“آژنگ نیوز”:مانیفست کاراخان، بیانیهای بودکه در چنین روزی در سال ۱۹۱۹ میلادی توسط لِو کاراخان، عضو وزارت امور خارجه جمهوری تازه تأسیس شوروی، صادر شد و در آن پیشنهاد داد که از تمام ادعاهای شوروی نسبت به حقوق و امتیازات ویژهای که دولت تزاری روسیه در چین به دست آورده بود، صرف نظر کند.
این پیشنهاد، حتی پس از آنکه بعداً تا حدودی اصلاح شد، تأثیر مطلوبی در چین ایجاد کرد؛ این اولین ابراز دوستی یکجانبه و پیشنهاد برابری از سوی یک کشور اروپایی بود. فضای ایجاد شده توسط این مانیفست، علاقه به مارکسیسم را در میان روشنفکران چینی تشویق کرد، که دو سال بعد اولین حزب کمونیست چین را تشکیل دادند.
به دلیل موقعیت متزلزل هر دو دولت شوروی و چین در سال ۱۹۱۹، این پیشنهاد بلافاصله مورد توجه قرار نگرفت و تا مارس ۱۹۲۰ در چین به طور کلی شناخته نشد. در همین حال، در سپتامبر ۱۹۲۰، کاراخان پیشنهاد خود را به چینیها تکرار کرد و این بار آن را به عنوان مبنایی برای مذاکرات بین دو ملت ارائه داد. پس از مذاکرات طولانی، سرانجام در ۳۱ مه ۱۹۲۴ پیمانی امضا شد و در واقع بخش زیادی از موقعیت تزاری سابق در شمال چین را مجدداً تأیید کرد. طبق این پیمان، روسها از حقوق فراسرزمینی خود – یعنی حق خارجیها برای محاکمه توسط کنسولهای خود و حکومت بر خود در چین – صرف نظر کردند.

مانیفست کاراخان به طرز شگفتآوری در بین بسیاری از شهرنشینان جوان چینی که پس از تظاهرات ۴ مه احساس قدرت میکردند، بسیار محبوب بود. این یک کودتای تبلیغاتی برای اتحاد جماهیر شوروی جدید بود و کاراخان میدانست که چنین اقدامی نه تنها روابط بلشویکها و چین را بهبود میبخشد، بلکه امیدوارانه مارکسیسم-لنینیسم را به یک ایدئولوژی جذابتر در چین تبدیل میکند و جنبش کمونیستی داخلی نوظهور را تقویت میکند. این تحلیل شاید حرکت کاراخان را بیش از حد بدبینانه جلوه دهد – او همچنین معتقد بود که این کار برای دولت جدید شوروی کار درستی بود. کاراخان امیدوار بود که این مانیفست، یک سد محکم چین و روسیه در برابر تهاجم ژاپن به سمت مرزهای روسیه، مغولستان و حتی دورتر در غرب، به سین کیانگ مورد مناقشه، که از جنبشهای استقلالطلبانه الهام گرفته از مذهب و شیطنتهای بازی بزرگ بریتانیا رنج میبرد، فراهم کند.
با این حال، شش ماه بعد، کاراخان چندین مورد از تعهدات خود در مانیفست را پس گرفت. در درجه اول، او از گنجاندن راهآهن شرقی چین صرف نظر کرد. حقوق روسیه بر راهآهن دوباره تأیید شد. به طور مشابه، در مورد پولهای غرامت بوکسور نیز همین اتفاق افتاد. کاراخان اصرار داشت که روسیه بر ادامه پرداختها نظارت خواهد کرد، نه اینکه آنها را صرفاً لغو کند.
با وجود این کاهش نسبت به مانیفست اصلی ۱۹۱۹، نظر عموم مردم چین در مورد دولت جدید بلشویکی، مارکسیسم (اگر نه همیشه لنینیسم) و خود لو کاراخان به شدت مثبت باقی ماند، اگر شاید مطلق نباشد. بنابراین طبیعتاً وقتی در سال ۱۹۲۳ اعلام شد که کاراخان به عنوان اولین سفیر شوروی در چین به پکن میآید، توجه زیادی به چین جلب شد.
گروه گزارش