“آژنگ نیوز”: یک بررسی تاریخی نشان می دهدکه:قلیان دودکشی را در ایران باب کرد؛پیش از آن به صورت دقیق و گسترده وسیله ای برای دودکشی در ایران معرفی نشده است.هر چه هست قلیان از آغازهای رواج دود کشی در ایران شناخته شده بوده و بکار میرفته است .زیرا تاورنیه که در زمانهای شاه صفی و پسرش شاه عباس دوم و نواده اش شاه سلیمان به ایران سفرها کرده بارها یاد این افزار دود کشی را به میان می آورد ،از سخنان او چنین بر می آید که غلیان در میانه زمان شاه صفی و پسرش شاه عباس ساخته شده ، و این است که به گفته او شاه صفی چبوق ، ولی شاه عباس قلیان میکشیده بهر حال از پیدایش قلیان نتیجه ای هم پیدا شده،و آن اینکه برای قلیان گونه دیگری از گونه های توتون را برگزیده اند، و آنرا از روی همان نام اروپایی گیاه ، تنباکو نامیده اند،و این گونه توتون که در شیر از کاشته میشده در فارس گونه بسیار بهتری بدست آمده که سپس در اروپا نیز شناخته گردیده است.
با پیدایش غلیان ،دود کشان در ایران به دو دسته تقسیم گردیده اند : قلیان کشان و چبق کشان ، درباریان بیشترشان قلیان را پذیرفته اند ، زیرا نوکرانی داشته اند و درست کردن قلیان برای آنان دشوار نبوده ، و طبقات دیگر بیشترشان چپق می کشیده اند.زیرا درست کردنش آسان بوده است. از آن سو نمود قلیان و آن خروشی که در هنگام دم زدن پدید می آورد باگردنکشی وبرتری فروشی درباریان واعیانها ، و خواری چبوق و فس فس آن بهنگام کشیدن با فروتنی فروشی طبقات دیگر سازگار می آمده است .
اعیانها در خانه خود آبدارخانه داشتند که همانکه قلیان خواستند داده شود.در میهمانیها نیز بایستی نوکر قلیان را بدست گیرد و همراه آقا برود .

ستار خان در حال قلیان کشیدند
برای سفر نیز اندیشه بکار برده قُبُل و مَنقل پدید آوردند که درمیان راه پیایی برروی اسب نیز قلیان بکشند.قلیانهای با نی های دراز ومارپیچی برای همین کار بودند.
محمد رضا بیک فرستاده شاه سلطان حسین به دربارلویی چهاردهم درسفر با همه سختیهای بسیار آن، قلیان خود را همراه داشته ،و در رسیدن به پاریس که باشکوه رسمی پذیرایی از او میشده ، محمد رضا بیک برروی اسب راه می پیموده و دوسوار از اینور و آنور یکی شمشیر او را و دیگری غلیانش را بدست گرفته همراهی مینموده اند.نویسنده فرانسوی که داستان سفر آن فرستاده ایرانی را کتابی نوشته؛درباره قلیانکشی محمدرضا بیک در میان راه تکه ای مینویسد که بهتر است در اینجا بیاوریم :
محمد رضابیک می بایسته از پاریس به ورسای برود تا لویی را ببیند و برای این کار کالسکه پادشاهی را برایش فرستاده دستگاه باشکوهی آماده گردانیده بوده اند.
نویسنده فرانسوی این داستان را چنین مینویسد :
چون به میانه راه پاریس و ورسای رسیدند سفیر خواهش کرد که کالسکه را آهسته برانند تا او قلیانی بکشد، و برای اینکار راه شگفت آوری اندیشیده بود.زیرا همانکه دستور داد غلام سیاهی سواره و رکاب به اسب زده به در جلوی کالسکه تاخت و قلیان را که آب ریخته و آماده میداشت بی درنک با تنباکو انباشت و آتش برروی آن گذاشت ، و آنگاه چین و خم لوله چرمین و درازی را که یکسرش به قلیان بود از هم باز کرده سر دیگرش را بدست آقای خود داد و با آنکه کالسکه چی همان زمان راه افتاد راه پیمایی جلوگیری از غلیان کشی او نمیکرد و از تکان کالسکه؛ آتش تنباکو نمی ریخت. این یک شگفتی که است آتش افروخته همراه داشتند و نیاز به افروختن آن پیدا نمیکردند » .

