“آژنگ نیوز”:چگونه جایزه صلح نوبل راه خود را گم کرد؟جایزه صلح آلفرد نوبل به چیزی غیر از آنچه بنیانگذار آن در سال ۱۸۹۵ در نظر داشت تبدیل شده است. «قهرمانان صلح» کجا رفته‌اند؟احتمالاً هرگز هدیه‌ای بهتر از جایزه‌ای که آلفرد نوبل، مخترع و سرمایه‌دار سوئدی (۱۸۳۳-۱۸۹۶) برای «قهرمانان صلح» تأسیس کرد، به «بزرگترین منفعت بشریت» اهدا نشده است. لغو جنگ، رویای امیدوارکننده اکثر مردم در تمام اعصار بوده است. هنگامی که نوبل در ۲۷ نوامبر ۱۸۹۵ آخرین وصیت‌نامه خود را امضا کرد، به این نتیجه رسیده بود که آرزوی او برای صلح جهانی، خلع سلاح جهانی مبتنی بر قانون جهانی است. او قصد داشت جایزه خود را برای ایجاد یک تغییر سیستماتیک در روابط بین‌الملل ترویج دهد.

به سختی می‌توان گفت که هیچ یک از اختراعات او مؤثرتر از پنج جایزه نوبل برای پزشکی، فیزیک، شیمی، ادبیات و صلح‌جویی بوده است. آنها به یک نهاد بین‌المللی قابل مشاهده و پایدار تبدیل شده‌اند که هر سال دو بار توجه جهانی را به ذهن‌ها و اعمال بزرگ، ایده‌های نوآورانه و اکتشافات جلب می‌کنند.

بنیاد نوبل، مدیریت مالی و کمیته‌های اعطای جوایز، همگی در استکهلم واقع شده‌اند – با یک استثنا: نوبل انتخاب برندگان جایزه صلح را به یک کمیته مستقل پنج نفره که توسط پارلمان نروژ منصوب می‌شوند، واگذار کرد. نوبل آشکارا استورتینگ را بهترین مکان برای یافتن کمیته‌ای از افراد واجد شرایط و مشتاق به ترویج صلح از طریق قانون و خلع سلاح می‌دانست.

نوبل 1 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

تا جنگ جهانی دوم، کمیته‌ها به طور معقولی به دیدگاه اولیه نوبل وفادار بودند. با این حال، این جایزه مدت‌هاست که دیگر نیروهای مالی قدرتمند و مرگباری را که قرار بود با آنها مبارزه کند، به چالش نمی‌کشد. اکثر نمایندگان مجلس به جای انتصاب اعضای کمیته وفادار به نیات نوبل، از این جایزه برای خدمت به اهداف خود استفاده می‌کنند. تنها نام نوبل باقی مانده است؛ در واقع، استورتینگ کنترل خود را اعمال کرده است و به ویژه در دهه گذشته، این جایزه به یک عملیات تجاری و یک رویداد اجتماعی پر زرق و برق تبدیل شده است.

بسیاری از جوایز صلح نوبل، از جمله جوایزی که به طور مشترک در سال ۱۹۷۳ به هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، و انقلابی ویتنامی، له دوک تو، و در سال ۲۰۰۷ به معاون رئیس جمهور سابق ایالات متحده، ال گور، اعطا شد، به شدت مورد تردید قرار گرفته‌اند. با این حال، نگاهی ساده به متن اصلی نوبل کافی است تا تأیید کند که چیزی اساسی‌تر اشتباه پیش رفته است.

بسیاری فکر می‌کنند که امروزه نمی‌توان نوبل را خیلی جدی گرفت؛ این وصیت‌نامه بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد، زمانه تغییر کرده است، ما درک وسیع‌تری از صلح و چگونگی ایجاد و حفظ آن داریم. اما نوبل دیدگاه دقیقی – به هیچ وجه قدیمی نشده – داشت که در آن دریافت‌کنندگان مورد نظر را «قهرمانان صلح» می‌نامید، که در ادامه اینگونه توصیف می‌شود:

کسی که بیشترین یا بهترین کار را برای برادری بین ملت‌ها، برای لغو یا کاهش ارتش‌های دائمی و برای برگزاری و ترویج کنگره‌های صلح انجام داده باشد.

یک مورخ آشنا با سیاست‌های آن دوره، فوراً تأثیر بارونس برتا فون ساتنر (۱۸۴۳-۱۹۱۴)، مبارز صلح اتریشی و دریافت‌کننده جایزه در سال ۱۹۰۵ را تشخیص خواهد داد. جنبش او مصمم بود سنتی را که در شعار «اگر صلح می‌خواهی، برای جنگ آماده شو» خلاصه شده بود، بشکند. نوبل می‌خواست از کسانی حمایت کند که فکر می‌کنند برای داشتن صلح باید برای صلح آماده شد.

