“آژنگ نیوز”:جهان تا ۲۵ سال دیگر به پایان خواهد رسید، بشریت خواهد مرد و شهرها به کشتارگاه تبدیل خواهند شد: این پیش‌بینی کابوس‌وار دانشمندان آکسفورداست ،نظر آنها مبنی بر اجتناب‌ناپذیر بودن آن است و اینکه چرا میلیاردرها در پناهگاه‌هایشان باید بلرزند.

در یک بازی رولت روسی با یک هفت‌تیر استاندارد کلت، احتمال مرگ فوری یک به شش است. به طرز وحشتناکی، این همان احتمال نابودی بشریت در عرض ۷۵ سال است – این گفته توبی اورد، آینده‌پژوه دانشگاه آکسفورد و متخصص تهدید هوش مصنوعی است.

آیا این غیرممکن به نظر می‌رسد؟ همکارش نیک بوستروم هنوز بدبین‌تر است. او احتمال انقراض انسان تا قرن آینده را یک در چهار ارزیابی می‌کند. جرد دایموند، نویسنده برنده جایزه پولیتزر، حتی کمتر امیدوار است و پیش‌بینی می‌کند که شانس بقای گونه ما پس از سال ۲۰۵۰ – تنها ۲۵ سال دیگر – بهتر از زوج‌ها یا ۵۰/۵۰ نیست. چندی پیش، فقط افراد عجیب و غریب در ساندویچ‌فروشی‌ها و رهبران فرقه‌های انجیلی به طور جدی معتقد بودند که «پایان جهان نزدیک است». خود این عبارت یک کلیشه طنز بود، آنقدر غم‌انگیز که خنده‌دار بود.

پایان۱ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

اما صداهایی که اکنون در مورد انقراض قریب‌الوقوع ما هشدار می‌دهند، از دانشمندان بسیار محترم می‌آیند، نه از پیشگویان عجیب و غریب. آنها به تهدیدات وجودی متعددی که نژاد بشر با آن مواجه است اشاره می‌کنند: نه تنها سلاح‌های هسته‌ای، بلکه تغییرات اقلیمی گسترده، ویروس‌های مصنوعی مهندسی‌شده و حتی هوش مصنوعی بدخواه که قادر به ساخت ابرسلاح‌های خود است.

لوک کمپ، استاد دانشگاه کمبریج، در کتاب جدید و تکان‌دهنده‌ای به نتیجه‌گیری هولناکی می‌رسد. او هشدار می‌دهد که جوامع و امپراتوری‌های انسانی همیشه فرو می‌پاشند، زیرا حرص و طمع ناپایدار آنها را تغذیه می‌کند. دکتر کمپ آنها را «جالوت» می‌نامد، برگرفته از جنگجوی غول‌پیکری در عهد عتیق که تا زمانی که یک سنگ از یک تیرکمان او را از پا درنیاورد، شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسید.

او می‌گوید هر تمدنی در تاریخ بشر «خود-نابودگر» بوده است. این الگو همیشه یکسان است و با نابرابری در ثروت بین اقلیت قدرتمند و توده مردم عادی آغاز می‌شود. این امر منجر به عدم تعادل در تصمیم‌گیری می‌شود، زیرا صاحبان قدرت – چه امپراتورها، چه روسای جمهور یا مدیران ارشد – قوانین را به نفع اقلیت نخبگان بازنویسی می‌کنند.

جوامع جالوت، طمع‌کار هستند. آنها تمام ثروت موجود را می‌بلعند و آن را به طبقه حاکم سرازیر می‌کنند. وقتی بقیه جامعه شروع به گرسنگی می‌کنند، واکنش خشونت‌آمیزی آغاز می‌شود. جالوت‌های ضعیف به راحتی سرنگون می‌شوند. قوی‌ترها با استفاده از سلطه نظامی برای چسبیدن به قدرت، مقابله به مثل می‌کنند.و هر چه سخت‌تر بجنگند، سخت‌تر سقوط می‌کنند.

تمدن‌های آنها به تدریج به دلیل فساد، اختلافات داخلی بین حاکمان، گسترش بیش از حد، تخریب محیط زیست و آنچه کمپ «بیچارگی توده‌ها» می‌نامد، از بین می‌روند. فروپاشی زیرساخت‌ها، نظام‌های سیاسی و حاکمیت قانون، این جوامع را در معرض خشکسالی، آتش‌سوزی‌های جنگلی، زلزله یا سونامی، سیل، جنگ و بیماری قرار داد – رویدادهایی که معمولاً می‌توانستند از آنها عبور کنند، اما در اینجا به ضربه نهایی مرگ بر تمدن تبدیل می‌شوند.

این یک کابوس است. چیزی که آن را بسیار قانع‌کننده و ترسناک می‌کند، مدرکی است که کمپ در یک کتاب قطور ارائه می‌دهد مبنی بر اینکه این الگو، الگویی باستانی و بسیار قدیمی‌تر از خود کتاب مقدس است. او آن را به اولین کشاورزان بازمی‌گرداند، جایی که چرخه رونق و رکود کشاورزی بدوی منجر به رشد سریع شهرهایی شد که هنگام وقوع قحطی متروکه می‌شدند. کمپ، محقق ارشد مرکز مطالعات ریسک وجودی در دانشگاه کمبریج، استدلال می‌کند که در طول بخش عمده‌ای از تاریخ، فروپاشی یک جامعه برای بسیاری از مردم و همچنین مرگ و فاجعه محلی به همراه داشته است.

امپراتوری‌هایی که با برده‌داری فربه شدند – برای مثال، تمدن‌های یونان و روم – به گسترش فناوری جدید کمک کردند. وقتی یک جامعه از هم می‌پاشید، جامعه دیگری پس از یک دوره تعدیل، به جای آن رشد می‌کرد و از درس‌های گذشته بهره می‌برد. اما وقتی جالوت جهانی‌شده قرن بیست و یکم نابود شود، ممکن است هیچ چیز و هیچ کس برای جایگزینی آن باقی نماند.

کمپ استدلال می‌کند از عصر حجر، شبکه‌های انسانی تنها زمانی رونق گرفته‌اند که بر اساس اعتماد و احترام متقابل به مجموعه‌ای از قوانین توافق‌شده ساخته شده‌اند. هنگامی که این امر از هم می‌پاشد، هر چیز دیگری با آن از بین می‌رود. اما حتی یک دنیای پناهگاهی که بر اساس نوع‌دوستانه‌ترین اصول بنا شده باشد، بعید است که از آخرالزمان جان سالم به در ببرد. بخش‌های منزوی بشریت هرگز دوام زیادی ندارند. از آنجا که آنها از نظر جغرافیایی محدود هستند و قادر به تجارت با گروه‌های دیگر نیستند، ناگزیر به منابع غذایی محلی متکی هستند – و هنگامی که این منابع از بین بروند، گرسنگی به دنبال آن می‌آید.

ثروتمندان بزرگ ممکن است بتوانند برای فروپاشی جهانی آماده شوند، اما این افراد بسیار فقیر هستند که بهترین شانس را برای گذراندن این دوران دارند. اگر صنایع جهان تعطیل شوند، کشورهای بسیار توسعه‌یافته‌ای که به واردات مواد غذایی وابسته هستند، ابتدا آسیب خواهند دید. سپس، با اتمام عرضه کود و آفت‌کش، تولیدکنندگان اصلی آمریکای شمالی و اروپا، چین و هند شاهد سقوط تولید خود خواهند بود. بازده گندم، برنج، ذرت و سویا حداقل ۷۵درصد کاهش خواهد یافت. در آفریقا، جایی که کشاورزان معیشتی از مواد شیمیایی بسیار کمتری استفاده می‌کنند، تولید برنج ممکن است تنها ۲۵ درصد و سویا تنها ۵ درصد کاهش یابد.

پایان۲ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

گرسنگی وجود خواهد داشت، اما نه در مقیاسی که در کشورهای ثروتمندتر متحمل می‌شوند. از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه بیشترین خطر را از تغییرات اقلیمی متحمل می‌شوند. حدود ۳۰ میلیون نفر در حال حاضر در مناطقی از کره زمین زندگی می‌کنند که میانگین دمای سالانه آنها از ۲۹ درجه سانتیگراد فراتر می‌رود. اما اگر انتشار گازهای گلخانه‌ای در سطوح متوسط ​​تا بالا ادامه یابد، انتظار می‌رود تا سال ۲۰۷۰ حدود ۲ میلیارد نفر در این شرایط بسیار گرم زندگی کنند. این امر باعث مهاجرت گسترده به مناطق خنک‌تر خواهد شد، اما کشاورزی را نیز نابود خواهد کرد. میزان زمین‌های مناسب برای کشت ذرت و گندم به نصف کاهش خواهد یافت.

هر اقدام علمی هم که صورت بگیرد؛سیاره دوباره شروع به گرم شدن می‌کند، این بار حتی سریع‌تر از قبل. گرمایشی که ما بیش از ۲۵۰ سال، از آغاز انقلاب صنعتی، تجربه کرده‌ایم، می‌تواند تنها در عرض چند دهه تکرار شود. هر گزینه‌ای با پیامدهای تقریباً خودکشی همراه است. به آن بازی خیالی رولت روسی فکر کنید، و حالا تصور کنید که هر تهدیدی برای وجود انسان، گلوله دیگری در محفظه تپانچه است. جنگ هسته‌ای… فاجعه آب و هوایی… هوش مصنوعی انسان‌ستیز… طوفان‌های ژئومغناطیسی… ویروس‌های ساخته دست بشر.

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *