“آژنگ نیوز”: تالاب عینک رشت یک پدیده طبیعی بود که تبدیل به خاطره شد! درگذشته تالاب و استخر هایی در محدوده رشت خودنمایی میکردند که امروزه تنها بوی از آنها برایمان به یاد گار باقی مانده که تالاب عینک نام دارد. این تالاب در مسیر رشت به فومن قرار گرفته و حدود دوازده کیلومتر محیط و سی هکتار منبع آبی دارد.
عینک که در برخی از یادداشتها به صورت “اینک” و “اینوک” نیز آمده، به باور بسیاری وجه تسمیه و علت نامگذاری آن ، شکل آنست. دو پهنه آبی که با یک راه خاکی در وسط از هم جدا میشود و در تصویر هوایی گویی شبیه «عینک» است.قدیمیها معتقدند؛ عینک، برگرفته از واژه عین عربی و به معنی چشمه است و به این علت به این تالاب عینک میگویند. زیرا مانند بقیه سلهای طبیعی، کاسهای نیست که نزولات جوی در آن جمع شود بلکه وجود چشمههای متعددی است که در بستر آن دارد. به باوری دیگر، این جایگاه چون دارای دو استخر طبیعی بزرگ شبیه یک جفت شیشه عینک چسبیده به هم است، بدین علت ” عینک” خوانده می شود.

اولین بارجیمز بیلی فریزر سیاح و سفرنامه نویس اسکاتلندی که در قرن نوزدهم از رشت دیدن کرده ،عینک را در سفرنامهاش به صورت «اینوک» ثبت میکند. وی، در سپتامبر سال ۱۸۳۴میلادی (در زمان فتحعلیشاه قاجار) از راه رشت به سمت ماسوله رفته و عازم تبریز میشود. در راه از این تالاب و باتلاقهای اطرافش دیدن میکند و می نویسد: «سرانجام همه کارها روبراه شد. ما حرکت کردیم و از بسیاری نقاط… گذشتیم. به خصوص چشمه آبی به نام اینوک…»
گریگوری والریانویچ ملگونف»،جهانگرد روسی نیز در اواسط قرن نوزدهم میلادی از سواحل جنوبی دریای کاسپین دیدن کرده، در سفرنامهاش درباره این تالاب مینویسد: «در سه (یا چهار) ورستی (شهر) عینک است که با سدی به دو دریاچه تقسیم میشود و شبیه عینک است. اینجا محلی است استراحتگاه، هم برای اهالی و هم برای پرندگان و شکارگاه است.»
ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۶ هجری قمری به هنگام شکار در رشت درباره عینک مینویسد:« سوار کالسکه شدیم و به جانب عینک راندیم. از پیشقدمان، امین الملک، امین حضور، محمدعلی خان عکاسباشی، محمدحسن خان، حکیم الممالک و غیره و غیره همه بودند. در وسط پل عینک گفتم آفتابگردان زدند. پیشخدمتان و سواران آنجا ماندند. ما از پل رد شده، به راه افتاده رفتیم. اول راه باریک و پر آب بود. آب تا سینه اسب را می گرفت. اما گل و باتلاق مطلقا وجود نداشت. طرفین راه بنفشه آبی و قرمز و درختان شمشاد و خرم و غیره بسیار بود. و خیلی صفا و طراوت داشت. از روی اسب دست به بنفشه میرسید و سوار گل میتوانست چید. ما خیلی گل چیدیم رفتیم تا به ده احمد گوراب برسیدیم. در سمت چپ راه بود و طرفین راه درخت توت و جنگل است. بالجمله راه غالبا آب و بسیار گلهای بنفشه و غیره و شمشاد و در یمین و یسار روئیده. این راه میرود به پسیخان و از آنجا به فومن و تولم و شفت و خیلی هم محل تردد و عبور قوافل است…»
گروه گزارش