“آژنگ نیوز”:صادق بهرامی به عنوان یکی از چهره های برجسته تاتر سینما و تلویزیون و پیشکوت حوزه نمایش در دهه ۴۰ خورشیدی بوده است .
او درمورد دلایل حضورش در عرصه هنرهای نمایشی گفته است:دو مسئله باعث شد که من به تأتر رو آوردم. اول آنکه عموی من منشی باشی بهرامی از پایه گذاران تهران روی صحنه ایران بود که کمدی ایران را به سرپرستی مرحوم نصر محمد علی خان ملکی عنایت الله خان ،شیبانی محمود ظهیر الدینی، رفیع حالتی حسن سیاسی و منشی باشی بهرامی ایجاد کردند. تمرین این گروه مدتی در خانه مابود .چون منزل منشی باشی بهرامی و پدرمن یکی بود و من به تماشای تمرین میرفتم.
این خاطره از بچگی در من مانده بود و بعدها در سن سیزده سالگی در کلاس اول متوسطه با همکلاسی هایم حسین سلطانی، علی خواجه کاوسی، عباس قربانی یک گروه تاتر درست کردیم در خانه خود ما .خدا بیامرزد پدر من گفت: از شر عموت راحت شدم حالا نوبت تو شده؟ من راضی نیستم البته حرفش زیاد جدی نبود با این حال من رفتم دست به دامان عموم شدم عموم آمد وساطت کرد و پدربیرونی خانه را برای تمرین در اختیارمان گذارد.

بعدها دوره اول هنرستان هنرپیشگی را هم که وابسته به سازمان پرورش افکار بود طی کردم و فارغ التحصیل ممتاز شدم. در سال ۱۳۲۴ اولین بار برای اجرای برنامه بهشت موعود به رادیو آمدم آن زمان نمایش رادیو فقط یکی بود( بعداز ظهر جمعه) که نصرت الله محتشم کارگردانی میکرد و بعدها که او کناره گرفت من به عنوان کارگردان این برنامه مشغول کار شدم. بعد نمایشنامه های دیگری اضافه شد. یادم میاید آقای معینیان میخواستند بروند به اروپا گفتم خواهش میکنم روی یک نمایشنامه ای که مثل رمان آدم میخواند و میخوابد مطالعه کنید. آقای معینیان برگشتند و داستان شب را پایه گذاری کردند. ابتدا آقای محتشم کارگردان این برنامه بودند وقتی ایشان بزرگ دبیر کمیته نمایشات شدند سالهای سال این برنامه را کارگردانی کردم .
از بازیهای من در رادیو بازی نقش هارپاگون در نمایشنامه خسیس بود که این نمایشنامه را قبلا روی صحنه هم بازی کرده بودم و وقتی از رادیو شنیدم راضی بودم. یکی دو نقش هم بازی کردم که کمال رجایی نوشته بود بنام رضا جوجو و سپس نقشی بازی کردم در نمایشنامه بازیگر پیر مطرودهم حضور داشتم.
همچنین اولین کارگردان شما و رادیو بودم (سال۱۳۵۰)و نمایشهای زن و زندگی و جانی دالر در پیشگاه عدالت زیر آسمان کبود را نیز کارگردانی کرده ام. صبح ساعت هشت میآمدم تا شب ساعت یازده و در زمانی که رادیو تابع وزارت اطلاعات شد به دریافت شان همایون درجه پنجم مفتخر شدم البته کم کم دوستان دیگر آمدند و کارها را بعهده گرفتند.
اما نکته مهم اینکه اودریک گفتگوی رسانه ای به بیان دیدگاههایش در مورد جایگاه؛نقش و اهمیت هنروهنرمند درجامعه نیز پرداخته بود.ودیدگاههای او در سال ۱۳۴۰ خورشیدی بسیار جالب است .
چنانکه اشاره شد صادق بهرامی یکی دوسال قبل از آنکه نوشین فعالیتهایتئاتری خود دردهه بیست خورشیدی را آغاز نماید . دراثر مساعی خود نوشین و اعضای برجسته و جمعیت کمدی ایران و جمعیت کمدی اخوان،به ریاست مرحوم سید علی نصر هنرستانی بنام هنرستان هنر پیشگی تشکیل شد.
بهرامی میگوید:هنرستان هنر پیشگی بعداز چند دوره منحل گردید وهمزمان با انحلال این هنرستان دیگری بوجود آمد که تثاتر کشوررا باز روانه دیار سقوط کرد.
دهه دردهه بیست خورشیدی تاتردرایران هنری جان سپرده به حساب میآمد تا آنکه تنی چند از هنرمندان جوان و شایسته آنروز زیر نظر وزارتفرهنگ وهنر مشغولکار شدند ؛در شایستگی این عده شکی نیست .اینها میتو انستند تاتر ایران را دو باره بهاعتلا برسانند اما باید اشاره کرد که شایستگی این عده نباید اینتوهم را برایشان ایجاد نمایدکه تناتر از آنها آغاز شده است. هرچه باشد پیشینیان نیز زحمت کشیده اند ورنج برده اند.

این گفتههای صادق بهرامی فقط یاد آور خاطرهها نبوده وبلکه بیشتر از آن جهت ارزش دارد که تاریخچه مختصری از تثاتر ایران را شاملمیشود.
در این زمان ؛صادق بهرامی هنرمندی است که به فرایض مذهبیاش دلبستگی تام دارد ودرضمن هنر نیز باخونش چنان عجین شده که بهیچ و جه نمیتوان اورا ازآن دورکرد.طبعاً حرفهایمردی که انجام فرایض دینی سر لوحه برنامههایش می باشد.درباره هنر و قضاوت مردم در مورد هنرمندان می تواند توجه مخاطبان را جلب نماید.
بهرامی معتقد است که اسلام ،مذهبی،کیشی،آیینی پیشرفته است؛بهیجو جه با هنرمخا لفتی ندارد این مردم کوتاه فکرندکه این گونه مخا لفتهارا دردین مبین اسلام نسبت داده اند.
بهرامی اعتقاد دارد که مردم هنرمندها را دوست دارند .امایک هنرمند باید بتواند شخصیت خودراحفظ نماید .
بهر امی درمورد تئاتروکارهای نما یشی گفت به نظر من تئاتر وکارهای نما یشی اعم از تئاتر روی صحنه ،فیلم ونمایشهای دیگر باید جنبه آموزشی داشته باشد .اگر جنبههای آموزشی و انسانی را از کارهای نمایشی سلب بکنیم ، باید درنهایت اطمینان بگویم آنگاهکلیه فعالیتهای نمایشی؛ بکشاهی هم نمیارزد ..اگر بگویند که جنبههایآموزشی وانسا نی درتنا تر درهیچ کجای دنیا معمول نیست من به آنها عرضخواهم کرد که درکشور ما با ید معمول باشد . زیرامعتقدم تناتر پیش از آ نکهو سیله ارتز اق برایعدهای باشد ،یکی از راههای اصلی آموزش استومنمیخو اهم گامی فراتر بگذارم وبگویم که تناتر شا هراه آموزششمرده میشود.من معتقدم هنرمندان ما که دررشتههای مختلف هنر نمایش فعالیت دارند باید بهاین اصل عقیده پیدانمایندکه تناتر یکی از وسایل آموزش صحیح می باشد.
نما یش بطورکلی برای ما ومردم مملکت ما باید یک پدیده انسانی ،روحانی و بطورکلی خدایی باشد.من تدین را یکی از شرایط هنرمند موفق وخوب بودنمیدانم.هنرمندان باید متدین باشند .باید بدانند که خداوند نیروی خاصی تحتعنوانهنر خلق کرده است وهمین نیروهم باید در راه خدامصرف شود. یکهنر مند باید مراقب باشدکه هنرش در حقیقت رسالتی است .یک رسالت بر جسته .. این رسالت شامل وظایفی میشود که وجدان هنری به آنان تفویض کرده است ،عمده ترین این وظایف ،تربیت وارشاد مردم می باشدعلی الخصوصتربیتو ارشاد نسل جوان .
صادق بهرامی میان گفتهها یش مکثی انداخت و در ادامه به حرفها یش چنین اضافه کرد :یک هنرمند موظف است نسل جوان را راهنما یی نماید، هنرمندان باید بذر اعتقادات خدا پرستی،پیروی از دستورات آسمانی وسایر اعتقادات اخلاقی وانسانی را در جوانها بپاشند و خودموجب باروری آن بذرها گردند.مقتضیات وسنتهای اجتماعی ما بطور کلیروحیات مردممملکت ما اقتضا میکند که نما یش بمعنای وسیع کلمه آن چنان باشد که من گفتم. البته گفته های من در باره امور نمایشی در کشور خودمان میباشد .هنر مندان با یدمظهر پا کی باشند. آیناعتقاد من در باره هنر مندان و اقعی است.
صادق بهرامی برای آنکهصحت گفتارش را بیشتر بروز دهد گفت:
– من مطمئن هستم کهدر نظر ات خود اصلا اشتباه نکردهام ،مزاج عمومی مردماقتضا می نما ید که از رو یه هنرمندان پیرویکنند ،اگرهنرمندان صا لح باشند بدونشبهه این صفت پسند یده درجامعه ها رایج و متداول خواهد شد اگر هنرمندان درستکار نباشند نبا ید ازمر دم انتظار درستکاری داشت. درحال حاضر هنرمندان در نظرمردم افرادی بر جسته می باشند ۰ افراد بر جستهای که مردم به همه خصایص ظاهری و باطنی آنان توجه دارند و دنباله روی آنها می باشند . برای آنکه مردم جامعه ما بهترراهنما یی شو ند من اعتقادکامل دارم که آنها باید یک انسان کامل باشندو یک الگوی ا نسا نیت .
صادق بهرامی ؛ در باره خودش به سخن گفتن پرداخت :
من بالشخصه تا آنجا یی که امکان داشته است همیشه کوشا بوده ام که در اینراه قدم بردارم ،همیشهخواسته ام در درراه هنر بهلغزشهابی دچار نشوم. البته چقدر توانستهام در حفظ خو استه ام موفق باشم بستگی بهقضاوت و نظر مردم دارد.من بر این عقیدهام هما نگونه که درکشورما ،درشهرما درتمام مناطق ومحلهای کشور ما وجود یک مسجد آبرومند ضروری است.همانگونه هم اعتقاد دارم که وجود یک تئاترآبرومند لازم میباشد ولی تاتری که از مسجد فاصله نگیرد .همانراهی را برود که بندگان خداپرست درمسجد برای درک بیشتر ذات حق میپیما یند.
تئاتر باید یکی ازعواملی باشد که مذهب را به طبقه جوان مملکت اشاعه دهد. تناتر باید نشانههابی از خداوند باریتعالیداشته باشد .خداو ند میخو اهد که بندگانش درستکار،عفیف شرافتمند ،پا کدامن،وطن پرست ،نوع دوست و … باشند.بنظر من تاتر میتواند به بهترین نحوی مکتبی باشد کهکلیه این مواد اخلاقی در آن تدریس گردد.تاتر بایدسمبل انسانیت و همنوعدوستی باشد هما نطور کههنرمند با ید الگوی انسانیت باشد.بنظر من بهغیراز راهی که من گفتم اشتغال به امر تناتر، یک پیشه حرام است.ازبهرامی سئوال کرادم که عقیدهاش در بارهقضاوت مر دم پیرامون هنرمندها چیست؟ او به پرسش منچنین پاسخ گفت: برای من بهتجربه ثابت شده است که مردم مملکت ما حتی آنهایی که کاملا متدین می باشندهم طر فداران هنرمندان میباشند آنها ازهنر مندان بدلیل اینکه پیشه شان هنرمیباشد استقبال میکنند.
گروه تاریخ