“آژنگ نیوز”:جان هیوستون کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر بسیار تحسینشده آمریکایی در چنین روزی در سال ۱۹۰۶ میلادی متولد شد. او به خاطر کارگردانی فیلمهای کلاسیک متعددی از جمله شاهین مالت، گنجهای سیرا مادره، جنگل آسفالت و ملکه آفریقایی شناخته میشود. آثار هیوستون دو جایزه اسکار و سه جایزه گلدن گلوب را برای او به ارمغان آورد و همچنین ستارهای در پیادهروی مشاهیر هالیوود به او اختصاص داده شد.
جان هیوستون شخصیت رنگارنگ خود را در فیلمهای غنی و ماجراجویانهای به عنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر به نمایش گذاشته است. توصیف سیدنی گریناستریت از هامفری بوگارت در فیلم «شاهین مالت» به همان اندازه در مورد هیوستون نیز صدق میکند: «به نام خدا، آقا، شما یک شخصیت هستید. هرگز نمیتوان گفت که در ادامه چه خواهید گفت یا چه خواهید کرد، جز اینکه قطعاً چیزی شگفتانگیز خواهد بود!» هیوستون، که بیش از پنجاه سال نیروی حیاتی در صنعت سینما بوده است، یک داستانسرای استاد با خلق و خویی خلاق و بیقرار است.

او برخی از بزرگترین فیلمهای ماجراجویی سینما (گنجهای سیرا مادره، ملکه آفریقا، مردی که میخواست پادشاه باشد)، یکی از بهترین مستندهای جنگ جهانی دوم (سن پیترو)، اقتباسهای پیچیده از رمانهای بزرگ آمریکایی (نشان قرمز شجاعت، موبی دیک) و مجموعهای از فیلمهای دیگر را ساخته است که آنقدر متنوع هستند که نمیتوان آنها را دستهبندی کرد، اما همه آنها با دیدگاه طعنهآمیز و جبرگرایانه او متحد شدهاند.
هیوستون که حرفه خود را به عنوان فیلمنامهنویس آغاز کرد، اولین کارگردانی دیدنی خود را در سال ۱۹۴۱ با فیلم کارآگاهی کلاسیک «شاهین مالت» انجام داد. همکاری او با هامفری بوگارت در هشت فیلم، تصویر بوگارت را در سینما تعریف کرد و به این بازیگر برخی از به یاد ماندنیترین نقشهای متنوعش را بخشید. بسیاری از ستارههای دیگر نیز به لطف انتخاب بازیگران غیرمعمول هیوستون و ارزیابی زیرکانه او از شخصیتها، به موفقیتهای چشمگیری در حرفه خود دست یافتهاند: از جمله پدرش والتر هیوستون در فیلم «گنجهای سیرا مادره»، کاترین هپبورن در فیلم «ملکه آفریقایی»، استرلینگ هایدن در فیلم «جنگل آسفالت»، کلارک گیبل و مرلین مونرو در فیلم «ناجورها» و شان کانری و مایکل کین در فیلم «مردی که میخواست پادشاه باشد». هیوستون همچنین همکاریهای پرباری با برخی از بهترین نویسندگان معاصر، از جمله دبلیو. آر. برنت، جیمز ایجی، ترومن کاپوتی، ری بردبری، آرتور میلر، ژان پل سارتر و تنسی ویلیامز داشته است.

علاقه مادامالعمر او به نقاشی در سبک بصری جسورانه این فیلمها و آزمایشهای چشمگیر او با رنگ در فیلمهایی مانند «مولن روژ»، «موبی دیک» و «انعکاس در چشم طلایی» منعکس شده است. هیوستون، یک رمانتیک، یک تکرو، یک اخلاقگرا که افسانههایش را در پوشش سرگرمی میپوشاند، یکی از فردگرایان بزرگ فیلمهای آمریکایی است. به دلیل نامتعارف بودنشان، همه بهترین فیلمهای او بلافاصله موفق نشدند، اما مخاطبان جدید همچنان از سرزندگی آثار جان هیوستون لذت میبرند، آثاری که مانند خالقشان، پیروزمندانه از آزمون زمان سربلند بیرون آمدهاند.
گروه گزارش