“آژنگ نیوز”: خط مصری باستان به عنوان هیروگلیف (“حکاکیهای مقدس”) شناخته میشود و در مقطعی قبل از دوره سلسلههای اولیه (حدود ۳۱۵۰ تا ۲۶۱۳ پیش از میلاد) توسعه یافت. به گفته برخی از محققان، مفهوم کلمه نوشتاری ابتدا در بینالنهرین توسعه یافت و از طریق تجارت به مصر رسید. در حالی که مطمئناً تبادل فرهنگی بین دو منطقه وجود داشته است، هیروگلیفهای مصری کاملاً ریشه مصری دارند. هیچ مدرکی از نوشتههای اولیه که مفاهیم، مکانها یا اشیاء غیرمصری را توصیف میکنند، وجود ندارد و تصاویر اولیه مصری هیچ ارتباطی با علائم اولیه بینالنهرین ندارند. عنوان “هیروگلیف” یک کلمه یونانی است.
کلمات خدا
مصریان به نوشتههای خود به عنوان medu-netjer، “کلمات خدا” اشاره میکردند، زیرا معتقد بودند که نوشته توسط خدای بزرگ Thoth به آنها داده شده است. طبق یک افسانه مصری باستان، در آغاز زمان، Thoth خود را آفرید و به شکل یک لکلک، تخم کیهانی را که تمام خلقت را در خود جای داده بود، گذاشت. در داستانی دیگر، توث از لبان خدای خورشید، رع، در سپیده دم زمان پدیدار شد و در داستانی دیگر، او از درگیریهای خدایان هوروس و ست، که نمایانگر نیروهای نظم و هرج و مرج هستند، زاده شد. با این حال، در همه این داستانها، نکته ثابت این است که توث با دانشی عظیم و از جمله مهمترین آنها، دانش قدرت کلمات متولد شد. توث این دانش را آزادانه به انسانها داد، اما این مسئولیتی بود که از آنها انتظار داشت آن را جدی بگیرند. کلمات میتوانستند کسی را آزار دهند، التیام بخشند، تعالی بخشند، نابود کنند، محکوم کنند و حتی او را از مرگ به زندگی برگردانند. روزالی دیوید، مصرشناس، در این مورد اظهار نظر میکند:

این مفهوم آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میرسد عجیب نیست. هر نویسندهای میداند که اغلب تا پایان پیشنویس اول، هیچ ایدهای از آنچه میخواهد بگوید ندارد و هر خواننده مشتاقی «جادوی» کشف جهانهای ناشناخته بین جلدهای یک کتاب و دوباره اتفاق انداختن آن جادو را هر بار که کتاب باز میشود، درک میکند. اشاره دیوید به «مفاهیم یا رویدادهایی» که از طریق نوشتن به وجود میآیند، درک مشترکی در بین نویسندگان است. ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی، در سخنرانی جایزه نوبل خود اظهار داشت که او نوشته است «تا از مواد روح انسان چیزی را خلق کند که قبلاً وجود نداشته است» .
همین انگیزه در طول قرنها توسط بسیاری از نویسندگان با کلمات مختلف بیان شده است، اما قبل از اینکه هیچ یک از آنها حتی وجود داشته باشند، مصریان باستان این مفهوم را به خوبی درک میکردند. موهبت بزرگ توث نه تنها توانایی بیان خود، بلکه توانایی به معنای واقعی کلمه تغییر جهان از طریق قدرت کلمات بود. با این حال، قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، قبل از اینکه این موهبت به طور کامل مورد استفاده قرار گیرد، باید درک میشد.
هرچند که توت نقش زیادی در اعطای سیستم نوشتاری به انسانها داشت (و برای مصریان، «بشریت» معادل «مصری» بود)، مصریان باستان مجبور بودند خودشان بفهمند که این موهبت چیست و چگونه از آن استفاده کنند. در اواخر دوره پیش از سلسله در مصر (حدود ۶۰۰۰تا حدود ۳۱۵۰ پیش از میلاد)، آنها شروع به استفاده از نمادها برای نمایش مفاهیم ساده کردند.
میریام لیختایم، مصرشناس، مینویسد که چگونه این خط اولیه «به مختصرترین علائم طراحی شده برای شناسایی یک شخص یا یک مکان، یک رویداد یا یک دارایی محدود میشد» . به احتمال زیاد اولین هدف از نوشتن، تجارت، انتقال اطلاعات در مورد کالاها، قیمتها، خریدها، بین یک نقطه و نقطه دیگر بود. با این حال، اولین شواهد واقعی موجود از خط مصری از مقبرهها به شکل فهرستهای پیشکش در اوایل دوره سلسله به دست میآید.