ساتنر دوستی بود که در طول دو دهه آخر عمر نوبل با او مکاتبه داشت و جایزه‌ای برای قهرمانان صلح نتیجه تشویق‌های مداوم او بود. این واقعیت که نوبل بلافاصله پس از امضای آخرین وصیت‌نامه‌اش، ساتنر را مطلع کرد، جای شکی در مورد نیات او باقی نمی‌گذارد.

پس چگونه ممکن بود که پارلمان هدف نوبل را تا این حد کامل فراموش کند؟ بدون شک، پس از جنگ جهانی دوم، تغییر در نگرش نروژی‌ها نقشی در این امر داشت: نروژ به محض تشکیل ناتو در سال ۱۹۴۹ به آن پیوست. انحراف بیشتر از آرمان‌های نوبل زمانی اتفاق افتاد که کمیته نوبل فعالیت‌های جانبی، یک کنسرت راک سالانه و یک مرکز صلح را آغاز کرد که آنها را به طور فزاینده‌ای به حامیان مالی تجاری وابسته کرده است.

اساساً، پس از سال ۱۹۴۵، کمیته وصیت‌نامه نوبل را فراموش کرد و بر کلمه «صلح» و عبارت «جایزه صلح» تأکید کرد. از این موارد برای توجیه اعطای جایزه به هر کسی که با کمیته مطابقت داشته باشد، استفاده شده است، اما تفسیر مفهومی که نوبل از آن استفاده نکرده است به جای بررسی آنچه او در نظر داشته، مسلماً یک اشتباه بزرگ است. علاوه بر این، «مفهوم گسترده صلح» کمیته آنقدر فراگیر است که بی‌معنی می‌شود.

ممکن است استدلال شود که انحراف از هدف نوبل در سال‌های بلافاصله پس از مرگ او در سال ۱۸۹۶ آغاز شد. نروژ در آستانه ترک اتحادیه با سوئد بود و بنابراین ارتش خود را برای آمادگی برای یک رویارویی خشونت‌آمیز بالقوه تقویت کرد.

نوبل ممکن است جایزه صلح را به نروژ واگذار کرده باشد، زیرا این کشور در اتحاد با سوئد، سیاست خارجی مستقلی نداشت. این وضعیت با استقلال نروژ در سال ۱۹۰۵ تغییر کرد. اولین سوءاستفاده آشکار از این جایزه برای خدمت به منافع نروژ تنها یک سال بعد، با اعطای جایزه به تدی روزولت، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، رخ داد. هالودان کوهت، رئیس کمیته نوبل (و وزیر امور خارجه نروژ)، گفت که «نروژ به یک دوست خوب نیاز دارد، حتی اگر دور باشد».

یکی از چهره‌هایی که به دنبال پیروی از نیات نوبل بود، گونار یان، رئیس کمیته از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۶۶ بود. او در نقض شگفت‌آور ممنوعیت افشای هر چیزی در مورد مذاکرات کمیته، خاطرات خصوصی خود را که حاوی صورتجلسات بحث‌های گسترده بود، به کتابخانه ملی نروژ سپرده بود. این صورتجلسات نشان می‌دهد که اکثر اعضای کمیته علاقه‌ای به یادآوری‌های تقریباً سالانه یان در مورد وصیت‌نامه و آنچه نوبل واقعاً می‌خواست، نشان ندادند یا علاقه‌ای نشان ندادند. این خاطرات توسط چندین نفر در خدمت کمیته نوبل، مانند لوندستاد و سه مورخ (اویند استنرسن، ایوار لیبک و آسله اسوین) که در سال ۲۰۰۱ مأمور نوشتن جلد صدمین سالگرد جایزه صلح شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفته بود. همه آنها تصمیم گرفته‌اند که همچنان نیت نوبل را نادیده بگیرند، احتمالاً با درک عواقب آن در صورت آشکار شدن آن برای عموم مردم.

داستان جایزه صلح، داستان دموکراسی متزلزل و عدم احترام به حاکمیت قانون است. در پاسخ به شواهد غیرقابل انکار نادیده گرفتن نیت نوبل، کمیته در پاییز ۲۰۰۹ شروع به ادعای احترام همیشگی به نوبل کرد، که این ادعا، خلاف گفته قبلی خود مبنی بر غیرممکن بودن پیروی از وصیت‌نامه بود.

دموکراسی نیازمند بحثی پرشور است، اما باید صادقانه باشد. بدون سطح مشخصی از استدلال، احترام به حقیقت، منطق و ارتباط، دموکراسی نمی‌تواند عملکرد داشته باشد. اما اگر حتی قانع‌کننده‌ترین استدلال‌ها نادیده گرفته شوند، حق صحبت کردن، نوشتن و شنیده شدن فایده چندانی نخواهد داشت، زیرا صاحبان قدرت به هر حال هر کاری که دوست دارند انجام می‌دهند.

ما به شدت به کاری که نوبل آرزوی حمایت از آن را داشت نیاز داریم. برای انجام این وظیفه، این جایزه به متولیانی وفادار به دیدگاه سازش‌ناپذیر آلفرد نوبل در مورد صلح از طریق خلع سلاح جهانی و حاکمیت قانون نیاز مبرم دارد.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *