“آژنگ نیوز”:آیین های خاک سپاری و نحوه رفتار با کالبد در گذشتگان و نیز مراسم سوگواری و اهدای قربانی ها از مهم ترین وجوه حیات دینی است. ترکان از دیرباز با اقوام ایرانی به ویژه ایرانیان شرقی شامل اقوام کوچنده سکایی و نیز مردم یکجانشین سغدی و خوارزمی در ارتباط بودند. این نوشتار بر آن است که نفوذ و تأثیرات باورهای ایرانی را در امر تدفین نزد ترکان باستانی اشاره کند.
۴ نمونه از رفتار با مردگان در ایرانیان باستان و مردمان آلتایی مشاهده میشود:
۱ سوزاندن اجساد
۲ دفن اجساد
۳رها کردن اجساد در طبیعت
۴ مومیایی کردن اجساد
درمورد سوزاندن اجساد ما تمدن اندرونو ها که خواستگاه اصلی مردمان هندو اروپایی هستند را در اختیار داریم و میتوانیم نمونه هایی از این مورد را در سیبری و فرهنگ قراسوک مشاهده کنیم.
🔹️درمورد دفن اجساد گفته میشود که این نوع رفتار با مردگان در بین ایرانیان غربی متداول متداول و هخامنشیان یک نوع مراسم تدفین بسیار پر خرج داشتند،همچنین سکاها نیز مقبره های بزرگی برای پیشینیان خود میساختند و ابزار وسایل گنج ها و حتی خدمتگذاران او را با خود زنده به گورمیکردند که این رسم در بین ترکان نیز رواج یافته است و گزارش داده میشود که یک غلام ترک زمانی بسیار مفتخر میشد که در کنار ارباب خود زنده به گور شود!

🔸️در زمینه رها کردناجساد در طبیعت این آئین به آموزه های اصلی دین زرتشت مبنی بر پاکیزه کردن روح و الوده نکردن چهار عنصر طبیعت آب خاک هوا آتش برمیگردد که در میان اقوام هی تونگوز و یاکوت مشاهده شده است.در لامائیسم مغول ما اعتقادی مبنی بر خورده شدن جسد تا پاکیزه شدن استخوان ها را میابیم که مشخصا ریشه در اندیشه های زرتشتی دارد.
🔹️سکاها نسبت به گورهای نیاکانشان حساسیت بسیاری داشتند و به مراقبت از آنها سخت اهتمام می ورزیدند. چنین به نظر می رسد که این امر نشان از نوعی پرستش ارواحنیاکان در میان ایشان داشته باشد. آنها برای پادشاهان امرا و جنگاوران بزرگ خویش گورهای بزرگ و باشکوهی تهیه میکردند که نمونه های متعددی از آن در جنوب روسیه و نیز پازیریک و منطقه مغولستان و آلتایی و سیبری توسط باستان شناسان کشف و حفاری شده است. این گورها که آن را گور دخمه ای و یا گور تپه ای مینامند یکحجری مرکزی و چندحجری فرعی برای دفن سرداران پادشاه بکارمیرفته و زیورآلات شمشیر پیاله ها و کلاه نمادین در همانجا در کنار پادشاه در مرکز قبر دفن میشدند، نزد ترکها نیز به مانند سکاییان و سارماتها این آئین به چشم میخورد. برای مثال کول تگین در سنگ نوشته خود را به جای اینکه هنرمندان و نقاشانی را برای نقش ساختن داخل قبر بفرستد، هنرمندان و نقاشانی را برای نقش ساختن داخل قبر بفرستد، و این هنرمندان چینی بفرستد صحنه نبرد را در داخل قبر بفرستد، سپس آن را بفرستد.
توری [Tori] روایت میکند که در مقبره منچوری مقبرههایی دیده شده است که حجرههای بسیار دیده شده و هر یک از این حجرهها مختص راهان فرد متوفی بوده است همین نوع گورهای دخمه ای در نزد پادشاهان مغول نیز دیده میشود. ابن بطوطه در سفرنامه خود قبر پادشاه را به مانند خانهای بزرگتر و صف آن میکند که مزین به قالی نفیس بوده است.
🔸️درمورد عزاداری برای مردگان نیز در نظر اعتقادات شمنیسم تنگری تب تنها ۳ روز پس از مرگ مرده از بدن او میرود و مغولان تا ۳ روز عزاداری میکنند و اعتقاد دارند که بدن فرد هنوز دارای روح است و این عقیده مشخصا به مقدس بودن عدد ۳ در نزد ایرانیان بازمیگردد و اعتقاد به رفتن روح فرد از بدن او به پل چینود تنها بعد از ۳ روز.
🔹️عزاداری ها با شدت زیادی در میان ایرانیان باستان انجام میشد هرچند که اوستا آن را منع کرده بود اما همین گواه است که این امر در میان ایرانیان امری رایج بوده است و در میان مغولان نیز گزارش از زخم زدن بر خود و گریه زاری فراوان دریافت میشود.
🔸️سرانجام اینکه مطلب مهمی که نشان گر قطعیت تأثیر پذیری ترکان از آیینهای تدفین اقوام ایرانی است واژه ای است که ایشان در مورد قبر به کار میبرند در زبان مغولی کلاسیک کگور (Kegir) یا کاتور (Kair) در زبان کلموک کور (kur) که هم به معنای گور و هم جنازه به کار میرود اشکال واژه های کور kür و kor) و گور (gor) دیده می شود که همگی آنها در معنای قبر هستند؛ همه آنها بدون شک وام واژه از گور» زبان فارسی هستند. در زبان قرقیزی قبیر» در معنای قبر رایج است که مأخوذ از لغت قبر است، امابرخلاف تصور ژان پل رو که واژه قبر را عربی میداند، واژه قبر عربی دخیل از زبان فارسی است فارسی میانه – gabr گیر معرب آن (قبر) و شکل دیگری از واژه گور است واژه دیگر ایرانی که در برخی زبانهای ترکی از آن جمله زبان قزاقی در معنای قبر و مقبره به کار میرود کشنا (Kesena) است که ظاهراً از کاشانه » زبان فارسی است.
گروه تاریخ