یک نمونه امروزی از نحوه نگارش هیروگلیف، پیامکی است که در آن یک ایموجی از یک چهره عصبانی پس از تصویر یک مدرسه قرار میگیرد. بدون نیاز به استفاده از هیچ کلمهای، میتوان مفهوم “من از مدرسه متنفرم” یا “من از مدرسه عصبانی هستم” را منتقل کرد. اگر کسی میخواست مشکل خود را واضحتر بیان کند، میتوانست تصویر یک معلم یا همکلاسی خود را قبل از ایدئوگرام چهره عصبانی یا مجموعهای از تصاویر که داستان مشکلی را که با معلم داشته است، بیان میکنند، قرار دهد. عوامل تعیینکننده در این خط مهم بودند، به خصوص به این دلیل که هیروگلیف را میتوان از چپ به راست یا راست به چپ یا از پایین به بالا یا از بالا به پایین نوشت. کتیبههای بالای درهای معابد، دروازههای کاخها و مقبرهها در هر جهتی که برای آن پیام بهتر بود، قرار میگرفتند. زیبایی اثر نهایی تنها ملاحظهای بود که باید در آن جهت متن خوانده میشد.
با تشخیص جهت قرارگیری آوانگارهها، به راحتی میشد این خط را خواند. تصاویر در هر کتیبهای همیشه رو به ابتدای خط متن هستند؛ اگر متن از چپ به راست خوانده شود، چهره افراد، پرندگان و حیوانات به سمت چپ خواهد بود. خواندن این جملات برای کسانی که زبان مصری را میدانستند به اندازه کافی آسان بود، اما برای دیگران نه. زائوزیچ خاطرنشان میکند که چگونه «در هیچ کجای تمام هیروگلیفها، حتی یک علامت واحد وجود ندارد که نشان دهنده صدای یک مصوت باشد» . مصوتها توسط خوانندهای که زبان گفتاری را میفهمید، در جمله قرار میگرفتند.
هیروگلیف
هیروگلیف از یک «الفبا» متشکل از ۲۴ حرف صامت پایه تشکیل شده بود که معنا را منتقل میکردند، اما بیش از ۸۰۰ نماد مختلف برای بیان دقیق آن معنا وجود داشت که همه آنها باید به خاطر سپرده شده و به درستی استفاده میشدند.
با این حال، هیروگلیف آشکارا برای کاتب بسیار پرزحمت بود و بنابراین اندکی پس از آن، خط سریعتر دیگری به نام هیراتیک (“خط مقدس”) توسعه یافت. خط هیراتیک از حروفی استفاده میکرد که نسخههای سادهشدهای از نمادهای هیروگلیف بودند. هیراتیک در اوایل دوره سلسلهای در مصر، پس از آنکه خط هیروگلیف به طور کامل توسعه یافته بود، پدیدار شد.
خط هیروگلیف در طول تاریخ مصر در تمام اشکال نوشتاری همچنان مورد استفاده قرار میگرفت، اما در درجه اول به خط بناهای تاریخی و معابد تبدیل شد. هیروگلیفها، که در مستطیلهای زیبای خود گروهبندی میشدند، خود را به شکوه کتیبههای یادبود متمایل کردند. خط هیروگلیف ابتدا در متون مذهبی مورد استفاده قرار گرفت، اما سپس در زمینههای دیگری مانند مدیریت بازرگانی، متون جادویی، نامههای شخصی و تجاری و اسناد قانونی مانند وصیتنامهها و سوابق دادگاه نیز به کار گرفته شد.
خط هیروگلیف روی پاپیروس یا سفال نوشته میشد و روی سنگ و چوب تمرین میشد. حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد به خط تحریری تبدیل شد (که به عنوان «خط هیروگلیف غیرطبیعی» شناخته میشود) و سپس حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد با خط دموتیک جایگزین شد.
خط دموتیک
خط دموتیک («خط عامیانه») در هر نوع نوشتاری استفاده میشد، در حالی که هیروگلیف همچنان خط کتیبههای یادبود سنگی بود. مصریان، دموتیک را سِخ-شات، «نوشتن برای اسناد» مینامیدند و در ۱۰۰۰ سال بعدی در انواع آثار نوشتاری رایجترین خط بود. به نظر میرسد خط دموتیک در منطقه دلتای مصر سفلی سرچشمه گرفته و در طول سلسله بیست و ششم از دوره میانی سوم (حدود ۱۰۶۹-۵۲۵ پیش از میلاد) به جنوب گسترش یافته است. دموتیک در دوره متاخر مصر باستان (۵۲۵-۳۳۲ پیش از میلاد) و سلسله بطلمیوسی (۳۳۲-۳۰ پیش از میلاد) تا مصر روم همچنان مورد استفاده قرار میگرفت، زمانی که با خط قبطی جایگزین شد.
قبطی
خط قبطیها، مسیحیان مصری بود که به لهجههای مصری صحبت میکردند اما با الفبای یونانی و با اضافات از خط دموتیک مینوشتند. از آنجایی که زبان یونانی دارای مصوت بود، قبطیها آنها را در خط خود گنجاندند تا معنی آن برای هر کسی که آن را میخواند، صرف نظر از زبان مادریشان، روشن باشد. خط قبطی برای کپی کردن و نگهداری تعدادی از اسناد مهم، به ویژه کتابهای عهد جدید مسیحیان، استفاده میشد و همچنین کلید فهم هیروگلیف را برای نسلهای بعدی فراهم میکرد.
استدلال شده است که معنی هیروگلیف در طول دورههای بعدی تاریخ مصر از بین رفته است، زیرا مردم فراموش کردهاند که چگونه نمادها را بخوانند و بنویسند. در واقع، هیروگلیف هنوز تا اواخر سلسله بطلمیوسی استفاده میشد و تنها با ظهور دین جدید مسیحیت در اوایل دوره روم از محبوبیت افتاد. در طول تاریخ این کشور، وقفههایی در استفاده از هیروگلیف وجود داشته است، اما این هنر تا زمانی که جهانی که این خط نشان میداد تغییر نکرد، از بین نرفت. همچنان که خط قبطی در الگوی جدید فرهنگ مصر مورد استفاده قرار میگرفت، خط هیروگلیف به فراموشی سپرده شد.
معنای کتیبههای هیروگلیف
در زمان حمله اعراب در قرن هفتم میلادی، هیچکس که در مصر زندگی میکرد، معنای کتیبههای هیروگلیف را نمیدانست. هنگامی که ملتهای اروپایی در قرن هفدهم میلادی شروع به کاوش در این کشور کردند، آنها نیز مانند مسلمانان تصوری از اینکه هیروگلیف یک زبان نوشتاری است، نداشتند. در قرن هفدهم میلادی، هیروگلیفها قاطعانه به عنوان نمادهای جادویی مطرح میشدند و این درک در درجه اول از طریق آثار محقق و دانشمند آلمانی آتاناسیوس کیرشر (۱۶۲۰-۱۶۸۰ میلادی) تقویت میشد. کیرشر از نویسندگان یونان باستان پیروی کرد که آنها نیز در درک معنای هیروگلیف شکست خورده بودند و معتقد بودند که آنها نماد هستند.
کیرشر با در نظر گرفتن تفسیر آنها به عنوان واقعیت به جای حدس، بر تفسیری اصرار داشت که در آن هر نماد نمایانگر یک مفهوم باشد، بسیار شبیه به آنچه که علامت صلح مدرن درک میشود. بنابراین، تلاشهای او برای رمزگشایی نوشتههای مصری به دلیل استفاده از یک مدل اشتباه، با شکست مواجه شد.
بسیاری از محققان دیگر تلاش کردند تا معنای نمادهای مصر باستان را رمزگشایی کنند، اما بین کار کیرچر و قرن نوزدهم میلادی، هیچ موفقیتی کسب نکردند.تا اینکه در سال ۱۷۹۸ میلادی، هنگامی که ارتش ناپلئون به مصر حمله کرد، سنگ روزتا توسط یکی از ستوانهای او کشف شد.تلاشهای فراوانی برای درک مفهوم سنگ انجام شد؛ امانام شامپولیون برای همیشه با سنگ رزتا و رمزگشایی هیروگلیف گره خورده است، زیرا اثر مشهور او در سال ۱۸۲۴ میلادی منتشر شد که به طور قطعی نشان داد که هیروگلیف مصری یک سیستم نوشتاری متشکل از آوانگارها، لوگوگرامها و ایدئوگرامها است.در واقع این پیشرفت شامپولیون بود که سرانجام سیستم نوشتاری باستانی را رمزگشایی کرد و فرهنگ و تاریخ مصر را برای جهان گشود.
گروه گزارش