“آژنگ نیوز”:من وشهلا پسر عمو و دختر عموی ناتنی هستیم ولی چون این قرابت بین ما هست می توانیم مدعی شویم که عقد ما را در آسمانها بسته اند. ما هم هست کردیم، یا بهتر بگویم هم دیگر را پسندیدیم و روی زمین هم این
عقد را بین خود بسته ایم و با گذشت سالها از زناشویی ما ؛ هنوز یکدیگر را می پسندیم .
خیال نکنید قبل از ازدواج خیلی با هم محشور و مانوس بوده ایم و از اخلاق و رفتار هم آشنایی داشته ایم و باین جهت در زندگی زناشویی سعادتمند و خشنود هستیم. اینطور نیست. ما با آن که خویش بودیم رفت آمد زیادی با یکدیگر نداشتیم وقتی او پنج شش سال بیشتر نداشت و یک دختر کوچولوی مامانی بود یکی دوبار با من همبازی شد. دیگر او را ندیدم تا سالها بعد در یک میهمانی خانوادگی با او روبرو شدم و بیکدیگر معرفی شدیم . این بار نمیشه دیگر او را ببازی گرفت ، دم شیر نبود ولی یک دختر نورس تو دل برویی شده بود.

شهلا عکس۱ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

شهلا ؛شهاب و مجید محسنی در نمایش قلب تیر خورده که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی در تماشاخانه تهران اکران شد.

من هم آن روزها سرپر شوری داشتم، شعر هم بهم میبافتم، در هر صورت نمیدانم او خیلی زیبا و دوست داشتنی بود یا من عاشق پیشه و سودایی بودم، هر چه بود در همان دیدار اول یک دل نه صد دل عاشق او شدم عاشقی که نه تاب داشت و نه قرار تا این که پدر و مادرهای دو طرف را بخواستگاری و کم کم وبله بری ، واداشت و عقد آسمانی بعقد زمینی تبدیل با تکمیل شد.
روز عقد موقعی که شهلا لباس عروسی در برداشت و جلوی آئینه و شمعدان نشسته بود، وقتی ملای عاقد از او بله خواست و بر حسب معمول سه بار پرسش خود را تکرار کرد در دفعه و سوم عروس شیطان بی حوصله شد فریاد زد و بله ، صحیح است .
این موضوع باعث شد که آن روز همه حاضرین بخندند و من و او هم بروی یکدیگر بخندیم ….
بنا بر این اگر امروز پس از شش سال ما از زندگی زناشویی خودراضیهستیم هیچگونه دقت و مطاله قبلی در انتخاب یکدیگر بکار نبردیم و فقط و فقط شانس و تصادف خواسته است ما دو نفر زن و شوهر خوشبختی بشویم و بس
ولی این را هم بدانید ازدواج ما بدون مانع هم نبود البته ما احتیاجی بشکستن خوانهای متعدد و کشتن مادر فولاد
زره نداشتیم . اما لازم بود که یک خوان را از سر راه خود دور کنیمو این خوان هم یک خواستگار سمجی بود که کارش پیشرفت هایی کرده بودو قول و قرارهایی هم گذاشته بودند .

ولی مادر شهلا از همان روزهای خواستگاری و مادر زنیش گل کرد و هزار جور ایراد از آن جوانک میگرفت و وقتی از پیشنهاد من مطلع شد یکسره عذر او را خواست. من هم فرصت را مغتنم شمرده ظرف یک ماه کار خواستگاری را به بله بری و بعد هم به عقد و عروسی رساندم .
منتها در اوائل عروسی من فقط مسحور چشمهای شهلای او بودم ولی حالا علاوه بر آن ، فریفته نبوغ ذاتی و مرتبه هنرمندی و سجایای اخلاقی او نیز میباشم. دیگر نمیدانم او چرا از همسر خود راضی است، شاید چونمیداند که من از ذوق بی بهره نیستم و قدر هنر و هنرمند را میشناسم به من وابسته است.

شهلا کامیل - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

شهلا ریاحی در نقش یک زن فرانسوی در نمایش کامیل

شهلا دارای یک پریچهر چهار ساله و یک منوچ یک ساله است و پریچ با مادرش درست مثل سیبی است که از وسط دو نیم کرده باشند شاید طبیعت خواسته است یک نسل بعد هم تاتر ایران دارای یک شهلا باشد که پریچهر را شبیه او ساخته است.
صحبت از تاتر شد،میدانم میخواهید بدانید شهلا چگونه روی صحنه تاتر آمد من وشهلا هر دو از علاقمندان تاتر بودیم و در این مورد هم مثل موارد دیگر زندگی سلیقه ما هم آهنگی داشت.
یک روز ضمن مطالعه شرح حال شکسپیر بی اختیار با خود فکر کردم من که یکی از شئون حیاتی ملی خود یعنی تاتر این همه علاقه دارم، چرا گوشه ای بنشینمو فقط ناظر زحمات و جانفشانی های دیگران در این راه باشم و برای پیشرفت آن بسهم خود کوششی نکنم بخصوص که روزها عمر را در راه خدمت بفرهنگ میگذرانم و بتعلیم و تربیت اطفال مشغولم بهتر آن دیدم که شبها نیز بوجه دیگر دنباله خدمات روزانه را انجام دهم و بوسیله تأتر بتهذیب اخلاق عموم بکوشم این بود که با تمام موانع و مشکلاتی که در این راه بود، من و شهلا با خونسردی و تصمیم جدی همه را زیر با گذاشتیم و روز اول مهر ۱۳۲۳ آقای مدیر تماشاخانه تهران خود را با یک زن و شوهر جوان روبرو دید که تقاضای عضویت در تماشاخانه را داشتند.
خوشبختانه از ما با گرمی تمام استقبال شد و یک ماه بعد نام شهلا سر زبانها افتاد زیرا در همان بار اول رل اول نمایشنامه سیاست هرون الرشید ، از طرف رژیسور توانا آقای معز دیوان فکری به شهلا واگذار شد و او توانست با استعداد ذاتی تماشانیان را متوجه هنر نمایی خود در مدت کوتاهی شهرت و محبوبیت بدست آورد. بعد ها با شرکت در سنگین ترین نمایشنامه های سال مانند « نادر و ستاره» «رومنو و ژولیت » ، « تریستان و ایزوت »و « مارکریت گوتیه » و ایفای دل های اول آنها خود را قهرمان درام تماشاخانه معرفی کرد.

شهلا ریاحی عکس ۲ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

نمایش دزد بغداد شهلا در نقش دخترخلیفه بغداد وشهاب ریاحی در نقش مهاراجه هند


کسانی که او را در نمایشنامه های کمدی مانند «فرشته زمینی» «مرحوم عمه »، «سعادت خانواده» و «تشک
پرقو» و نمایشنامه های فانتزی مانند « شمس النهار» «دزد بغداد»، «اسب بالدار» و ده ها نمایشنامه دیگر دیده اند مهارت او را در ایفای رلهای مختلف و نشان دادن تیپ های گوناگون خواه یک دختر ساده دهاتی با یک زن طناز فرنگی ستوده اند.
با وجود آن که متاسفانه مطبوعات ما چنان که در خور است به تاتر که از وجود فرهنگ و شئون ملی یک قوم است.
توجه ندارند، ولی هنرنماییهای او بدان پایه بوده است که گاه و بیگاه قلم نویسندگان را بتحسین وتمجید واداشته است.

منبع مقاله اسماعیل ریاحی که در سال ۱۳۲۶ خورشیدی منتشر شده است.

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *