“آژنگ نیوز”: کتاب جدید تایتانیک با عنوان بمب‌شل” داستان واقعی هولناک لحظات پایانی کاپیتان کشتی تایتانیک را که در فیلم تایتانیک نبود، آشکار می کند…این کتاب همه چیز را تغییر می دهد.

میلیون ها تماشاگر فیلم تایتانیک ، مرگ کاپیتان ادوارد جان اسمیت را به عنوان قهرمان تماشا کرده اند. اما آیا این حقیقت است؟ در فیلم پرفروش جیمز کامرون در سال ۱۹۹۷، فرمانده کشتی تایتانیک در حالی که کشتی در اقیانوس اطلس فرو می‌رود، در راس آن قرار دارد و زمانی که دیواری از آب خود را به کشتی می‌کوبد، بیهوده با آوار دست و پنجه نرم می‌کند. این داستان بسیار متفاوتی با داستانی است که هشت دهه قبل از آن گفته شد، در ۱۸آوریل ۱۹۱۲ – سه روز پس از غرق شدن – زمانی که لس آنجلس اکسپرس در صفحه اول خود اعلام کرد: “کاپیتان E.J. اسمیت به خودش شلیک کرد.

روز بعد، روزنامه بریتانیایی دیلی میرور روی جلد خود تیتر زد: “کاپیتان اسمیت روی پل به خودش شلیک کرد”. در حالی که تحقیقات رسمی در مورد فاجعه دریایی در نیویورک و لندن انجام می شد، بازماندگان ادعا کردند که آنها نیز شایعاتی را در مورد رفتار غیراخلاقی او شنیده بودند. و در میان آن‌ها، گزارش‌های مشکوک از عادات نوشیدنی کاپیتان اسمیت، سرعت بی‌احتیاطی تایتانیک و حتی نادیده‌گرفتن هشدارهای کوه‌های یخی پیش رو. برای النور، بیوه اسمیت و دختر هفت ساله‌شان مل، شرم و رسوایی باعث توهین به دلیل جراحت شد. دریانوردان آن زمان شرافت داشتند که با کشتی به پایین بروند. آیا ممکن است اسمیت ۶۲ساله،واقعاً به زندگی خود با رسوایی پایان داده باشد؟ حالا یک کتاب جدید ادعا می کند که  مشکل را حل کرده است. نویسنده دن ای. پارکز معتقد است که اسمیت جان خود را نگرفت، بلکه در کنار ۱۴۹۵ نفر دیگر در آب های یخی غرق شد یا یخ زد.

تایتانیک۱ - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

پارکز در گزارش دقیق خود با عنوان “میراث تایتانیک: کاپیتان، دختر و جاسوس” که به طور دقیق تحقیق کرده است، اصرار دارد که لکه‌های روی شهرت اسمیت ناعادلانه است. پارکز به عنوان مدرکی بر گسترش داستان‌های پوچ توضیح می‌دهد که چگونه سه ماه پس از غرق شدن، مردی اهل بالتیمور ادعا کرد که اسمیت زنده مانده و در مریلند با لباس مبدل زندگی می‌کند. چندین سال بعد، مجله لایف گزارش داد که یک  فرد دیگر در اوهایو نیز ادعا می کند که دریانورد مرده است. پارکس همچنین هیچ مدرکی برای اثبات اینکه اسمیت تایتانیک را در اولین سفر خود بسیار سریع  حرکت می داد و هشدارها را نادیده می گرفت، پیدا نمی کند. او گزارش‌های مربوط به نوشیدن الکل اسمیت و اینکه او در گیجی بی‌فایده در حین غرق شدن کشتی به سر می‌برد، رد می‌کند. کتاب جدید پارکس به جزئیات روایت‌های شاهدان عینی از بازماندگان غرق شده تایتانیک می‌پردازد، و از آنچه که او معتقد است آخرین لحظات کاپیتان بدبخت را آشکار می‌کند. کتاب جدید پارکس به جزئیات روایت‌های شاهدان عینی از بازماندگان غرق شده تایتانیک می‌پردازد، و از آنچه که او معتقد است آخرین لحظات کاپیتان بدبخت را آشکار می‌کند. اما بر اساس شایعات خودکشی است که پارکز بیشتر وقت خود را می گذراند – کتاب او به آنچه که او به عنوان یک ترور شخصیت می بیند پایان می دهد که النور بیوه اسمیت را که در سال ۱۹۳۱ درگذشت و تنها فرزند آنها مل که در سال ۱۹۷۳در سن ۷۵سالگی درگذشت را ویران کرد. در حالی که بسیاری از «شاهدان عینی… گزارش تیراندازی و خودکشی یک افسر را گزارش می‌کردند»، پارکس استدلال می‌کند که این فرد نامش فاش نشده است و بنابراین، بعید است که دریانوردی بدبخت باشد. در عوض، پارکز پیشنهاد می‌کند که مسافران آسیب دیده صدای شلیک گلوله را شنیده‌اند – احتمالاً برای کنترل جمعیت وحشت زده شلیک شده است – و بدون مدرک تصور می‌کنند که اسمیت خود را کشته است. پارکس ادعا می کند که بازماندگان، عصبانی و شگفت زده شده بودند، به دنبال کسی بودند که مقصر باشند – و کاپیتان را دستگیر کردند. برخلاف داستان خودکشی، رابرت ویلیامز دانیل، بانکدار ۲۷ ساله و مسافر درجه یک، گفت که “کاپیتان اسمیت را روی پل دیده است” در حالی که کشتی تایتانیک به طرف اقیانوس می رفت او در آن زمان به نیویورک هرالد گفت که پس از پریدن از عرشه، تماشای آب به آرامی از پای کاپیتان تا کمرش بالا آمد و در نهایت او را فرو داد. دانیل گفت: “او یک قهرمان مرد.”

فردریک دنت ری، مهماندار درجه یک سالن ۳۳ساله، قبل از تحقیقات ایالات متحده شهادت داد که مباشر شخصی اسمیت، آرتور پینتین، “آخرین بار روی پل، در کنار کاپیتان دیده شد.” فردریک هویت، یک میلیونر کانکتیکات، توضیح داد که چگونه به اتاقش رفت، لباس های بیرونی خود را درآورد – با این باور که شانس بیشتری برای زنده ماندن بدون لباس های دست و پا گیر دارد – و سپس هنگام بازگشت به عرشه به اسمیت برخورد کرد. او گفت که قبل از اینکه هویت بپرد، او و اسمیت یک نوشیدنی مصرف کردند تا خود را در برابر سرما تقویت کنند. و آیزاک مینارد، یک آشپز 31 ساله، در نیویورک شهادت داد که “کاپیتان را دید که روی پل ایستاده بود” در حالی که خودش در دریا قرار گرفته بود. مینارد به یک قایق چسبیده بود و به یاد می آورد: “کاپیتان اسمیت را دیدم که از روی پل عبور میکرد و سپس او را در حال شنا در آب دیدم. او هنوز کاملاً لباس پوشیده بود و کلاهش روی سرش بود. دیگر من نمی دانم چه اتفاقی برای کاپیتان افتاد، زیرا در آن زمان نتوانستم او را ببینم، اما فکر می کنم او غرق شد. پارکز استدلال می کند که تعداد انگشت شماری از نجات یافتگان که ادعا می کردند تیراندازی اسمیت به خود را دیده بودند قابل اعتماد نیستند، زیرا آنها در قایق های نجاتی بودند که مدت ها قبل از غرق شدن نهایی به راه افتادند. پارکس به بازماندگان دیگری اشاره می‌کند که ادعا می‌کردند اسمیت در قهرمانی‌اش از این هم فراتر رفت و با یک نوزاد در بالای آب به سمت یک قایق نجات شنا کرد و کودک را تحویل داد، اما از سوار شدن به قایق خودداری کرد. فردریک هریس، یک آتش نشان، به روزنامه بریتانیایی وسترن دیلی مرکوری گفت که “او دید که کاپیتان به داخل آب پرید و کودکی را گرفت که روی یکی از قایق ها قرار داد، که تعداد آنها بسیار کم بود.” او بعد از آن کاپیتان را ندید.

جورج بریتون، یک قمارباز و کلاهبردار که با نام مستعار سوار کشتی شد و قصد داشت مسافران ثروتمند را از بین ببرد، به بروکلین دیلی ایگل گفت که بر روی اقیانوس اسمیت را دید، او سپس به سمت تایتانیک محکوم به فنا شنا کرد و مصمم بود که با او به زمین برود. بریتون گفت: «پانزده یارد دورتر پیکر یک نوزاد بود که ملوان مبارز را به خود جذب کرد. او کودک را گرفت و سپس با بازوی راست خود برایش یک قایق نجات ساخت. کوچولو با خیال راحت سوار شد و کاپیتان مبارزه خود را برای غرق شدن تایتانیک از سر گرفت. پارکز استدلال می کند که اقدامات قهرمانانه برای مردی که آنقدر در بین مسافران باهوش  ومورد احترام بود کاملاً قابل پیش بینی بود که لقب “کاپیتان میلیونر” را به دست آورد. پارکز دریافت که اسمیت به طرز وحشتناکی سرنوشت خود را پیش بینی کرده بود. آدا مورداک که همسرش ویلیام مرداک، افسر اول بود، نگران قابلیت دریایی تایتانیک، به کاپیتان اسمیت درباره «پیش‌گویی» در رمانی درباره غرق شدن چنین کشتی‌ای هشدار داد. بنا به گزارش شیکاگو تریبون، اسمیت پاسخ داد: «خب، اگر بزرگترین کشتی مسافربری در جهان غرق شود، من با آن خواهم رفت

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *