اوایل قرون وسطی را تشکیل میدادند. این ملک متعلق به یک ارباب فئودال بود و نه تنها قلب تولید کشاورزی، بلکه مرکزی برای فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی محلی نیز محسوب میشد. صومعه سنت ژرمن د پره فهرستی دقیق از نام مستاجران و سایر افرادی که در این دوره با آنها تجارت میکردند، به نام پلیپتیچ، نگهداری میکرد.

ایرمینون، راهب وقت صومعه (حدود دهه ۸۲۰ میلادی)، برای مدیریت املاک بزرگ خود، این فهرست را گردآوری کرد و متن آن اکنون در یک نسخه خطی قرن نهم در پاریس (کتابخانه ملی فرانسه، نگهداری میشود. در کنار بودو، ۱۰۰۰۰ نام دیگر در ۲۵ روستای مختلف وجود داشت که نام، شغل و از همه مهمتر، نوع تعهدات آنها (اجاره و کار) به صومعه را شرح میداد. از طریق این دادههای مالی بود که میتوان زندگی بودو و همسرش و همچنین سه فرزند بینام آنها را ردیابی و بازسازی کرد
وضعیت اجتماعی
وضعیت اجتماعی و تجربه قبل از کشف جزئیات زندگی روزمره آنها، مهم است که ابتدا به وضعیت اجتماعی بودو و خانوادهاش توجه کنیم، زیرا این امر در تعیین آنچه از آنها انتظار میرفت بسیار مهم بود. بودو و خانوادهاش برده نبودند و بنابراین از درجهای از آزادی برخوردار بودند، اما این نیز درست است که وضعیت برده بودن و آزاد بودن در قرون وسطی دوگانه نبود و اغلب، دقیقتر است که در مورد درجه (عدم)آزادی یا آزادی که یک فرد در شرایط مختلف از آن برخوردار بود صحبت شود. توجه به این نکته ضروری است که وضعیت برده بودن و آزاد بودن دوگانه نبود. مسیحیت رسماً بردهداری را ممنوع میکند، اما در عمل بیشتر به این مربوط میشد که تجربه فرد در فضاهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از زمان فروپاشی بخشهای غربی امپراتوری روم چقدر آزاد و (عدم)آزاد بوده است.
در سرزمین روم باستان که اکنون متعلق به قبایل مختلف ژرمنی و پادشاهیهایی بود که آنها تأسیس کردند، مستعمرات وجود داشتند، یعنی کشاورزان آزاد، اما به این معنا که تحت بندگی کسی نبودند، اما با این وجود، به زمینهای خود وابسته و مقید بودند و بنابراین تحرک کمی داشتند. سپس ما رعایا را داریم که به املاک مالکان خود وابسته و وابسته بودند. در حالی که یک رعایا را نمیتوان به عنوان یک شخص فروخت، گاهی اوقات در طول معامله زمین مبادله میشدند. رعایا علاوه بر کار بر روی زمین، مجبور بودند کارهای خانگی دیگری را نیز برای مالکان خود انجام دهند.
در نهایت، دهقانان آزادی وجود داشتند که مالک زمین بودند و مسئول سود و زیان خود بودند. به عنوان مردان آزاد، آنها هیچ اجاره یا کاری بدهکار نبودند و حتی میتوانستند به حاکمان فئودال کار مزدی ارائه دهند. با این حال، استقلال آنها شکننده بود، زیرا هرگونه خرابی محصول یا هرگونه شرایط ناگوار مانند غارت جمعیت از اربابان دیگر میتوانست منجر به این شود که آنها تحت سلطه یک حاکم فئودال قرار گیرند و به مستعمرات یا حتی رعایا تبدیل شوند.
