“آژنگ نیوز”:روزنامه فروشان تاریخ ساز ایران چهره های کمتر شناخته شده ای هستند.تعدادی از آنها در سال ۱۳۳۹ خورشیدی مورد توجه قرار گرفته و معرفی شده اند . در این گزارش با برخی از آنها آشنا می شوید.
پیرترین روزنامه فروش تهران حسین مسکین نام داشت.او میگوید :
نام بنده حسین مسکین است ، بله ، مسکین. پنجاه و پنج سال قبل که سیزده ساله بودم(۱۲۸۴ خورشیدی). اولین ورق روزنامه را فروخته ام تا حالا آثار ادبی من در بسیاری از جراید و مجلات مثل نسیم شمال حصار عدل ، گل زرد و کانون شعرا چاپ شده است .

همه ساله هم برای اعلیحضرت همایونی مدیحه ای ساخته ام اخیرا برای تولد ولیعهدهم چیزی سروده ام. بله ، آقا پنجاه و پنج سال است که در سر همین سکوی دست راست بازار بزازها روزنامه میفروشم و معروف خاص و عامم . آره آقا جون ما اینجا برای ارشاد مردم فعالیت میکنیم. این را هم بدانید که این پیرتان تمام مجلاتی را که فروخته درشت تاریزش را خوانده و کاملا معتاد شده همانطور که مشتریان خود را معتاد کرده خوب چه میشود کرد ایران است این مطبوعات خوب.
رئیس خط ری
اکبر ابراهیم نژاد رئیس خط ری است.رئیس به این معنی که روزنامه ها و مجلات خیابان امیر کبیر و ری را ایشان به فروشندگان دیگر تحویل میداد.
این آقای رئیس درباره فعالیتش اظهار میکرد :
دوازده سال است که روزنامه می فروشم ، پنج سال مقابل کوچه روحی در خیابان ایران و جلوی کوچه دردار در خیابان ری بوده ام حالا هم هفت سال است که جلوی کوچه آبشار هستم و به دیگر فروشندگان خط ری هم نشریات را پخش میکنم .

گر چه تمام نشریاتی که میفروشم برای ما محترم است اما مسلما نشریه ای که زیادتر از دیگر نشریات به فروش رود و برای ما نفعی در برداشته باشد بیشتر مورد علاقه ما است تمام جراید مؤسسه اطلاعات برای ما دارای منفعت است . اکبر آقا میگفت که : یک روز جوانی آمد و بمن گفت آقاجان مجله ای میخواهم که در آن عکس لخت باشد . جواب دادم حضرت آقا مجله ای که شما میخواهید من ندارم . آقا اگر چیزی میخواهید که از آن استفاده بکنید و از عکسهای زیبایش هم خوشتان بیاید بفرمائید این مجله اطلاعات هفتگی را بردارید چند روز قبل هم شماره ویژه بود و پس از نیم ساعت تمام شد. فردای آنروز یک آقا از جلوی بساط من رد میشد و همان مجله در دستش بود. او را صدا زدم و گفتم آقا ممکنست این مجله تان را حا لاکه خوانده اید به من بفروشید ؟ فورا جواب داد : نخیر، اگر شما دارید یکی دیگر هم بمن بفروشید برای دخترم میخواهم.
میرزا علی آقا فروشنده روزنامه های مشروطیت
آقای علی شفیعی معروف به «میرزاعلی آقا میگفت :
من از اول محمد علیشاه قاجار که شاید پنجاه و دو سه سال باشد روزنامه فروشی کرده ام ای چی چی
برایتان تعریف کنم من روزنامه های صور اصرافیل ، حبل المتین ، کشکول وحبل المتین کلکته را فروخته ام.
خلاصه اونوقتی که در تمام تهران بیش از سه چهار تا روزنامه فروش وسی چهل تا روزنامه خوان نبود.
از روزی هم که آقای مسعودی روزنامه اطلاعات را منتشر کرد فروشنده آن بوده ام تا حالا که ماشاالله ده
یازده تاروزنامه و مجله دارد .

خدا عزتشان را زیاد کند. الان آقای مسعودی چراغی را روشن کرده که چندین هزار نفر از کارمند و کارگر و فروشنده در پرتو آن نان میخورند.میرزا علی آقا در باره مطبوعات گفته :الان مطبوعات بنظر من چه برای خواننده و چه برای فروشنده بهترین است.
والله ما که غرق در روزنامه و مجله هستیم می بینیم این مجله ها همه چیز دارد و همه صنف مردم میتوانند
از آن استفاده کنند . من باید این را بگویم که خود مردم هم متوجه این موضوع هستند. دلیلش هم فروش ماست . بعضی مجله ها نایاب شده و یکی دو تومان بیش از قیمت معمولش به فروش میروند . مثلا شماره هائیکه
الان بیادم هست مثل سی ام تیر بیست و هشتم مرداد و چند روز پس از وقایع عراق .
بهترین روزنامه فروش مرکز شهر١۵ سال دریک نقطه
آقای اسماعیل سلیمی پانزده سال است که فقط در خیابان سعدی جنب شرکت بیمه جلوی ایستگاه شمیران بقول خودش بدون اینکه یک قدم بالا یا پایین برود بفروش جراید مشغول است .
اسمال آقا میگفت : راستش اینستکه بعضیها خیال میکنند ما فروشندگان جرایدخودمان کاری به مطالب روزنامه یا مجله ای نداریم و هیچوقت نگاه نمیکنیم و اصلا لای نشریه ای را هم باز نمیکنیم . در صورتیکه اینطور نیست. و این خودش اشتباه بزرگیست. اتفاقا باید بگویم که صنف ما از هر طبقه ای بیشتر سرش توی مطبوعات است . و شاید هم اگر نتوانیم چیزی بنویسیم، میتوانیم بگوئیم که کدام مطلب مردم پسند تر است و کدام مقاله چندان خواننده ای ندارد و اگر نخندید ما معتقدیم که ما میتوانیم برای یک روزنامه یا مجله ای مشاور خوبی باشیم .
اسمال آقا همینطور که داشت حرف میزد خم شد و مجله ای را برداشته شروع بورق زدن کرد.

اسمال آقا بالاخره همه صفحات را ورق زد و بدلایلی ثابت کرد که مطالب آن خواننده دارد. اما وقتی به دو صفحه «هنر و ادبیات» رسید سری تکان داد و گفت :
اما چاکرتان معتقد است که گاهی توی این دو صفحه چیزهائی نوشته میشود که برای بعضی البته بعضی ها دیر فهم است.
اما اسمال خان میدانست مجله ها گاهی این مطالب را برای همان بعضی ها چاپ میکنند که کم کم عادت کنند وزودتر بفهمند .
اسمال خان هم مثل بقیه روزنامه فروشها میگفت: بایدهمیشه از آن شماره هائیکه دانه ای دو تومان سه تومان فروش میروند منتشر کنند

تهیه و تدوین:حسن محرابی
گروه تاریخ