“آژنگ نیوز”:یک برج در تهران در اوایل دوره قاجار بوده که آنرا برج نوش میگفتند و محل آن میان خیابان فردوسی و خیابان قوام السلطنه بوده است و تا دهه ۳۰ خورشیدی هم اسم آن خیابان برج نوش بوده چون یکی از زنهای خیلی زیبای فتحعلی شاه بنام نوش لب خانم در این باغ و این برج منزل داشته است.
علاقه مندی فتحعلی شاه به این زن آنطور بوده که پس از معاهده ترکمانچای و شکست های پی در پی ایران فتحعلی شاه تا مدتی افسرده خاطر بوده و به هیچ یک از بانوان حرمسرا اعتنا نداشته سرا نجام عده ای از چاپلوسان درباری از داخل و خارج دور فتحعلی شاه را میگیرند که بالاخره باید از فکر و خیال بیرون بیائید و هر کدام از بانوان حرم را که مورد توجه خاطر ملوکانه است برای رفع غم واندوه به بارگاه بیاید . فتحعلی شاه ناگهان این بیت را میخواند:
و تو آن شکر خنده که پر نوش دهانی دارد
نه دل من که دل خلق جهانی دارد
وبلا فاصله طرف عمارت برج نوش حرکت می کند.

اتفاقاً این عمارت برج نوش؛ نیش هایی هم داشته است.به این قسم که چون ملازمان دربارفتحعلی شاه زنها را نمی کشتند و عقیده داشتند که خون زن شوم است لذا زنانی که تقصیر کار میشدند خواجه سرایان آنها را در کیسه بزرگی میگذاردند و شبانه از بالای برج نوش به پائین می انداختند و عده ای از خواجه سرایان در پائین برج کشیک می کشیدند که تا کیسه امانتی از بالا به زیر آمد؛ فوری آنرا به چاه های عمارت حمل کنند و به قعر چاه بریزند .در سال ۱۳۳۴ خورشیدی در همین محل برای پی ریزی زمین ها را میکندند مقدار زیادی استخوان نیم پوسیده از نقاط مختلف بیرون
آوردند .
مهم ترین تقصیرات زنان و دختران و کنیزان حرمسرا آن بوده که با مردی اگرچه شاهزادگان وفرزندان پادشاه بودند طرف صحبت و یا معاشرت واقع میشدند.
نوشته علی جواهر کلام
گروه تاریخ