اداره مانوسکریتها (مالکیت عمومی)
اداره مانوسکریتها (مالکیت عمومی) بودو و خانوادهاش به صومعه وابسته بودند و تعهدات مختلفی نسبت به آن داشتند. این چیزی است که چندلتی ایرمینون ثبت کرده است. آنها در یکی از روستاها با دهقانان دیگری با وضعیت مشابه زندگی میکردند. نام برخی از همسایگان بودو نیز آشکار شده: فرامبرت، ارموئین و راگنولد، و همه آنها خانواده خود را داشتند. حلقه کشاورزان و کارگران دهقان احتمالاً رایجترین رابطه اجتماعی بودو بود. او ممکن است هر از گاهی با مدیر املاک و حتی با افراد خود صومعه ملاقات کند. اما صومعه یک جامعه بسته بود و ملاقاتهای خارجی به ندرت اتفاق میافتاد. فقط یک تاجر مسافر میتوانست گاهی اوقات از صومعه بازدید کند، اگرچه حتی بازدید سلطنتی نیز غیرممکن نبود، و برای کسی مانند بودو، منظره یک پادشاه بزرگ یا اشرافزاده که در جاده قدم میزند، شاید با هدیهای تازه دریافت شده از خلیفهای دور مانند یک فیل، میتوانست منظره، صحبت و خاطرهای ماندگار در طول زندگی باشد. روال روزانه بودو و ارمنترود در طول سال روزهای شلوغی داشتند و فقط در موارد نادر و جشنهای مهم.
در تعطیلات مذهبی یا ماههای دیگر میتوانستند کمی استراحت کنند و از تعهدات زیادی که داشتند، استراحت کنند. بودو مجبور بود صبح زود از خواب بیدار شود و به همراه دیگر دهقانان به مزرعه راهبان برود، زیرا این کار اصلی آنها بود. آنها مجبور بودند ابزار شخم زدن و هدایای خاصی (تخم مرغ، سبزیجات و غیره) را برای رشوه دادن به مباشر برای یک روز آسان، با خود بیاورند. تعهداتی که بودو به عهده داشت به موارد زیر تقسیم میشد: کار مزرعه، که مقدار ثابتی کار روی زمین بود، کوروه، به معنای شخم زدن بدون زمان مشخص در صورت نیاز، و در نهایت، خدمت سربازی، به شکل پرداخت پول یا تهیه دام برای سربازان.
همچنین خدمات عمومی وجود داشت، یعنی شرکت در نگهداری زیرساختهای روستا در هر زمان که لازم بود. هر روز میتوانست برای بودو یک آزمایش سختی باشد، و کار اغلب از صبح تا عصر بیپایان به نظر میرسید، همانطور که یک نویسنده اوایل قرون وسطی تصور میکرد: «ای آقا، من خیلی سخت کار میکنم.» من سپیده دم بیرون میروم، گاوها را به مزرعه میبرم و آنها را به شخم میبندم… هر روز باید یک جریب یا بیشتر شخم بزنم، بعد از اینکه گاوها را به یوغ بستم و تیغه و کلنگ را به شخم بستم… بله، واقعاً کار خیلی سختی است.
ارمنترود نیز زندگی پرمشغلهای داشت. او مجبور بود در کارگاه با زنان دیگر کار کند، ریسندگی، رنگرزی و دوخت لباس و همچنین سایر لوازم جانبی روزانه را بسازد. پادشاهان کارولنژی، در قانون خود، فهرست بسیار دقیقی از آنچه از کار روزانه یک زن دهقان انتظار میرفت، ارائه دادند: برای کار زنان ما، آنها باید در زمان مناسب مواد لازم، یعنی پارچه کتان، پشم، ود، شنگرف، روناس، شانههای پشمی، شاخکها، صابون، گریس، ظروف و سایر اشیاء مورد نیاز را ارائه دهند. و اجازه دهید محل سکونت زنان به خوبی مراقبت شود، با خانهها و اتاقهایی با اجاق و انبار مجهز شود و با پرچین خوبی احاطه شود و درها محکم باشند تا زنان بتوانند به درستی کار کنند.
پس از انجام بخشی از تعهدات مستاجر، ارمنترود سپس باید به مزرعه کوچک خانوادگی میرفت و روی آن کار میکرد. این شامل مراقبت از دام و آبیاری سبزیجات میشد. تنها پس از اتمام تمام این وظایف، او میتوانست به خانهی خودش برگردد تا از بچهها مراقبت کند، برایشان غذا درست کند، خانه را تمیز کند و برای زمستان پیش رو لباسهای نو برای خانواده بدوزد. وقتی بودو در پایان روز کاری برمیگشت، خانواده بلافاصله شام میخوردند و سپس به رختخواب میرفتند، زیرا کار روزانه برای هر دو بزرگسال از نظر جسمی طاقتفرسا بود و فرصت استراحت در طول روز کاری زیاد پیش نمیآمد. آنها همچنین سرگرمی عصرگاهی زیادی نداشتند، زیرا پس از غروب آفتاب، تاریکی تمام خانه را فرا میگرفت. خواب چیزی بود که هم مردان و هم زنانی که خستگیناپذیر در مزارع، کارگاهها و خانه کار میکردند، به آن نیاز داشتند، زیرا فردا تفاوتی با امروز یا دیروز نداشت.
انقلاب کشاورزی قرون وسطی
کاهش قابل توجهی در شدت کشاورزی در سراسر غرب پس از روم وجود داشت که میتوان آن را با کاهش ساختمانها، شبکههای تجاری و کیفیت تولید کشاورزی، چه اولیه مانند غلات و چه ثانویه مانند سکه یا سفال، سنجید. با این حال، در اواخر هزاره اول، حداقل در شمال غربی اروپا، برخی از روندهای اصلی که به آرامی رخ داده بودند، امکان بهبود، اگر نگوییم تشدید، تولید کشاورزی را فراهم کردند. اول، به جای سیستم دو مزرعهای، کشاورزان شروع به پذیرش سیستم سه مزرعهای کردند. سیستم دو مزرعهای به این معنی بود که زمینهای کشاورزی به دو بخش تقسیم میشدند، که در نیمی از آن محصولات کشاورزی رشد میکردند در حالی که در نیمه دیگر شخم زده و هرس میشد اما کاشته نمیشد.

جامعه فئودالی اروپا در قرون وسطی
تحت این رویه جدید، یک سوم زمین با محصولات زمستانی و یک سوم با محصولات تابستانی کاشته میشد که امکان تولید غذای بیشتر را از طریق زمینی حاصلخیزتر فراهم میکرد. در نتیجه، مازاد غذا به طور فزایندهای رایج شد و رشد پایدار جمعیت رخ داد که منجر به دو برابر شدن تقریباً تعداد خانوارها شد. زمینهای کشاورزی بیشتری کشت شد و تجارت فراتر از جامعه محلی شروع به ظهور کرد.
همچنین شهرنشینی کوچک و محلی وجود داشت، زیرا روستاهایی که در مسیر تجاری کلیدی از پیش موجود قرار داشتند یا اخیراً به شبکه تجاری وارد شده بودند، میزان قابل توجهی از جمعیت و رشد زیرساختی را تجربه کردند. همه اینها برای دهقانانی مانند بودو چه معنایی داشت؟ برای یک بار، آنها راه دیگری برای خروج از همان زمینی که زندگی آنها را تأمین میکرد و همچنین آنها را به آن گره میزد، داشتند. هر سه فرزند بودو و ارمنترود شانس بهتری برای زنده ماندن در جهان و فرصتهای بیشتری برای کاوش در آن داشتند. این به معنای ترسیم تصویر بهتری به طور کلی نبود، زیرا به هر حال دهقانانی مانند بودو هنوز در معرض سرکوبهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بودند.
اما از برخی جهات که در نهایت کل جهان قرون وسطی اروپا را دگرگون کرد، دهقانان از نزدیک مزایای تغییرات در تولید زمین را تجربه کردند و زندگی آنها تا حدودی بهبود یافت.
گروه گزارش