مسیونوز بلژیکی در حال قلیان کشیدن
از آن سوی چبق کشان کیفیت توتون را چند درجه ارتقا دادند ِبه گونه ای حتی و توانگران نیز آن را میکشیدند. در چوب چپوق و سر آن نیز سلیقه هابکار رفت و بهانه ای برای برتری فروشی بدست افراد افتاد .
از نکات جالب آن است که برخی از طبقات بر درازی چبق افزودند . برخی طبقات چبقشان در از بود که چون راست مینشستند و سر آن را به میان دو لب میگیرفتند بخش انتهایی اش بروی زمین بود؛تا نیاز پیدا نکنند که بدست گیرند و یاخم شوند
چنانکه از گفته های تاورنیه بر می آید ایرانیان از همان آغاز دلبستگی بسیار به دود کشی پیدا کرده اند ، و این خود باری بدوش کارگران و رنجبران بوده که با تن فرسایی و سختی پولی بدست آورند و بخشی از آنرا به توتون یا تنباکو داده؛ دود کنند. جمله های خود تاورنیه اینست : ایرانیان از زن و مرد به کشیدن توتون خو گرفته اند که بریدن توتون از ایشان با بریدن زندگیشان یکسانست. بسیاری از آنها از نان توانند گذشت و از توتون نتوانند گذشت. کارگران همانکه پولی بدست آوردند یا مزدی گرفتند نخست بخشی از آنرا برای توتون جدا میکنند » .
از دیگرسو چنین پیداست که ایرانیان دود کشی را از عثمانیان گرفته بودند و آنرا به هندوستانیان و دیگران داده اند. اگر چه در آن زمان انگلیسیان و دیگر اروپاییان به هندوستان و جاوه و جزیره های مالزی راه باز کرده آمد و رفت داشتند و می توان پنداشت که دود کشی را آنان به آنجارسانده اند.
در آن زمانها ایران یکی از دولتهای بزرگ و به نام آسیا بشمار میرفت و رفت وآمد ایرانیان به هندوستان زیاد بود. بنابراین رواج غلیان و چبوق در هندوستان از سوی ایرانیان روشن است.
بهر حال چنانکه انگلیسیان دود کشی را از آمریکا آوردند و پیپ را در اروپا رواج دادند ،عثمانیان آنرا به آفریقا و آسیا رسانیدند و چبق درازرا بدست مردم دادند، ایرانیان نیز آنرا به هندوستان و دیگر جاها رسانیدند و برای آنکه چبوق تنها نباشد قلیان را پدید آوردند.
بدین ترتیب چبق و غلیان ،دویست و پنجاه سال بیشتر ، باهم می ساختند و راه میرفتند ، چه در سوگواریها و چه در شادمانیها؛ بزم آرایی کرده ؛ چبق با فس فس خود و قلیان با قلقلش مایه سرگرمی مردم شدند ،و از کلبه گلین بینوایان گرفته تا کاخ زرنگار پادشاهان پا می گزاردند، و با آنکه از خویشان نزدیک ساغر و صراحی میباشند همچون آنها به نام نبوده تا درون مسجدها و خانقاهها راه یافتند ، و بدینسان با سری گرم و دل تهی روزگار میگذرانیدند تا در ۱۴۰ سال پیش ناگهان سیگار از اروپا به ایران رسید و خود هماورد دلازاری برای چبوق و قلیان گردید.

قلیان چی متصدی چاق کردن قلیان
سیگار نخست وقتی به ایران از راه روسیه رسیده؛ نخست «پاپیروس خوانده می شده که گویا نام روسیش می باشد.
در ابتدا چون سیگار به ایران رسید؛تا دیرگاه اعیان و بازرگانان آنرا خوار داشته نپذیرفته اند و دیگران نیز آنرا شایسته نمی دانستند . با آنکه بهایش ارزان و افزارهایش سبک بودند؛ جز جوانان و نواندیشان به آن نگراییدند.
لیکن این ایستادگی کم کم سست گردیده و چنانکه میدانیم سیگار رواج بسیار یافته و چبق وقلیان را به کنار زده است.
گروه تاریخ