“آژنگ نیوز”:آیا میدانستید که ممکن است به خاطر تراشیدن سبیل زندانی شوید؟ بین سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۹۱۶، هر سربازی در ارتش بریتانیا از تراشیدن لب بالایی خود منع شده بود، در غیر این صورت این کار نقض نظم و انضباط تلقی میشد.
طبق فرهنگ لغت آکسفورد، در سال ۱۵۸۵ بود که کلمه «سبیل» برای اولین بار در ترجمه کتاب فرانسوی «سفرهای دریایی، گشت و گذارها» که به ترکی ترجمه شده بود، ثبت شد. سبیل تقریباً ۳۰۰ سال دیگر طول کشید تا به نشان امپراتوری بریتانیا تبدیل شود، امپراتوریای که در دوران اوج خود بر یک چهارم جمعیت جهان حکومت میکرد. در طول جنگهای ناپلئونی در دهه ۱۸۰۰، افسران بریتانیایی از فرانسویهای کوکس کامبی الهام میگرفتند که سبیلهایشان «نشانههای وحشت» بود. در سرزمینهای تازه استعمار شده هند، سبیل نمادی از اعتبار مردانه بود. تیپو سلطان، حاکم میسور، پیروزی خود بر کمپانی هند شرقی را با نقاشیای که سربازان تراشیده بریتانیایی را طوری به تصویر میکشید که انگار شبیه دختران یا حداقل موجوداتی «که کاملاً مرد نیستند» بودند، گرامی داشت.
بریتانیایی نیروهای ارتش بنگال ؛با سبیلهایشان چه به دلیل این تحقیر آشکار مردان هندی نسبت به بریتانیاییهای تراشیده، چه به دلیل نیاز به اثبات برتری نژاد امپراتوری یا صرفاً به این دلیل که این نماد جدید مردانگی را دوست داشتند، شروع به تصاحب این نشان هندی از مردانگی کردند. بدین ترتیب چیزی که به عنوان «جنبش سبیل» شناخته شد، آغاز شد. در سال ۱۸۳۱، با کمال میل، به شانزدهمین نیزهداران ارتش ملکه اجازه داده شد سبیل بگذارند.

با این حال، گذاشتن سبیل هنوز توسط بسیاری به عنوان «بومیگرایی» محکوم میشد و بریتانیاییها از پذیرش چنین مدی دلسرد میشدند. در سال ۱۸۴۳، سبیلهای بزرگ افسر ارتش جیمز ابوت، با وجود تلاشهای قهرمانانهاش در گوشه و کنار دورافتاده شبه قاره هند، باعث تعجب شد. با این حال، در این زمان، یک چهره عمومی به طور قابل توجهی جرأت گذاشتن سبیل را داشت: آقای جورج فردریک مونتز، نماینده پارلمان بیرمنگام.
در هند، فرماندار کل لرد دالهوزی طرفدار «تزئینات مویرگی» نبود. دالهوزی در نامههای خصوصی خود نوشت که «از دیدن یک سرباز انگلیسی که شبیه یک فرانسوی شده متنفر است». برعکس، خدمات ملکی از چنین تزئیناتی استقبال کرد. مطبوعات نیز احساسات مشابهی را منعکس کردند. تا دهه ۱۸۵۰، مجلات معتبری مانند The Westminster Review، Illustrated London News و The Naval & Military Gazette به طور گسترده در این مورد اظهار نظر کردند و باعث ایجاد «جنبش ریش و سبیل» شدند.
در سال ۱۸۵۳، یک مانیفست ریش در مجله پرخواننده Charles Dickens، Household Words، با عنوان «چرا اصلاح کنیم؟» منتشر شد. این جنبش پرسروصدا، مزایای موی صورت را چنان تبلیغ میکرد که تا سال ۱۸۵۴، Lord Frederick FitzClarence، فرمانده کل ارتش بمبئی از شرکت هند شرقی، دستور داد که سبیل برای سربازان اروپایی واحد بمبئی اجباری شود.
جنگ کریمه در اکتبر ۱۸۵۳ آغاز شد و به سربازان بریتانیایی اجازه داده شد تا برای محافظت از خود در برابر سرمای شدید و حملات نورالژی، از تیغ زدن صرف نظر کنند. سه سال بعد، هنگامی که جنگ پایان یافت، دیدن سربازان بازگشته از جنگ، الهامبخش آنها شد. ملکه ویکتوریا در دفتر خاطرات خود به تاریخ ۱۳ مارس ۱۸۵۶ نوشت که سربازانی که از کشتی پیاده میشدند «تصویری از مردان جنگجوی واقعی بودند… همه آنها ریشهای بلند خود را داشتند و کوله پشتیهای بزرگی به دوش میکشیدند».

در طول جنگ کریمه، ریش، سبیل و خط ریش به نمادهای شجاعت و عزم تبدیل شدند. بریتانیاییهای بازگشته به خانه، در همبستگی با قهرمانان خود در میدان نبرد، شروع به استفاده از مدلهای موی صورت مشابه کردند. سربازان، کریمه، گروهبان جان گری، توماس آنسلو و سرجوخه پاتریک کارتی، هنگ پیاده نظام ۹۵ (دربیشایر)، جنگ کریمه تا سال ۱۸۶۰، سبیل در ارتش بریتانیا اجباری شده بود.
در فرمان شماره ۱۶۹۵ از آییننامه پادشاه آمده است: «… چانه و لب زیرین تراشیده خواهند شد، اما لب بالایی تراشیده نخواهد شد.» سبیلها در صورت استفاده، طول متوسطی خواهند داشت. بنابراین، «لب بالایی» نتراشیده مترادف با لباس نظامی و خدمت شد.
چه ژنرال فردریک تسیگر، که در اواخر دهه ۱۸۷۰ در طول جنگهای زولو به شهرت رسید، چه فیلد مارشال فردریک اسلی رابرتز که به یکی از موفقترین فرماندهان قرن نوزدهم تبدیل شد، و چه کاوشگر بزرگ آفریقایی، سر ریچارد برتون، همگی لب بالایی سفت و سبیلدار داشتند. در واقع، برتون، در دوران نوجوانی خود در کالج ترینیتی، آکسفورد، یکی از دانشجویانش را به دوئل دعوت کرد، زیرا دومی جرأت کرد سبیل او را مسخره کند.
نه تنها در ارتش، بلکه پس از اواسط دهه ۱۸۵۰، سبیل به جامعه مدنی بریتانیا نیز هجوم آورد. فنجان سبیل در دهه ۱۸۶۰ اختراع شد تا سبیلها هنگام نوشیدن چای خشک بمانند. در سال ۱۸۶۱، مقالهای در مجله پزشکی بریتانیا نشان داد که آمریکا در مجموع ۳۶ میلیون روز کاری را در یک سال به طور متوسط فقط با تراشیدن ریش از دست میدهد. حتی در مستعمرات، اگر یک مرد بریتانیایی فراموش میکرد که انتهای سبیل خود را فر کند، مرگ اجتماعی محسوب میشد.
در باشگاه آقایان، نشان دادن خود با لب بالایی تراشیده به اندازه فراموش کردن پوشیدن شلوار شرمآور تلقی میشد. با این حال، در پایان دهه ۱۸۸۰، محبوبیت سبیل رو به کاهش بود. مردان شیکپوش در لندن شروع به ترجیح دادن اصلاح تمیز کردند. موهای صورت به عنوان محل تجمع میکروبها و باکتریها در نظر گرفته میشدند. تراشیدن ریش، در حالی که بیماران در بیمارستان بستری بودند، به یک هنجار تبدیل شد. در سال ۱۸۹۵، کینگ کمپ ژیلت، مخترع آمریکایی (که خودش هم سبیل برجستهای داشت) ایده تیغهای یکبار مصرف را مطرح کرد. عمل بدون مو بودن هرگز تا این حد ارزان و آسان نبوده است.
ضربه جدی دیگری به ریش و سبیل در آغاز جنگ جهانی اول وارد شد. اگر موی صورت داشتید، زدن ماسک گاز دشوار بود، زیرا این ماسک فقط روی پوست بدون مو عمل میکرد. پیدا کردن آب تمیز در جبهه نیز دشوار بود، بنابراین اصلاح صورت به یک تجمل تبدیل شد. همچنین، حدود ۲۵۰،۰۰۰ پسر زیر ۱۸ سال در جنگ جهانی اول برای بریتانیا جنگیدند. این سربازان برای داشتن سبیل خیلی جوان بودند؛ تنها چیزی که از دستشان بر میآمد، یک خط باریک و موشمانند بود. حتی قبل از شروع جنگ در سال ۱۹۱۴، گزارشهایی در مورد نقض دستور نظامی مبنی بر لزوم گذاشتن سبیل وجود داشت. یک شورای ارتش برای بحث بیشتر در این مورد تشکیل شد و در ۸ اکتبر ۱۹۱۶، تصمیم گرفته شد که سبیل دیگر در ارتش بریتانیا اجباری نباشد. آییننامه پادشاه اصلاح شد تا عبارت «به جز لب بالایی» حذف شود. این فرمان توسط ژنرال سر نویل مکریدی امضا شد، که خود از سبیل متنفر بود و همان شب برای الگو قرار دادن دیگران به یک آرایشگاه رفت.
بعدها، زمانی که امپراتوری زمانی شکستناپذیر بریتانیا شروع به تزلزل کرد، سبیل نیز عقبنشینی کرد. سپهبد آرتور ارنست پرسیوال، که به خاطر شکست بریتانیا در سنگاپور سرزنش میشد، سبیل بیروحی داشت. حتی نخستوزیر آنتونی ادن، که سوءمدیریت او در بحران سوئز در سالهای ۱۹۵۶-۱۹۵۷ منجر به از دست رفتن دائمی اعتبار بریتانیا به عنوان یک ابرقدرت شد، سبیل به سختی قابل مشاهدهای داشت.
سرنوشت سبیل را میتوان با سرنوشت امپراتوری در هم تنیده دانست. همانطور که علامت قرمز روی نقشه، که در اوج خود هفت برابر امپراتوری روم بود، به چند نقطه بیاهمیت کاهش یافت، لبهای بالایی تزئینشده، که نمادی قدیمی از برتری امپراتوری بود، نیز به همین ترتیب از بین رفتند.
نوشتهی دبابراتا موکرجی.
من فارغالتحصیل MBA از موسسه معتبر مدیریت هند (IIM) هستم و در حال حاضر به عنوان مشاور در شرکت مشاوره کسب و کار کاگنیزانت مشغول به کار هستم. از زندگی روزمرهی شرکتی خسته شدهام و به عشق اولم، تاریخ، پناه بردهام. از طریق نوشتههایم، میخواهم تاریخ را برای دیگران نیز سرگرمکننده و لذتبخش کنم.
گروه گزارش
