“آژنگ نیوز”:مشاغل عجیب وغریب ازسیاه کردن دیوارتا فروش زالو در سال ۱۳۳۵ خورشیدی از مشاغل رایج و پر درآمد بود. به عنوان نمونه در اواخر سالهای ۱۳۳۰  سیاه کردن در و دیوارهای تهران مدروز شده بود؛به صورتی که روی هر درودیواری اعلان مینوشتند. تا آنجا که دست روی سینه کوههای شمیران هم گذاشتند و از مرکز تهران گرفته تا تجریش و پس قلعه و توچال سر تا سر این راه دراز علاوه بر خیابانها و کوچه ها روی هر تخته سنگی در امتداد رودخانه در بندوپس قلعه هم اعلامهای جورواجور میدیدند که با مرکب سیاه و قرمز و خط خوش هر کسی برای کالای خودش اعلانی نوشته بود.

شغل تصویر۱ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

اتفاقاً موسم انتخابات نزدیک میشد و تب انتخاباتی داشت درجه اش بالا میرفت دستگاه های تبلیغاتی به راه  می افتاد. یکی دو نفر آدم زرنگ پیدا شدند چند تا بچه را اجیر کردند با منتظر الوکاله ها وارد مذاکره گردیدند و در مقابل پولی که میگرفتند قرارشد درو دیوار تهران را از اسم آنها سیاه نمایند .

چند روزی این اعلان نویسی رواج پیدا کرده بود که ناگهان یکروز دیدند خیلی از اسامی و اعلانهای روی در و دیوار محو شده یا روی آنها مرکب مالیده اند.

چه دردسرتان بدهیم یک پسرک شانزده هفده ساله پیداشدو داوطلب گردید؛مجدداً اسامی را بخط خوش بنویسد و درستکاریها را محو نماید. بقول خودش  وفاکر و مزدی گرفت.

ولی همیشه یکروز بعد همان نوشته ها دوباره محومی گردیده تا پس از چند هفته تصادفاً بک شب کسی را که مرتکب این عمل می شد؛دستگیر کردند .معلوم شد برادر  پسرکی است که اعلانها را مینوشته است!!

این دو برادر یکی اعلانها را پاک می کرده و دیگری مزد میگرفته دوباره بنویسد و مدتی با هم عده ای آدم سرشناس را سرکیسه میکرده اند !

خونی که زالو میمکد

تهیه کردن زالو یکی از کارهای پر درآمد بود که زحمت و خطری کمتر از خون فروشی نداشت. کسی که زالو جمع میکردباید برود کنار بعضی رودخانه ها پایش را چندین ساعت توی آب بگذارد تازالوها که گوشت و خون خوبی  به چنگشان افتاده است به جان او بیافتند و به پای او بچسبد و خونش را بمکند.

بعد که زالوها جمع شدند پایش را از آب خارج میکرد قدری نمک روی آن میپاشید که زالو ها نیش خود را از پوست بدن او بیرون آورند. و او بتواند آنها را دانه ای دو سه ریال یا کمترو بیشتر به زالو فروشهای شهری بفروشد.

معامله عقرب

یک آدم دیگر که از زور گرسنگی مخترع شد؛ مردجوانی بود که رفته بود چند تا عقرب پیدا کرده و برده بود در یکی از دهات میان کاشان و اصفهان توی خانه ها ول کرده بود که مردم وحشت زده شدند و او که خودش را به لباس روش های قلندر در آورده بود ؛روز بعد وارد همان ده شد و گفت اگر هر خانه ای مبلغی پول یا چند من گندم به او بدهند وردی میخواند دیگر کسی تا صد سال دیگر در آن قریه رنگ عقرب نبیند که البته معلوم بود ورد او اثر داشت چون او دیگر عقربی نداشت توی خانه ها ول کند.

فوتبال کبک و فال گنجشک !!

یک هموطن دیگرمان هم رفته بودیک کبک بدبخت را پیدا کرده و نمیدانیم که با چه مهارتی او را تعلیم داده بود که توی قفس خودش فوتبال بازی کند و مردم بیکار را سرگرم نماید . بازی کردن با خوش رقصی این کبک هم دیدنی و پولساز بود.

شغل تصویر - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

این کبک رادر یک قفس کوچک شیشه ای -گذاشته بود یک توپ سبک لاستیکی کوچک به اندازه دانه نخودهم توی قفس بود که کبک روی آن میپریده و توپ را از این طرف به آنطرف قفس می انداخت.

این شخص همکار دیگری هم پیدا کرده بود که گنجشکی را در قفس گذارده و بوسیله حرکات گنجشک برای مردم فال میگرفت و آنهایی را که خیلی ساده بودند بوسیله فال گنجشک اغفال کرده و از آنها پول در میآورد.

تهیه و تدوین:حسن محرابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *