“آژنگ نیوز”:  وقتی به مرگ چهره‌های تاریخی فکر می‌کنیم، معمولاً مرگ‌های خشونت‌آمیز و دراماتیک به ذهنمان خطور می‌کند – جولیوس سزار که به طرز وحشیانه‌ای توسط سناتورهای خودش چاقو خورد، هارولد که در نبرد هیستینگز تیر به چشمش خورد، ترور علنی جان اف کندی در دالاس.اما در مورد انواع دیگر مرگ‌ها چطور – آنهایی که به تصادفات وحشتناک، اتفاقات عجیب و غریب، و حوادث ناگوار منجر شدند؟ البته برخی از موارد زیر، اگر صادقانه بخواهیم بگوییم احتمالا ، باوری افسانه ای و بی‌اساس هستند.

مرگ اولین فرعون توسط اسب آبی

منس که اولین فرعون محسوب می‌شد، حتی با معیارهای دیگر حاکمان خداگونه‌اش، رزومه‌ای چشمگیر داشت. او علاوه بر اینکه به خاطر متحد کردن مصر در حدود ۵۰۰۰ سال پیش مورد تقدیر قرار گرفت، گفته می‌شود که استفاده از پاپیروس را رواج داد و یک بار با سوار شدن بر یک تمساح در دریاچه‌ای مانند تخته موج‌سواری، از دست سگ‌های وحشی فرار کرد (خب، این احتمالاً فقط یک افسانه بود، اما ما می‌خواهیم آن را باور کنیم). رهبری به این بزرگی سزاوار مرگی شجاعانه، قهرمانانه یا حماسی بود. در عوض، او – به گفته مانِتو، کاهن و وقایع‌نگار مصری – «توسط یک اسب آبی ربوده و کشته شد». و این پایان مردی بود که مصر را بنیان نهاد.

مرگ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

سیگورد قدرتمند – مرگ با سر بریده

سیگورد آیستینسون، رهبر ترسناک وایکینگ‌ها در طول فتح شمال اسکاتلند توسط نورس‌ها، در اواخر قرن نهم به ارل اورکنی تبدیل شد. تصرف تهاجمی او بر قلمرو، لقب “سیگورد قدرتمند” را برای او به ارمغان آورد، اما یکی از وحشیانه‌ترین پیروزی‌های او آخرین پیروزی او بود.

سیگورد که برای درگیری ۴۰ نفره با یک نجیب‌زاده بومی به نام مائل بریگته دندان‌باخته (این لقب قابل توجه خواهد بود) برنامه‌ریزی کرده بود، با آوردن ۸۰ جنگجو به میدان نبرد تقلب کرد. این یک پیروزی آسان برای سیگورد بی‌وجدان بود که سر مائل بریگته را از تنش جدا کرد و آن را به عنوان غنیمت به زین خود بست.

سیگورد در حالی که پیروزمندانه سوار بر اسب دور می‌شد، پایش به یکی از دندان‌های برجسته‌ای که از سر بریده بیرون زده بود، خورد. زخم عفونی شد و سیگورد درگذشت – شاید تنها رهبر نظامی در تاریخ باشد که توسط کسی که شکست داده بود، کشته شد.

ژان باپتیس لولی – مرگ با عصای چوبی

او ممکن است مانند امثال باخ و هندل نام آشنایی نباشد، اما ژان باپتیست لولی آهنگساز برجسته باروک بود که به خاطر اپراها و موسیقی مقدسش مورد تحسین قرار می‌گرفت. متأسفانه، موسیقی نیز مرگ او بود.

در حالی که در سال ۱۶۸۷ اجرایی را رهبری می‌کرد، لولی با کوبیدن یک عصای چوبی (معادل باتوم‌های رهبری امروزی در آن دوران) به زمین، ریتم را حفظ کرد. او به طور تصادفی با چنان قدرتی به پای خود ضربه زد که زخم قانقاریا گرفت، اما لولی از قطع شدن پایش خودداری کرد زیرا به رقصیدن بسیار علاقه داشت. قانقاریا بدتر شد و لولی درگذشت. از قضا، موسیقی‌ای که او در آن زمان رهبری می‌کرد، برای جشن گرفتن بهبودی اخیر شاه لویی چهاردهم از عمل جراحی نوشته شده بود.

ماتیلده، دوشس اعظم اتریش – مرگ با سیگار

سیگار نبود که ماتیلده، دوشس اعظم اتریش را در سال ۱۸۶۷ کشت، بلکه خود سیگار بود. این اشراف‌زاده ۱۸ ساله برای کارهای بزرگی آماده شده بود، زیرا قرار بود با وارث تاج و تخت ایتالیا ازدواج کند. اما آینده درخشان او به طرز فاجعه‌باری محدود شد، زمانی که تصمیم گرفت یک شب ژوئن در کاخ هتزندورف در وین سیگار روشن کند.

با شنیدن نزدیک شدن پدرش که سیگار کشیدن را ممنوع کرده بود، دوشس اعظم به سرعت سیگار را پشت خود پنهان کرد. نوک درخشان به لباس توری شیکی که ماتیلد پوشیده بود برخورد کرد و آن را شعله‌ور ساخت. شعله به گلوله‌ای آتشین در اطراف ماتیلد تبدیل شد که به معنای واقعی کلمه در مقابل خانواده وحشت‌زده‌اش تا سر حد مرگ سوخت.

کلمنت والاندیگهام – شواهد مرگ در دادگاه

کلمنت والاندیگهام، وکیل، عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده و یک چهره سیاسی برجسته در طول جنگ داخلی آمریکا (زمانی که او حامی سرسخت جنوب بود)، شاید بیشتر به خاطر ماهیت عمیقاً تاسف‌بار مرگش به یاد آورده شود.

در سال ۱۸۷۱، والاندیگهام پرونده متهمی را به عهده گرفت که متهم به قتل کسی در یک بار بود.

نزاع در اتاق

والاندیگام قصد داشت ثابت کند که قربانی در واقع هنگام بیرون کشیدن تپانچه از جیبش، به طور تصادفی به خودش شلیک کرده است. والاندیگام هنگام صبحانه در مورد این استراتژی با یکی از وکلای همکارش بحث می‌کرد و تصمیم گرفت این رویداد را با استفاده از چیزی که فکر می‌کرد یک اسلحه خالی است، بازسازی کند.

به جز اینکه واقعاً پر بود و وقتی ماشه را به سمت خودش کشید، “سلاح منفجر شد و موشک مرگبار خود را به شکمش فرستاد”. والاندیگام روز بعد به دلیل عفونت زخم درگذشت، اما این تظاهرات حداقل باعث تبرئه موکلش شد.

ایزادورا دانکن – مرگ با روسری

ایزادورا دانکن، رقصنده و طراح رقص رسوا که قید و بندهای باله رسمی را کنار گذاشت تا رقص مدرنی را که ما می‌شناسیم خلق کند، در بالاترین محافل جامعه حضور داشت. هنرمندان او را در آثار خود جاودانه کردند، آلیستر کراولی، غیب‌گو، با شور و شوق درباره «هوشیاری جادویی» او نوشت و او در برخی از عجیب‌ترین و منحط‌ترین مهمانی‌های آن دوران شرکت کرد.

زندگی درخشان او همچنین با تراژدی همراه بود. دو فرزندش در یک تصادف رانندگی کشته شدند و خود دانکن نیز بعداً در یک ماشین جان باخت – اما نه به دلیل تصادف.

در سپتامبر ۱۹۲۷، در حالی که سوار بر ماشین روباز دوستش بود، شال ابریشمی بلند دانکن در چرخ‌های باز ماشین گیر کرد. با سرعت گرفتن ماشین، دانکن در عرض چند ثانیه خفه شد و جان باخت. اصطلاح «سندرم ایزادورا دانکن» هنوز هم گاهی اوقات برای اشاره به چنین موارد عجیب و غریبی از خفگی تصادفی استفاده می‌شود.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *