“آژنگ نیوز”:ماجراهای شگفت انگیزوعجیب وغریب درسرشماری جمعیت آمریکا!بیانگر وضعیت این جامعه در دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی بود.در آمریکای این دوران؛هر وقت سرشماری می شد مردم خیال می کردندکه قطعاً جنگ خواهد شد .
یا برخی شهرت میدادند که مالیات بیشتری برقرار خواهد گردید ،حتی عده ای در افواه منتشر میساختند که برای زنهای بی شوهر دولت میخواهد شوهر اجباری پیدا کند، در این گزارش خواندنی ماجرای سرشماری آمریکا را که بزرگترین سرشماری ها بوده ؛میخوانیم :
در سال ۱۹۵۰ وقتی در سر تاسر آمریکا سرشماری بزرگی آغاز شد؛مشکلات متعددی رخ داد. این سرشماری شامل جمعیت ، منازل و مزارع بوده و از هر آمریکایی شصت تا هفتاد پرسش بعمل می آمد و سؤالات مربوط به زارعین از شصت هم بیشتر است.
در آنروزگاربزرگترین وظیفه دولت آمریکا سرشماری بوده ،و مشکلترین مشاغل هم شغل منشی و آمار گر بود.در این سرشماری بیشتر از همه اوقات زنگ خانه ها بصدا در می آمد و بیش از چند سال مصاحبه عمومی صورت می گرفت.

از اول آوریل ۱۹۵۰ تقریباً چهل و یک میلیون خانه و ساکنین آن در جریان سرشماری قرار گرفتند. برای انجام این کار فقط دو هفته معین شده بود مهمترین نکته اینکه ٣۴ کشور که ۱۹ تای آنها در نیمکره باختری میباشند.
از جمله کانادا و ۱۵ کشور اروپا انتخاباتشان با آمریکا در یکروز انجام می یابد و این اولین باری بودکه اینهمه کشورسرشماری در یک روز انجام میدهند بدین ترتیب قدمی بسوی منظور سازمان ملل متفق برای سرشماری بین المللی ١٩۶٠ برداشته میشد .
مخارج این سرشماری هفتاد و پنج میلیون دولار یعنی دو برابر مخارج سرشماری ۱۹۴۰ بود و نتیجه آن در در سال ۱۹۵۲ معلوم میشد .ولی رئیس جمهور خیلی زودتر گزارشاتی را که از نقاط مختلف آمریکا میرسید به اطلاع کنگره خواهد می رسانید .
برای اینکار یکسال صرف مطالعه وصرف وقت جهت تهیه نقشه از شهرها و خانه ها شده و ماشین های الکتریکی متعددی تهیه شده بود.
سرگذشت هر شخصی بوسیله ماشین الکتریکی بر روی کارت مخصوصی ثبت میشد و بعداً این اطلاعات در صد جلد که هر کدام یکصد و پنجاه هزار صفحه دارد جمع میگردید.اداره آمار کشور آمریکا به هزار بخش و هر بخش شامل یکصد و پنجاه هزار نفر زیر نظر نهصد اداره تقسیم میشد .بیش از صدو شصت هزار زن و مرد که هر کدام هزار نفر را خواهند شمرد استخدام شدند.
در شهرها سرشماری آسان بود ولی در صحرا این امر مشکل بنظر میرسید. مثلا مامورین سرشاری در دره مرگ کالیفرنیا در یک نقطه باید هشت هزارپا بالای سطح دریا و در نقطه دیگر دویست با پائین تر از سطح دریا بروند و هیچکس هم نمی تواند از دست این مامورین فرار کند.
مثلا در یکی از سرشماریها کسی که باید سرشماری شود بالای درخت بلندی نشسته بود وقتی که مامور سرشماری که از قضا زن بود ؛رسید ؛او خنده ای کرده و اشاره کرد که بالا بیاید. زن مذکور که تابحال فقط از نردبان بالا رفته بود مجبور شد درختی را که ۲۵ متر بلندی داشت به پیماید.
یکی دیگر از این مامورین کنار رودخانه ایستاده و دید یکی آنطرف رودخانه منتظرش است ولی نمیدانست از کجا قایق برای گذشتن از رودخانه پیدا کند بالاخره لباس خود را کنده و مداد و کاغذ در دهان خود گذارده و به انطرف شناکرد تا توانست نام و نشانی آنشخص را بدست آورد.
این آمارگران سیار به زندانها و مریضخانه ها و حتی برای سر شماری اسکیموهاباسگ به قطب شمال میرفتند . هر لحظه مرگ جلوی چشم آنها رژه میرفت. ممکن بود شخص در همان حالیکه جواب میدهد بمیرد و بعضی هم چند ساعت بعد از سرشماری میمیرند . یکی از این مامورین پس از سرشماری همراه خانواده ای برای تشییع جنازه یکی از اقوامشان به گورستان رفت .
خانمی از این مامورین در خانه ای را کوبید ولی ناگهان پزشکی جلو آمده اظهار داشت و چند دقیقه تأمل کنید .اول کمی برای من آب جوش و پنبه تهیه نمائید.مامور آب گرم تهیه کرد و برای دکتر برد. پس از چند دقیقه گریه کودکی شنیده شد. پدر بچه اسم او را «سرشماری» گذارد.
جمعیت آمریکا دراین سال اقلا صد وپنجاه میلیون نفربود یعنی در ظرف دهسال هیجده میلیون بر آنها اضافه شده بود. زنان بازهم در این سرشماریها از دروغگویی درباره سن خود ابا نمیورزند .در یکی از سرشماریها زنها سن خودرا بزبان فرانسه گفته بعضی هم بدون اینکه کسی به بیند مینوشتند و اغلب هم سن خود را بوسیله پست به اطلاع مامورین میرساندند. زنی دختر ۲۵ ساله داشت و خود را سی و چهار ساله معرفی کرده بود . زنی میگفت: آنقدر من سن خودم را عوضی قلمداد کرده ام که سن حقیقی خود را فراموش نموده ام.
پیرمردی از مامور سرشماری تقاضا نمود که سن زنش را برایش فاش سازد. پس از اینکه فاش شد دست کرده صد دولار به او داده و گفت « نوزده سال است ازدواج کرده ام و نمیدانم که اوچند ساله است »
در این سرشماریها هزارها نفر پیدا مشدند که سنشان از صد سال بیشتر بود. این مامورین بعضی از اوقات مجبور بکارهای عجیبی میشدند یکی را وادار به بیل زنی میکردند از دیگری تقاضای رقص ایرلندی میشد.

در مجموع مردم آمریکا عقاید عجیبی در باره سرشماری داشتند .دسته ای فکر میکردند این امر برای اینست که برای زنان بی شوهر ، شوهر پیدا کنند .برخی آنرا برای جنگ و زیاد کردن مالیات میدانستند. از همه مهمتر اینکه گمان عده ای در این باره برای این بود که بفهمند ماهی چند دفعه استحمام کرده و یا چند تا طفل غیر مشروع پیدا میشود!آنها کاملا عقیده داشتند که حتی دندانهای بچه هایشان؛ شیشهای رخت خوابهایشان نیز شمرده میشوند.
اولین سرشماری امریکا در ۱۷۹۰ بوجود آمد هفده افسر و ششصد نفر معاونین آنها اسامی مردم را نوشته بعد صورت اسامی را بدیوار چسبانده تا اشخاصی که هنوز نام خود را ثبت نکرده اند در آن صورت بنویسند پس از آن نتیجه را برای رئیس جمهور فرستادند.
از آن موقع در آمریکا هر ده سال یکبار سرشماری شده و سرشمارس شال ۱۹۵۰ میلادی هفدهمین سر شماری امریکا بود.
تهیه و تدوین:احسان محرابی
گروه گزارش