“آژنگ نیوز”:جان ویشارد در خاطراتش می نویسد:رنج آورتر از جاده بین تهران و قم ندیده ام پس ازغروب آفتاب در یکی از کاروانسراها یا استراحتگاههای بزرگ فرود آمدیم به پشت بام رفتیم تا شامی بخوریم و در هوای آزاد نفسی تازه کنیم و استراحتی داشته باشیم. اما کاملا ناامید شدیم زیرا گرمای تپه های داغ نزدیک ما تمام شب حرارت را به جانب ما می فرستاد و در ساعت سه بامداد بسیار خوشحال شدیم که حیوانات را مجدداً بار زدند و ما به جانب منزل بعدی به راه افتادیم که در آنجا هوای خنک تری بود در این منزل کمی دورتر از جاده مغازه کوچکی دیدم به سراغ مغازه دار رفتم و پرسیدم، خوراکی موجود چه دارد؟ او جواب داد همه چیز. شما چه میخواهید؟ مجدداً از او سئوال کردم برای خوردن چه چیز دارد؟ باز او پاسخ داد: همه چیز. از او درخواست کردم که مشخص کند چه چیزی برای فرونشاندن گرسنگی موجود دارد تا بخریم و به مصرف برسانیم.

002 1 1 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

گفت: بله قربان بهترین نوع تخم کدو و هندوانه که تقریباً یکسال و نیم پیش برشته شده و یا هر چیزی که شما بخواهید دارم. به او گفتم شکی نیست که تخم کدوهایی که دارد، آنقدر عالی است که نمی شود آن را با پول ناقابل معاوضه کرد پولی که منشاه تمام آلودگیهاست و نامش را بدون عذر خواهی از شما در این محل نمی توان بر زبان راند.

اما این تخم کدوها و هندوانه ها مناسب مزاج فرنگیها یا خارجیها نیست تا با این چیزهای خوشمزه به ضیافت بنشینند. از او خواستم اگر غذائی معمولی مثل نان قدری گوشت یا تخم مرغ بیاورد، برای ما گواراتر است.

گفت همه چیز غیر از اینها که نام بردی دارم گفتم پس پنیر، شیر یا میوه بیاور. سرش را تکانی داد با این اشاره که بعضی مردم عجب سلیقه های نوظهوری دارند. سعی کردم به او بفهمانم که باید مقداری از این قبیل مواد چون نان و گوشت و غیره را اقلا برای مصرف مسافران داشته باشد.

در حالی که در قیافه اش معمایی ناخوانده دیده می شد، گفت: صاحب هر کسی کسب و کار خودش را بهتر میداند این راه مخصوص مرده ها است و آنها هم چنین غذاهایی طلب نمی کنند .

منبع:کتاب خاطرات بیست سال در ایران نوشته؛دکتر جان ویشارد.مترجم علی پیرنیا

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *