“آژنگ نیوز”:ماجرای خانه نشینی وبستری شدن کامران فانی در بیمارستان سینا حکایت غم انگیز ؛عاقبت کار و فعالیت فرهنگی است. یادداشتی از علی دهباشی در خصوص بیماری کامران فانی در کانال نشریه بخارا دیدم .سپس در گفتگویی که امروز ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۴ با ایشان داشتم؛ حکایت تکان دهنده ای از کامران فانی را که میشنیدم به هیج وجه در مخیله ام نمیگنجید. البته شنیدن این حکایت در مورد گنجینه های فرهنگی ایران تکراری است. در ابتدا یادداشت دهباشی را بخوانیم.

جناب آقای دکتر کرمانپور عزیز
در این روزگار وانفسا اقدام عاجل شما در مورد انتقال استاد ما کامران فانی به بخش ویژۀ بیمارستان و نفس حق پزشک عالیقدر آقای دکتر محمدرضا قینی، باعث شد که استاد ما اگر بگویم از مرگ نجات یافت بیجا نگفتم.
دکتر کرمانپور، این روزها ما دوستداران استاد دعاگوی شما هستیم.
ای‌کاش ایران ما صدها بلکه هزاران از نوع پزشکانی همچون جنابعالی و دکتر قینی می‌داشت. البته هستند و کم هم نیستند پزشکان عالیقدری که این روزها مردم گرفتار و دردمند ما را مداوا می‌کنند.
امیدوارم با ادامۀ مداوای دیگر پزشکان متخصص، استاد ما سلامتی خود را بدست بیاورند، و همگی در سالروز تولد ایشان شبی به افتخارشان با حضور دیگر دوستان‌ استاد برگزار کنیم.

ارادتمند دیرین
علی دهباشی

غروب پنجشنبه بیست و‌ چهارم مهرماه ۱۴۰۴

فانی - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

اما برای آنکه بدانیم چه مقدمه ای منجر به این نتیجه!! شده است یادداشت شهرام یاری راهم در کانال موسسه پژوهشی میراث آمده را مطالعه کنید:

جمعه یازدهم مهرماه ۱۴۰۴ به همراه دکتر سیدحسین میرمجلسی پزشک فرهنگ‌دوست و واقف ۳۰ هزار کتاب فاخر فارسی به کتابخانه مرکزی رشت، به حضور استاد محمدعلی موحد شرفیاب شدیم….

بعد از اندکی گفتگو… سخن بر احوال جناب کامران فانی رفت که از پیش از کرونا، کنج عزلت را بر گنج الفت با یاران برگزیده و ارتباطاتش را قطع و حضور در محافل را ترک کرده است. خدا نیامرزد نامردمانی که در حق او جفا کردند و با اتهاماتی واهی این دانشمند بی‌بدیل، پرخوانِ بسیاردان را چنین پژمرده‌حال کردند که سالهاست پاسخ تلفن دوستان را نمی‌دهد و دعوت دیدارها را اجابت نمی‌کند و شوربختانه اکنون کنج آسایشگاه، نه چندان کسی را می‌شناسد که با او دم گیرد و نه دیگر کاری درخور برای او می‌توان کرد. شمعی که می‌بایست فروغ جانها می‌شد، اکنون بی‌فروغ در گوشۀ بی‌مهری با پشتی خمیده نشسته است. استاد موحد از شنیدن این خبر آهی بلند کشیدند و بسیار متأثر شدند. فرمودند دریغ که چنین انسان شریفی به چنین سرنوشتی دچار شده. بعد اشاره کردند که او نقش مهمی در تألیف دایرهالمعارف تشیع (۱۶جلدی)، و ترجمۀ دایرهالمعارف دمکراسی (۳جلدی)، دانش‌گستر (۱۸جلدی) و کارهای کلان دیگر داشتند و سپس برای ایشان آرزوی بهبودی و رسیدگی کردند.
اما کامران فانی کیست؟به قول علی دهباشی شما هر دایره المعارفی و یا دیگر گنجینه های ادبی و فرهنگی کشور را مطالعه کنید حتما نام کامران فانی را در آن خواهید دید.

فانی در سال تحصیلی ۱۳۴۷ – ۱۳۴۸ به همراه قدمعلی سرامی، بهاءالدین خرمشاهی، سعید حمیدیان، حسن انوشه و جواد برومند سعید از دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. در دانشگاه تهران از محضربزرگانی چون عبدالحسین زرین‌کوب، ذبیح‌الله صفا، دکتر حسن مینوچهر، پرویز ناتل خانلری، بدیع‌الزمان فروزانفر، جلال‌الدین همایی و بهرام فره‌وشی بهره برد.

نخستین مطلبی که از فانی منتشر شد در نگین (ش۴۳، آذر ۱۳۴۷) داستانی از گی دوموپاسان است. او درباره تاگور هم مقاله‌ای موجز و خواندنی در نگین نوشت. فانی نخستین کسی است که گونتر گراس را به فارسی‌زبانان معرفی کرد، روزهایی که گونتر گراس جایزه نوبل ادبی را به دست نیاورده بود و شهرتی عالم‌گیر نداشت اما خود را به عنوان نویسنده‌ای توانا در ادبیات آلمان تثبیت کرده بود. نمایش‌نامه آنتوان چخوف،‌ مرغ دریایی، را به فارسی ترجمه کرد. کتابی را که خود می‌پسندد و به‌راستی هم کتابی خواندنی است سلوک روحی بتهوون اثر سالیوان است. این کتاب به دنیای فکری و روحی هنرمند ممتاز عالم موسیقی می‌پردازد و همچنان یکی از بهترین آثار درباره بتهوون است. نکته این‌جاست که فانی با موسیقی نیک آشناست و شنونده متبحر موسیقی است. ترجمه کتاب سالیوان در واقع ادای دینی به بتهوون است که موسیقی‌دان محبوب اوست.

 مقاله فانی درباره «بیت الحکمه و دارالترجمه» و گفت‌وگوهای او درباره جنبه‌های ترجمه با نشریه‌ها نیز گوشه‌هایی کمتر دیده‌شده از تاریخ ترجمه در ایران را آشکار می‌کند. کامران فانی با نام مستعار «فرود» هم برای کودکان آثاری پدید آورده است. درباره جنگ جهانی اول و دوم نیز سلسله مقاله‌هایی برای نوجوانان نوشت که بعداً به صورت کتاب منتشر شد. 

نام و عنوان برخی از آثار او:

رده‌بندی دهدهی دیوئی: تاریخ ایران، انتشارات کتابخانه ملی، ۱۳۷۸ش؛
فرهنگ موضوعی قرآن مجید، (مؤلف همکار: بهاءالدین خرمشاهی)، انتشارات الهدی، ۱۳۶۲ش؛
دائره المعارف ناسیونالیسم (مجموعه مؤلفان)، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۳ش؛
دائره المعارف تشیع (مجموعه مؤلفان)، بنیاد اسلامی طاهر، ۱۳۶۶ش؛
دانشنامه دانش گستر (مجموعه مؤلفان)، موسسه علمی – فرهنگی دانش گستر، ۱۳۸۹ش؛
دایرهالمعارف دموکراسی (مجموعه مؤلفان)، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۳ش؛

البته تعداد آثار قلمی او شامل :تالیف ؛ترجمه ؛تصحیح و مقالات علمی ؛بیش از صدها عنوان است. اما جالب است بدانیم که تاکنون هیچیک از آثار او واجد دریافت جایزه و یاتقدیری نشده است!!همچنان که کسی از خود او هم تا قبل از بیماری اش خبری نداشت.

علی دهباشی در خصوص فانی میگوید:او کارمند کتابخانه ملی بود .اما سالهای عمرش را وقف علم و دانش کرده بود .تا اینکه آقای خاتمی به ریاست کتابخانه ملی میرسد. ایشان منزلی برای فانی میخرد که وی از سرگردانی و اجاره نشینی پس از سالها خلاص می شود. اما وی ازدواج نکرده بود و به همراه خاله مسن اش زندگی میکرد.البته بعدا به آسایشگاه سالمندان منتقل شد.

همچنین درگفتگو با علی دهباشی دریافتم که کامران فانی مدتی بیمار بوده اما بیماری اش شدت گرفته بود. به گونه ای که تا سه روز هیچ مراقبتی از او نشده بود. با همت و پیگیری دهباشی برای انتقالش به بیمارستان سینا تلاشهایی صورت میگیرد. دهباشی شخصا به وزارت فرهنگ مراجعه کرده تا اقداماتی برای فانی انجام شود. جناب صالحی وزیر فرهنگ دستور پیگیری و اقدماتی را میدهند.در خبرهای رسمی نیز تاکید شده که در آسایشگاه مقامات رسمی با وی ملاقات داشته اند.البته در این یک مورد کامران فانی موقعیت بهتری دارد. چون معمولا انجام اقدامات باشکوه مربوط به برگزاری مراسم باشکوه و مجلل تشییع و تدفین چهره های فرهنگی ؛ است.

کامران فانی نمونه چهره هایی است که ضرورت دارد تا زمان سلامت و توانمند بودنشان حایگاه خاصشان شناسایی شود. این بر ما اهل رسانه و بر متولیان فرهنگ است که از حال آنها با خبر باشیم.وگرنه هم فانی و هم همه چهره های فرهنگی دیگر خودشان را بی نیاز از توجه ما میدانند.

گزارش:حسن محرابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *